|
مهر: سرانجام پس از کش و قوسهای فراوان، «دونالد ترامپ» راضی به ترک کاخ سفید شده و «جو بایدن» نیز برخی از اعضای کابینه جدی ایالت متحده را معرفی کرده است.
بر همین اساس «آنتونی بلینکن» به عنوان وزیر امور خارجه جدید آمریکا از سوی بایدن معرفی شده است.
بلینکن سابقهای طولانی در حزب دموکرات آمریکا و خدمت به رؤسای جمهوری این کشور در تیم مشاورارن امنیت ملی آنها و همچنین وزارت خارجه دارد.
طبق گزارش رویترز، کسانی که با سبک مدیریت وی آشنا هستند، بلینکن را «دیپلمات دیپلماتها» معرفی میکنند که «خوشبیان» است و در سیاست خارجی کاملاً تسلط دارد.
تام شانون که در دهه ۱۹۹۰ با بلینکن در شورای امنیت ملی و در وزارت خارجه دوران اوباما کار میکرد، گفت: «من هرگز ندیدم که او خونسردی خود را از دست بدهد».
اطلاع از روحیات و طرز فکر بلینکن میتواند تا حدودی زیادی رویکرد او در مقام وزیر خارجه آمریکا را در موضوعات مختلف روشن کرده و مانع شکل گیری خوشبینی بی مورد در مورد دولت جدید آمریکا و به ویژه سیاست خارجی آن شود.
سابقه یهودی بلینکن
بلینکن متولد ۱۶ آوریل ۱۹۶۲ در نیویورک است. وی از پدر مادری یهودی به دنیا آمده و در سال ۱۹۷۱ به دنبال طلاق مادر از پدر، وی به همراه مادرش راهی فرانسه شد. وی تحصیلات دانشگاهی خود را در هاروارد و در رشته حقوق پشت سر گذاشت.
بلینکن دوران کودکی خود را در فرانسه گذرانده است زیرا پس از طلاق والدینش، به همراه مادرش «جودیت» به پاریس نقل مکان کرده بود. مادر او در فرانسه با یک وکیل قدرتمند لهستانی-آمریکایی به نام «ساموئل پیسار» که از بازماندگان هولوکاست بود ازدواج میکند.
بلینکن سابقه زیادی در سیاست خارجی دارد و ورود وی به این عرصه را باید سالهای پایانی دهه ۱۹۹۰ دانست
زندگی در فرانسه باعث شده است که او همچنان با سیاستمداران، روزنامه نگاران و مشعلداران فرهنگ «فرانکوفون» (به مجموعه افراد، دولتها و حکومتهایی گفته میشود که زبان آنها فرانسه است) احساس نزدیکی زیادی بکند. او در پاریس در مدرسهای دو زبانه به تحصیل پرداخت.
ناپدری او ساموئل پیسار نیز یک بازمانده هولوکاست بود؛ وکیل پیسار که اکنون دیگر در قید حیات نیست، خاطرات زندگی خود را در کتابی با نام «از خون و امید» نوشته و چگونگی زنده ماندن در حکومت نازیها از جمله دوران حبس در اردوگاههای مرگ مایدانک، آشویتس و داخائو را شرح داده است.
ساموئل پیسار در مصاحبهای با واشنگتن پست در سال ۲۰۱۳ توضیح داده که بلینکن در نوجوانی در پاریس از او خواسته بود تجربیاتش از دوران جنگ را برایش بازگو کند. پیسار میگوید: «بلینکن میخواست بداند زمانی که در سن و سال او بودم چه اتفاقاتی برایم افتاده است. فکر میکنم چیزهایی که برایش شرح دادم او را تحت تأثیر قرار داد و باعث شد که او نگاه دیگری به جهان و آنچه در آن میتواند رخ دهد، داشته باشد.
سابقه کار بلینکن و حمایت از مداخله نظامی در سایر کشورها
بلینکن سابقه زیادی در سیاست خارجی دارد و ورود وی به این عرصه را باید سالهای پایانی دهه ۱۹۹۰ دانست.
بر همین اساس بلینکن از سال ۱۹۹۴ تا ۲۰۰۱ در شورای امنیت ملی آمریکا حضور داشته و همچنین از سال ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۱ به عنوان مشاور ویژه رئیس جمهور آمریکا در امور اروپا و کانادا فعال بوده است.
روابط تونی بلینکن با اروپا، رابطهای عمیق و شخصی است، او به متحدان پیمان تجاری ترانسآتلانیک آمریکا باور دارد
آشنایی نزدیک بلینکن با بایدن از سال ۲۰۰۲ آغاز شد. در سال ۲۰۰۲ وی به عنوان مدیر دفتر کمیته روابط خارجی سنا منصوب شد و تا سال ۲۰۰۸ در این سمت بود. در سال ۲۰۰۸ وی در کمپین انتخاباتی بایدن حضور داشت و عضوی از تیم انتقالی اوباما-بایدن بود.
از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۳ وی به عنوان معاون مشاور امنیت ملی آمریکا در خدمت اوباما بود. در این مدت وی در طراحی استراتژی آمریکا در قبال افغانستان، پاکستان و ایران فعالیت داشت.
وی همچین از طراحان اصلی استراتژی آمریکا در قبال سوریه بود. در ۷ نوامبر ۲۰۱۴ اوباما اعلام کرد که بلینکن را نامزد معاونت وزارت خارجه میکند. وی با ۵۵ رأی موافق در برابر ۳۸ رأی مخالف از سنا به این مقام رسید.
بلینکن در سابقه خود زمانی که در شورای امنیت ملی تحت رهبری اوباما و به عنوان معاون وزیر امور خارجه فعالیت داشت از مشارکت قویتر ایالات متحده در جنگ سوریه حمایت میکرد و به ویژه با رئیس خود، بایدن، برای حمایت از مداخله مسلحانه در لیبی به اختلاف نیز خورد.
بلینکن در سال ۲۰۱۵ نیز از حمله ائتلاف سودی به یمن حمایت کرده بود.
بلینکن به عنوان معاون وزیر خارجه، همواره خواستار مداخله بیشتر ایالات متحده در درگیریهای سوریه بود و همانطور که اشاره شد حتی با رئیس خود بایدن در موضوع حمایت از مداخله مسلحانه در لیبی اختلاف نظر پیدا کرد. او همچنین از حامیان جو بایدن در موضوع حمله ایالات متحده به عراق در سال ۲۰۰۳ میلادی بود
بلینکن در زمان فعالیتش در شورای امنیت ملی دولت اوباما همچنین به عنوان معاون وزیر خارجه، همواره خواستار مداخله بیشتر ایالات متحده در درگیریهای سوریه بود و همانطور که اشاره شد حتی با رئیس خود بایدن در موضوع حمایت از مداخله مسلحانه در لیبی اختلاف نظر پیدا کرد.
او همچنین از حامیان جو بایدن در موضوع حمله ایالات متحده به عراق در سال ۲۰۰۳ میلادی بود. بلینکن همچنان معتقد است که دیپلماسی باید «با قدرت بازدارندگی تکمیل شود» و «میتوان از نیروی نظامی به عنوان یک وسیله ضروری برای داشتن یک دیپلماسی مؤثر استفاده کرد».
بلینکن میگوید: «در سوریه ما توانستیم با فعالیتهایمان از ایجاد عراقی جدید جلوگیری کنیم».
حمایت از چند جانبه گرایی
روابط تونی بلینکن با اروپا، رابطهای عمیق و شخصی است، او به متحدان پیمان تجاری ترانسآتلانتیک آمریکا باور دارد.
بلینکن یکبار در سال ۲۰۱۶ در مصاحبه با مجله شورای روابط خارجی آمریکا گفته بود: «به زبان خیلی ساده، جهان برای مردم آمریکا امنتر است به ویژه وقتی درهمه جا دوستان، شرکا و متحدانی داشته باشد».
او اروپا را «یک شریک حیاتی» برای آمریکا میداند و برنامههای دولت ترامپ در کاهش شمار سربازان آمریکا در آلمان را به عنوان «اقدامی احمقانه، کینهتورزانه و یک استراتژی بازنده» نکوهش کرده است.
بلینکن درباره سیاستهای ترامپ گفته است: «او ناتو را ضعیف میکند، به ولادیمیر پوتین کمک میکند و به آلمان، مهمترین متحد ما در اروپا آسیب میرساند».
او در مورد موضوعات مهم در حوزه سیاست خارجی (از جمله تروریسم، تغییرات آب و هوایی، همه گیری ویروس کرونا، تجارت بینالملل، رابطه با چین و توافق هستهای ایران) این موضوع را بارها تکرار کرده است که «ایالات متحده باید با متحدانش در چارچوب معاهدات و مقررات سازمانهای بینالمللی کار کند».
بلینکن همچنین رهبری ایالات متحده در نهادهای چندجانبه را ضروری میداند. او در اوایل سال جاری اعلام کرد که «هنوز هم، حتی در برخی موضوعات بیش از گذشته، تعامل و رهبری آمریکا نوعی تضمین برای فعالیتها است».
بلینکن و ایران
بلینکن در ماه اوت گذشته در مجمع امنیتی آسپن سخنرانی و از توافق هستهای دفاع کرد. وی در پاسخ به این سوال که اگر بایدن رئیس جمهور شود در مقابل ایران چه برخوردی خواهد داشت گفت: «اگر ایران به رعایت دقیق تعهداتش بازگشت، برای ادامه توافق هستهای و مستحکمتر کردن و طولانیتر شدن آن تلاش میشود».
وی سپس تاکید کرد که در این صورت آمریکا از تعهد مجدد خود به دیپلماسی استفاده میکند و با متحدانش همکاری خواهد داشت تا توافق هستهای را مستحکمتر و طولانیتر کنند.
شاید بلینکن در ظاهر از چند جانبه گرایی حمایت کند اما منظور وی از این رویکرد، چند جانبه گرایی است که در آن آمریکا حرف پایانی را بزند
بلینکن همچنین گفته بود با این شرایط آمریکا میتواند موقعیت بهتری داشته باشد تا بهطور مؤثری علیه دیگر «فعالیتهای بیثباتکننده ایران» اقدام کند چرا که وی معتقد است که بار دیگر به جای جدا شدن از شرکای آمریکا با آنها متحد خواهند شد.
نکته پایانی
این نوشتار کوتاه نشان میدهد که تفاوت چندانی میان سیاستهای بلینکن و دولت ترامپ نیست. حمایت از جنگ افرزوی در عراق، لیبی و سوریه تنها نمونهای کوچک از سابقه وزیر خارجه جدید آمریکا است. عملکرد او نشان میدهد که وی نیز همانند ترامپ به استراتژی اول آمریکا اعتقاد دارد اما این استراتژی را با روشی متفاوت از ترامپ اجرا میکند.
همین نکته نشان میدهد که وی با آغاز کار خود ابتدا به متحدان قدیمی آمریکا نزدیک شده و سپس به دنبال دیکته کردن نظرات کاخ سفید بر آنها خواهد بود. شاید بلینکن در ظاهر از چند جانبه گرایی حمایت کند اما منظور وی از این رویکرد، چند جانبه گرایی است که در آن آمریکا حرف پایانی را بزند.