رییس جمهور زن، فرصت برای نظام نه فرصت سوزی
فاطمه آجرلو، نماینده اسبق مجلس و فعال سیاسی اصولگرا در خبرآنلاین نوشت: در بحبوحه انتخابات ۱۴۰۰ و گمانهزنیها برای کاندیداهای انتخابات، موضوع رئیس جمهور شدن زنان بسیار داغ شده است.
درست است که زنان نیمی از جامعه را تشکیل میدهند اما در مورد آزادی باید تمام جامعه را در بر بگیرند. یکی از مباحثی که امام خمینی (ره) به آن اهتمام ویزه میورزید، حضور فعال زنان در عرصههای مدیریتی و حکومتی بود. حتی مقام معظم رهبری نیز بر این باور هستند که باید از زنان در جایگاه تصمیم گیری استفاده شود و نگاه جنسیتی وجود نداشته باشد.
پس از انقلاب، برای نخستین بار یک زن به عنوان وزیر رفاه پیشنهاد شد. هم مقام معظم رهبری هم علمای دین، بر این باور بودند که زنان باید حضور فعالی در عرصههای مدیریتی داشته باشند و در مواقع خدمت به نظام، از توانممندی زنان استفاده شود.
از سوی اگر به سیر تاریخی قانون اساسی بنگرید، بحث رجل سیاسی، بحثی جنسیتی نیست. اکنون شورای نگهبان ، باید تفسیر مناسبی از واژه «رجال» بدهد. در تفسیر واژه «رجال» آمده اکه زنان هم میتوانند در جایگاههای کلان حکومتی حضور داشته باشند. اگر شورای نگهبان به تفسیر درستی از این واژه برسد و زنان کاندیدای ریاست جمهوری شوند، فصلی نو در جمهوری اسلامی پدید می آید.
همان طور که در باب تصدیگری وزارتخانهها، فضا برای زنان باز شد و آنها توانمندی خود را نشان دادند، اگر این باب به روی ریاست جمهوری آنان نیز باز شود، بسیار امیدوارکننده بوده و میتوان از تمامی ظرفیتهای نظام برای پیشرد اهداف انقلاب استفاده کرد.
البته در این چندماه باقی مانده تا انتخابات ۱۴۰۰، اعضای شورای نگهبان نظرات خود را درباره رئیس جمهوری زنان بیان کردند. در این میان سخنگوی شورای نگهبان به ظاهر مخالفتی با این موضوع ندارد اما آقای خاتمی به صراحت مخالفت خود را با این امر اعلام کرد. فقهای شورای نگهبان، مجتهد و صاحب نظر بوده و نظرشان حجت است. اگر تمامی اعضای شورای نگهبان به این نتیجه برسند که حضور زنان برای کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری، منع قانونی ندارد، آن زمان حضور زنان معنای واقعی پیدا خواهد کرد. بنابراین، اگر مخالفتی در این زمینه صورت بگیرد، از لحاظ فقهی، حق اظهار نظر وجود ندارد.
با این وجود، اگر تصور شود که شورای نگهبان با رئیس جمهور شدن زنان موافق است، بحث رایدهی مطرح میشود. در بحث وزارت، زنان اجازه وزیر شدن پیدا کردند، منتهی رای دادن به کاندیدای ریاست جمهوری، باب بحث دیگری را باز میکند.
جامعه ما باید به بلوغی برسد که ظرفیتهای نظام را ببیند، زنان را نیز جزو ظرفیتهای نظام تلقی کند و این فرصت را هر چند یک بار، در اختیار زنان قرار دهد. چه اشکالی دارد اگر مردم به این نتیجه برسند که در این دوره میتوان از ظرفیت زنان به عنوان رئیسجمهور استفاده کرد؟
تا ابه امروز و در دهه چهارم انقلاب، تنها زن از جامعه زنان به مقام وزارت رسیده است. با تمامی این اوصاف، هنگامی که بحث رایگیری مطرح میشود، زنان باید با خودباوری، حضور پیدا کنند چرا که آنان نیمی از جامعه را زنان تشکیل میدهند. بنابراین، حداقل خود زنان، همدیگر را قبول داشته و به هم فرصت اثبات توانمندیهای خود را بدهند. مردم باید این توانمندیها را باور کنند تا رای بدهند.
دموکراسی یعنی همین! فرد توانمندی در خود ببیند، کاندیدای انتخابات شده، برنامهای ارائه دهد و در مناظرههای تلویزیونی، استراتژی را تنظیم و سخنی برای گفتن داشته باشد. اگر مردم استقبال کرده و رای دادند، رئیسجمهور شود اگر رای نیاورد هم که دیگر بحثش جداست.
بحث بسیار مهمی که بالاتر به آن اشاره شد، این است که خود زنان، توانمندی زنان را باور کنند و خودشان را دست کم نگیرند. اگر به عملکرد مردان نگاه کنید، با آزمون و خطاهای بسیار به این مرحله رسیدهاند. انتظار میروند که زنان نیز مانند مردان، توانایی همجنس خودشان را دست کم نگیرند و به آن باور داشته باشند. قطعا در حوزههایی، زنان علیه زنان شکل میگیرد. پس باید در راستای مجاب کردن دیگران و تبلیغ درست، گام بردارند.