|
روزنامه توسعه ایرانی: طی چند روز اخیر تحولاتی در سطح منطقه از دو منظر سیاسی و میدانی رخ داده که به خوبی نشان میدهد جغرافیای خاورمیانه احتمالاً آبستن برخی رخدادهایی خواهد بود که میتواند معانی مختلفی برای کشور ما و سایر دولتهای منطقه داشته باشد. در این مسیر عراق طی روزهای گذشته شاهد برخی اتفاقها در حوزه سیاسی و امنیتی بوده که موج انتقادها را به سمت «مصطفی الکاظمی» نخستوزیر فعلی عراق روانه کرده است.
در سوریه اوضاع تا حدود زیادی ثابت و همچنان بحث بر سر حملات هوایی رژیم صهیونیستی به مقرهای نظامی این کشور مطرح است و از سوی دیگر تبادلنظر درمورد خروج ترکیه از اطراف حلب و پاکسازی ادلب به قوت ادامه دارد. در لبنان هم اوضاع چندان خوب نیست و برخی اندیشکدهها معتقدند که به زودی در این کشور شاهد موج جدید اعتراضها خواهیم بود؛ چراکه از زمان انفجار در بندر لبنان تاکنون دولت تشکیل نشده است و روز به روز موانع بیشتری در مسیر تشکیل دولت این کشور گذاشته میشود.
یمن هم این روزها غرق در موشک و خون بود و ائتلاف سعودی همچنان در حال حمله به استانهای این کشور است. در ایران هم جمعه گذشته شاهد ترور شهید محسن فخریزاده بودیم که بیش از هر مولفه پنهان و آشکار دیگری، اوضاع منطقه را مبهم کرده است.
اما آنچه در این وضعیت بیش از هر مورد دیگر خودنمایی میکند و به ستون فقرات این تحولات تبدیل شده، تحرکاتی است که اسرائیل یا شرکای او دارند. در رأس این تحولات آنچه که انتشار خبرش دعدآسا همه جا را درنوردید، دیدار پنهان «بنیامین نتانیاهو»، نخستوزیر اسرائیل با ولیعهد عربستان در شهر نئوم بود.
آشکارسازی سفر نتانیاهو به عربستان به حدی مهم بود که بنی گانتس، وزیر دفاع اسرائیل با شدیدترین لحن در مورد علنی کردن آن با نتانیاهو سخن گفت و منابع رسانهای اعلام کردهاند که در جلسه روز شنبه کابینه این رژیم، کار به جایی کشیده که دو نفر یکدیگر را با توهین متوجه منظورشان میکردند
رخدادی که هرچند طرفِ سعودی سعی کرد آن را پنهان نگه دارد، اما تیم نتانیاهو به قصد تامین منافع ملی و حزبی به سرعت آن را علنی کردند و همین موضوع سرآغاز تحولاتی خواهد بود که طی هفتههای آینده رخ میدهد.
سفر نتانیاهو بدون تردید با چراغ سبز کاخسفیدِ «دونالد ترامپ» انجام شد؛ چراکه مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا نه تنها طی روزهای اخیر در خاورمیانه کشور به کشور تامین منافع آمریکا و اسرائیل را دنبال کرد، بلکه ورود او به ریاض را باید نوعی بسترسازی برای این دیدار تاریخی دانست.
آشکارسازی این دیدار به حدی مهم بود که بنیگانتس، وزیر دفاع و نخستوزیر تناوبی اسرائیل با شدیدترین لحن در مورد علنی کردن آن با نتانیاهو سخن گفت و منابع رسانهای اعلام کردهاند که در جلسه روز شنبه کابینه این رژیم، کار به جایی کشیده که دو نفر یکدیگر را با توهین متوجه منظورشان میکردند!
این روند به خوبی نشان میدهد که نتانیاهو در پشت صحنه با تیم ترامپ به صورت کامل هماهنگ است و اگر نخواهیم بزرگنمایی کنیم باید بگوییم که او احتمالاً طی روز طرحهای خود را در مدت باقی مانده از دولت جمهوریخواهان با واشنگتن هماهنگ میکند.
بر این اساس او در حال آخرین تلاشهای خود برای پُر کردن سبد سیاست خارجیاش است که دلیل آن هم بدونشک برگزاری احتمالی دور چهارم انتخابات زودهنگام کنست در تلآویو است؛ چراکه او به پیروزی در این انتخابات احتمالی برای فرار از محاکمههایش بهشدت نیاز دارد تا از سرنوشتی مانند «ایهود اولمرت»، نخستوزیر پیشین اسرائیل در امان باشد.
ترددهای مشکوک
در این مسیر روز گذشته اعلام شد که «جارد کوشنر»، داماد و مشاور ارشد ترامپ قرار است طی روزهای پیشرو به عربستان و قطر سفر کند.
احتمال دارد کوشنر در سفر آتی خود به عربستان و قطر به دنبال آن باشد که اختلاف میان دو طرف که از سال 2017 میلادی تاکنون ادامه دارد را حل و فصل و در نهایت ریاض و دوحه را برای علنی کردن رابطه، به سمت کانالِ اسرائیل هدایت کند
رویترز در اعلام این سفر نوشته است که کوشنر در شهر نئوم با «محمد بن سلمان»، ولیعهد سعودی و در دوحه با «شیخ تمیم بن حمد آل ثانی»، امیر این کشور دیدار خواهد کرد. بر اساس دادههای موجود «آوی برکوویتس» و «برایان هوک» فرستادگان آمریکا در امور خاورمیانه و همچنین «آدام بیلر» مدیر اجرایی شرکت مالی توسعه بینالملل آمریکا نیز در این سفر کوشنر را همراهی خواهند کرد.
با نگاهی به تیمی که قرار است کوشنر را در سفر به دوحه و نئوم همراهی کنند به این نتیجه میرسیم که آنها برای تحکیم روابط میان آمریکا با عربستان یا قطر به منطقه سفر نمیکنند، بلکه در فرصت باقیمانده از دولت ترامپ (همانگونه که پیشتر بدان اشاره شد) سعی بر این است تا توافقهای عادیسازی بیشتری میان تلآویو و کشورهای عربی منعقد شود.
باید توجه داشت که کوشنر، بن سلمان و نتانیاهو سه ضلع اصلی معامله قرن و همچنین معادله عادیسازی روابط میان تلآویو و اعراب به حساب میآیند و به همین جهت به خوبی درمییابیم که ورود او به عربستان و قطر تنها چند روز پس از سفرهای پمپئو به منطقه، هیچ معنی خاصی جز پیریزی ادامه مصالحه میان اسرائیل و دو کشور مهم یعنی «عربستان و قطر» را ندارد.
واقعیت این است که کوشنر و تیمش پشت پرده و حتی آشکارا به حصول توافقهای عادیسازی روابط رژیم صهیونیستی با بحرین، امارات و سودان کمکهای زیادی کردند و به همین دلیل باید گفت کوشنر (به دلیل یهودیالاصل بودن) و تیمش مایل هستند تا پیش از تحویل قدرت به «جو بایدن» توافقهای این چنینی بیشتری را به پیش ببرند. اخبار دیگری که از سوی منابع آمریکایی منتشر شده نشان میدهد که کوشنر هفته گذشته در کاخسفید با وزیر خارجه کویت دیدار داشته است و این در حالیست که بر اساس سوابق باید گفت کویت یکی از ارکان اصلی تلاشها برای حل بحران سه ساله میان قطر و سایر کشورهای شورای همکاری خلیج فارس است.
بر این اساس احتمال دارد کوشنر در سفر آتی خود به عربستان و قطر به دنبال آن باشد که اختلاف میان دو طرف که از سال 2017 میلادی تاکنون ادامه دارد را حل و فصل و در نهایت ریاض و دوحه را برای علنی کردن رابطه، به سمت کانالِ اسرائیل هدایت کند.
این سناریو شاید از نظر بسیاری از تحلیلگران جنبه عملیاتی نداشته باشد اما باید توجه کنید که بنسلمان برای بقای خود میتواند رابطه خود را با اسرائیل به صورت مشروط علنی کند تا در ذیل سایة نتانیاهو، از گزند دموکراتهای آمریکا در امان باشد.
به هر حال باید متوجه بود که سفر کوشنر به این دو کشور و همچنین سفر آتی نتانیاهو به امارات، بحرین و مصر را نباید یک واقعه عادی دانست؛ چراکه در پس آن ممکن است یک انفجار سیاسی آرمیده باشد.