|
دیپلماسی ایرانی به نقل از واشنگتن اینستیتیوت: تاریخچه توافق هسته ای ایران و ایالات متحده نشان می دهد که اسرائیل چاره ای ندارد جز اینکه دست اندرکاران این توافق را مهار کند.
آغاز فعالیت های هسته ای ایران در دهه 1990 رفته رفته به ساخت راکتور اتمی انجامید. به رغم فشارهای گسترده بین المللی ایران همچنان در مسیر توسعه برنامه هسته ای اش گام بر می داشت و تقریبا همه مقامات ایرانی بر این باور بودند که داشتن نیروی هسته ای حق آنهاست.
بروز رشته ای از رخدادها سرانجام زمزمه های یک توافق هسته ای با میانجی گیری عمان را در سال 2013 نیرو بخشید. اراده ایالات متحده برای به رسمیت شناختن حق غنی سازی ایران، انتخاب حسن روحانی به عنوان رئیس جمهوری و از همه مهمتر آمادگی بی سابقه رهبر عالی ایران برای در پیش گرفتن گفت وگوهای مستقیم با ایالات متحده، یک توافق تاریخی را رقم زد.
اسرائیل از همان ابتدا مخالف سرسخت توافق شد. بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل حتی برای جلوگیری از توافق تا دخالت در امور داخلی ایالات متحده نیز پیش رفت. این رویکرد اسرائیل سبب شد تا از نفوذ در روند مذاکرات بازبماند و تل آویو در برابر ایران تنها ماند.
خوشحالی اسرائیل از خروج ترامپ از توافق و اعمال فشار بر ایران تنها چهار سال دوام داشت. ایران ضربه سختی از تحریم ها خورد اما حالا توانایی آن را دارد که به سبب نقض توافق و توانایی غنی سازی از جامعه بین الملل امتیاز بگیرد.
رسیدن به توافق با راهبندهایی روبه روست. در طرف ایرانی، جو سیاسی متفاوت از گذشته است. پس از ترور قاسم سلیمانی اعتماد مقامات ایرانی به ایالات متحده و همچنین قدرت نیروهای میانه رو در ایران کاهش یافته است. انتخابات آتی ریاست جمهوری نیز چه بسا فضای سیاسی محافظه کارانه تری را ایجاد کند و خواسته های سختی را پیش پای توافق بگذارد. مانند برداشتن کامل تحریم ها، جبران خسارت ها و حفظ توانایی های هسته ای ایران که حالا بسیاری از اعضای حکومت از هر طیف سیاسی برای امنیت کشور ضروری می دانند.
جو بایدن خود را به بازگشت به توافق متعهد می داند. به این ترتیب اسرائیل باید به حال سیاست هایش فکری کند. آیا سیاستی که در زمان اوباما به کار برد را دنبال کند یا در شکل گیری توافق با ایران نقشی سازنده داشته باشد؟ با توجه به اینکه اراده جامعه جهانی برای رسیدن به توافق بالاست، حضور اسرائیل در پشت پرده حداقل برای انطباق با نیازها و الزاماتش ضروری است.
با وجود افزایش توانایی های هسته ای دور از انتظار است که ایران با گسترش توافق به برنامه موشکی و فعالیت های منطقه ای اش موافقت کند. بی تفاوتی اسرائیل در چنین گفت وگوهایی نیز می تواند زیانی بیش از پیش بر منافع اسرائیل باشد.
وقتی نوبت به دیدگاه های اسرائیل برای ارائه به 5+1 می رسد، این دیدگاه ها چاره ای ندارند جز اینکه واقع گرایانه باشند. خواسته ای مانند برچیده شدن برنامه هسته ای آن هم در صورتی که حق غنی سازی ایران توسط قدرتِ گفت وگو کننده به رسمیت شناخته شده، دور از انتظار است. بنابراین اسرائیل باید بر شماری از گزینه های بنیادین و واقع بینانه تمرکز کند. مانند رژیم بازرسی های سرزده، محدودیت های قابل ملاحظه بر توانایی های تحقیق و توسعه که اجازه دسترسی ایران به سانتریفیوژهای پیشرفته را می گیرد. پافشاری بر گفت وگو پیرامون توانمندی های موشکی و فعالیت های منطقه ای ایران یعنی اسرائیل می خواهد در روند گفت وگوها کارشکنی کند. با این حال، این نکته اهمیت دارد که تهدید ایران برای اسرائیل از فعالیت های هسته ای بر می خیزد.
بدون در نظر گرفتن حزب الله، توانایی ایران برای تهدید اسرائیل به کمک موشک بسیار کم است. افزون بر آن، اگر این موارد به بخشی از توافق احتمالی با ایران اضافه شوند، راه حل های آنها بسیار محدود خواهند بود و چه بسا حتی خواست اسرائیل را برآورده نکنند.
اضافه کردن این تهدیدات هسته ای به توافق، دست اسرائیل برای اقدام علیه آنها در آینده را می بندد. به این ترتیب با پیوند اجزای توافق با یکدیگر، هر اقدامی از سوی اسرائیل می تواند راه را برای نقض توافق از سوی ایران باز کند. توافقی که به سختی توانمندی های ایران را محدود کند به اسرائیل اجازه می دهد تا زمان و منابع کافی برای رویارویی با دیگر توانمندی های ایران داشته باشد.
با فرض اینکه اسرائیل خواهان تاثیر بر توافق هسته ای باشد، باید خواسته هایش را با وظیفه دشوار دیپلماتیکش هماهنگ کند. اگر اسرائیل خواسته های سختگیرانه ای را مطرح کند به سنگ اندازی در روند گفت وگوها متهم خواهد شد. افزون بر آن، مقامات اسرائیلی باید در فضای سیاسی کنونی از فرصت گفت وگوهای تازه بهره برداری کنند تا ائتلاف عربی – اسرائیلی همراه با دیگر کشورهای خلیج فارس را استوار کنند. اقدامی که می تواند مشروعیت بیشتر گفت وگو با اسرائیل را در پی داشته باشد.
ائتلاف عربی – اسرائیلی فشار بیشتری بر دولت تازه ایالات متحده خواهد آورد تا در آغاز گفت وگوها همچنان سخت گیری های اقتصادی و دیپلماتیک حفظ شوند. چنین ائتلافی همچنین می تواند به مانند یک جبهه مشترک نظامی در برابر توافق هسته ای ایران باشد و خطوط قرمزی را تعریف کند. اگر اسرائیل بخواهد به یک بازیگر سازنده تبدیل شود و در آینده با دولت بایدن کار کند باید جلوی بدترین سناریویی که ممکن است به دست بزرگترین متحدش در رویارویی با بزرگترین دشمنش رقم بخورد را بگیرد. مقامات اسرائیل باید کار خود را آغاز کنند و با کشورهای خلیج فارس همکاری کنند تا اطمینان حاصل شود که منافع امنیتی آنها در هر توافقی در نظر گرفته خواهد شد.