کد خبر: ۶۰۲۴۱۹
تاریخ انتشار: ۱۱:۲۳ - ۱۶ آذر ۱۳۹۹

مقاومت مردم، برگ امتیاز ایران در برابر آمریکا

روزنامه اعتماد با ناصر هاديان، تحليلگر سياست خارجي گفتگو کرده است.

فكر مي‌كنيد با وجود جو بايدن در كاخ سفيد ايران فرصت اين را پيدا مي‌كند كه ثمره قدرت منطقه‌اي خود را نقد كند؟ نقدي كه به كمك وضعيت داخلي هم بيايد.

من معتقدم كه امروز وقت نقد كردن مقاومت و انقلاب است. بالاخره مقاومت ما هزينه‌ساز اما افتخارآميز بوده و براي ما امكاناتي را ايجاد كرده است. در برابر يك ابرقدرت ايستادن آسان نيست. شما ايستادن تيم ايران در جريان مذاكرات هسته‌اي مقابل تيم‌هاي 6 قدرت جهاني را با رفتاري كه امريكا با عربستان سعودي مي‌كند، مقايسه كنيد. اين افتخار در نتيجه انقلاب براي ايران به دست آمده است و بحث من اين است كه امروز بايد بتوانيم اين مقاومت را نقد كنيم. من وضعيت امروز را با دو سال پيش از پايان جنگ تحميلي مقايسه مي‌كنم، تمام شهدايي كه تقديم كرديم، جانبازاني كه از سلامت خود گذشتند و اسرايي كه سال‌ها زندان را تحمل كردند همگي افتخارآفرين بودند، اما اگر اين مقاومت را دو سال قبل‌تر كه «مجنون» و «فاو» را داشتيم نقد كرده بوديم اوضاع براي ما بسيار فرق مي‌كرد.

امروز موضع ما از سر عزت و قدرت است، مذاكره امروز ما از موضع اقتدار خواهد بود. ما پس از ترور سردار شهيد قاسم سليماني و حمله‌اي كه به عين‌الاسد داشتيم، بازدارندگي ايران در برابر امريكا را احيا كرديم و به امريكا نشان داديم كه آماده جنگ هستيم. اين بحث انحرافي كه برخي مي‌گويند در نتيجه حمله ايران كسي در عين‌الاسد كشته نشد از منظر استراتژيك نادرست است. تنها پرتاب يك موشك كافي بود تا به لحاظ استراتژيك بازدارندگي ايران را در ذهن امريكايي‌ها تثبيت كند. به لحاظ نظامي از اينكه امريكايي‌ها حتي نتوانستند يك موشك را رهگيري و منهدم كنند، حايز اهميت است. اين حمله نشان‌دهنده اقتدار ما بود. در مجموع يك بازه زماني مثلا يك ساله پس از احياي برجام و اجراي آن از سوي امريكا و ساير طرف‌ها فرصت خوبي خواهد بود كه ما از موضع اقتدار وارد مذاكرات ديگري هم بشويم.

در شرايطي كه به نظر مي‌رسد اروپايي‌ها هم چندان مخالف استفاده تيم جو بايدن از اهرم‌هاي فشاري كه ترامپ در پرونده ايران براي خودش دست و پا كرد نيستند، فكر مي‌كنيد اقدام اخير مجلس شوراي اسلامي در تصويب طرحي با عنوان «اقدام راهبردي براي لغو تحريم‌ها» تا چه اندازه مي‌تواند اهرم‌سازي توسط ايران به حساب آيد؟

من موافق كليت اين امر هستم كه ايران هم بايد در مقابل امريكا و اروپا دست به اهرم‌سازي زده و صرفا به وعده‌هاي طرف مقابل به خصوص اروپايي‌ها تكيه نكند. حقيقت آن است كه اروپايي‌ها در چند سال اخير جز در مواضع شفاهي حاضر به برداشتن گام‌هاي عملي براي حفظ برجام نشدند. در چنين شرايطي با وجود اينكه بايد به ديپلماسي اهميت و فضا بدهيم اما در عمل بايد دست به اهرم‌سازي هم بزنيم. اقدام مجلس مي‌تواند به تقويت دست ديپلمات‌هاي ما در مذاكرات منتهي شود. غربي‌ها بايد بدانند كه اگر بخواهند مسير اشتباه 2003 را دوباره تكرار كنند باز با همان نتيجه‌ پيشين كه توسعه برنامه هسته‌اي ايران است، روبه‌رو خواهند شد. غرب زماني كه در سال 2003 از توافق با ايران فاصله گرفت، ايران كمتر از 200 سانتريفيوژ داشت اما زماني كه مذاكرات برجام آغاز شد تعداد سانتريفيوژهاي ايران از 18 هزار مورد هم گذشته بود. در اين ميان من فشار اقتصادي بر مردم را انكار نمي‌كنم اما اروپايي‌ها هم بايد دست از تكرار توهم در مقابل ايران بردارند.

برخي منتقدان اين طرح نگران تخريب كامل برجام در صورت اجرايي شدن اين طرح آن هم در شرايطي كه نبود ترامپ در كاخ سفيد فرصتي براي لغو تحريم‌ها به وجود آورده، هستند. به عنوان مثال توقف اجراي داوطلبانه پروتكل الحاقي مساله‌اي است كه چين و روسيه نيز درباره آن به ايران هشدار داده بودند.

در برجام سه مفهوم كليدي و مهم براي طرف مقابل ايران وجود دارد. Detection كه كشف تقلب و نظام راستي‌آزمايي و بازرسي را شامل مي‌شود. Break out كه گريز هسته‌اي است و سومين مورد هم deterrence به معناي بازدارندگي. در مورد نخست هدف اين است كه اگر ايران در فعاليت‌هاي هسته‌اي تقلب كرد به سرعت كشف شود. مورد دوم آن است كه اگر تقلب را كشف كردند براي مقابله با آن زمان كافي در اختيار داشته باشند. اين زمان پيش از برجام به گفته خود آنها دو ماه بود و تا قبل از كاهش تعهدات هسته‌اي از سوي ايران به گفته خودشان به يك سال رسيده است. مورد سوم هم اين است كه ما را از تقلب بازدارند. در مصوبه مجلس شوراي اسلامي بخشي از مورد اول كه اجراي داوطلبانه پروتكل الحاقي است با بخشي از مورد دوم كه مباحث مربوط به كاهش گريز هسته‌اي است با هم آورده شده است.

پيشنهاد من اين است كه بخش مربوط به پروتكل الحاقي را از اين طرح خارج كنيم چراكه به نظر من در اين مقطع نبايد به نظام‌هاي راستي‌آزمايي دست بزنيم. بر همين اساس اهرم‌سازي ايران مي‌تواند با استفاده از مورد دوم كه گريز هسته‌اي است، رخ بدهد. در مساله گريز هسته‌اي نوع سانتريفيوژ، تعداد سانتريفيوژ، ميزان خلوص مواد غني شده و ميزان انباشت مواد غني شده مهم است. ايران مي‌تواند با استفاده از اين مسائل طرف مقابل را تحت فشار قرار دهد. از سوي ديگر ايران مي‌تواند سراغ بازدارندگي هم برود .

زماني كه بازرسان آژانس همچنان به ايران رفت و آمد طبق پروتكل داشته باشند تا حدودي مساله گريز هسته‌اي هم اهرم جدي به حساب نخواهد آمد چراكه به هر حال ريز برنامه هسته‌اي ايران زير نظر خواهد بود.

مجلس شوراي اسلامي مي‌تواند قانون جديدي را تصويب كند كه هرگاه غربي‌ها خواستند پرونده ايران را به شوراي امنيت ارجاع دهند، دولت موظف باشد چند گام بردارد كه نخستين آنها مي‌تواند متوقف كردن اجراي داوطلبانه پروتكل الحاقي باشد و پس از آن هم در اجراي تعهدات پادماني تغييراتي ايجاد كنيم. من اينجا نقدي هم به نحوه عملكرد مجلس شوراي اسلامي در تصويب اين طرح دارم. نخست آنكه مجلس اين طرح را در پاسخ به ترور شهيد فخري‌زاده تصويب كرده كه من به عنوان يك ايراني متوجه ارتباط اين دو موضوع به هم مي‌شوم اما براي افكار عمومي جهان قانع‌كننده نيست و افكار عمومي متوجه نمي‌شود كه چرا بايد در پاسخ به ترور يك دانشمند ما اقدام به تصويب عجولانه يك طرح براي خروج از برجام بكنيم.

مساله دوم اين است كه اگر به دنبال اهرم‌سازي با اين طرح بوديم نبايد با چنين عجله‌اي اقدام به تصويب آن مي‌گرديم. مجلس شوراي اسلامي بايد جلسات استماع براي تصويب اين طرح برگزار مي‌كرد. از كارشناسان و حتي سفراي كشورهاي 1+4 هم براي شركت در اين جلسات استماع دعوت مي‌شد تا افكار عمومي ايران و جهان را در دست بگيريم. اين طرح بايد تبديل به يك كنش مدبرانه از سوي جمهوري اسلامي مي‌شد و نه اقدام واكنشي. من اگر جاي رييس مجلس بودم به جاي آنكه بگويم بازي يك طرفه تمام شده مي‌گفتم اجراي يك طرفه تعهدات تمام شده است.

به نظر من بازگشت سريع، كامل و تميز (با حسن نيت) به برجام بهترين راهكار است. امروز نفع برخي از گروه‌هايي كه من اسم آنها را (بازي به هم زن) spoiler گذاشته‌ام، اين است كه برجام احيا نشود. اين گروه‌ها در تهران، واشنگتن، تل‌آويو، رياض و ابوظبي هم هستند.

براي بازگشت امريكا به توافق هسته‌اي بايد توافقي يا ميان بازيگران درون برجام يا اعضاي شوراي امنيت صورت بگيرد.

روس‌ها موافق بازگشت ساده امريكا به برجام نيستند.

اروپايي‌ها اگر امروز نگران اين نبودند كه ايران مسير فعاليت‌هاي هسته‌اي را به گونه ديگري طي كند از بازگشت امريكا به برجام استقبال نمي‌كردند يا حتي موافق طولاني‌تر كردن اين روند حتي بيش از تيم جو بايدن بودند.

ما دو شرط اساسي براي بازگشت امريكا به برجام داريم: پرداخت خسارت و مساله حق كشورهاي حاضر در برجام براي استفاده از مكانيسم ماشه.

با نظام سياسي امريكا و دعواهايي كه در اين كشور در حال حاضر در جريان است، امكان ندارد اين كشور خسارتي به ايران پرداخت كند.

در شرايطي كه ايالات متحده بخواهد از زير بار تعهدات داده شده فرار كند، اين كار را انجام مي‌دهد و هيچ ضمانتي نمي‌تواند مانع شود. الان كه امريكا در خارج از برجام بود و ما گفتيم كه اين كشور نمي‌تواند از مكانيسم ماشه استفاده كند در عالم واقع چه اتفاقي رخ داد؟

ما اين ‌بار در دو فاز گام‌هاي خود را برمي‌داريم. فاز نخست اين است كه جو بايدن با استفاده از دستورهاي اجرايي تحريم‌ها را لغو مي‌كند يا سه تحريم اصلي و مهم براي ايران نظير فروش نفت و تحريم بانكي و مالي و ساير تحريم‌ها را هم در يك دوره سه ماهه لغو مي‌كند.

طرفداران كلينتون در مواجهه با ايران تندروتر از طرفداران بايدن و اوباما هستند و اعتقاد دارند كه دولت بايدن بايد از اهرم‌هاي فشاري كه در دولت ترامپ عليه ايران وضع شده استفاده كند.

اگر ترامپ يك نكته را به ما نشان داده باشد اين است كه امريكا با قدرتي كه در اختيار دارد مي‌تواند خوب يا بد سايرين را به تبعيت از خود وادار كند و همين مساله اين كشور را به قدرت بلامنازع تبديل كرده است. در اين چند سال اروپا كه هيچ، روسيه و چين هم در حوزه تحريم‌ها به كمك ما نيامدند، همه‌ چيز را گران فروختند اما ارزان و پنهاني خريداري كردند.


نظر شما
طراحی و تولید: "ایران سامانه"