|
خبرآنلاین: پردیس پورعابدینی، بازیگر نقش راضیه و مانلی در سریال« آقازاده» که مهمان برنامه کافه آپارات با اجرای فریدون جیرانی بود، درباره نقش آفرینی خود در این مجموعه صحبت کرد.
پردیس پورعابدینی در این برنامه گفت: این اولین تجربه تصویری من بود. قبل از آن در دو تئاتر بازی کرده بودم. آقای توفیقی بازی من در تئاتر «قصه ظهر جمعه» به کارگردانی خانم نسیم ادبی را دیده بودند بعد از حدود دو ماه تماس گرفتند و برای تست رفتم. تستهای مختلفی داد و میدیدم که خاتنم های دیگری هم تست داده بودند. تا آخرین لحظه برایم قطعی نبود که در پروژه باشم. به من می گفتند حالا خیلی مطمئن نباش. ممکن است تغییرکنی. یک ماه مانده بود به کار که من برای این نقش قطعی شدم. آن طور که بعدها آقای توفیقی به من و عوامل گفتند، سکانسی که در جریان تستدادن من نظرشان را جلب کرده بود، مربوط به یکی از سکانسهای مشهد بود.
پورعابدینی گفت: من در دبیرستان رشته تجربی میخواندم اما دوست نداشتم در این رشته ادامه تحصیل بدهم. از دوران کودکی هنر را دوست داشتم. وقتی وارد آموزشگاه بازیگری آقای کیمیایی شدم تصمیم گرفتم کنکور هنر بدهم و بازیگری بخوانم. البته در این میان پروژه «آقازاده» پیش آمد، اما انشاالله امسال وارد دانشگاه میشوم تا بازیگری بخوانم.
این بازیگر جوان با بیان اینکه می دانستم راه سختی را در پیش دارم و شاید به این زودی ها نتوانم به آن برسم، افزود: با این که به خاطر اجرای تئاتر و بعد هم سریال «آقازاده» نتوانستم از کلاسهای آقای کیمیایی به طور کامل استفاده کنم،اما همان مقدار هم خیلی به من کمک کرد. همین آموزش ها باعث شد من بدانم باید چه کار کنم. آقای کیمیایی خودشان در دوره پیشرفته کلاسها شرکت داشتند و متاسفانه من به خاطر اینکه سر کار رفتم نتوانستم در این دوره ها شرکت کنم . اما در دوره های ما هم مستقیم نظارت داشتند و یکسری از نکات را به من می گفتند.
شناخت گام به گام از «راضیه» و «مانلی»
پورعابدینی گفت: درابتدای کار من فقط می دانستم دو شخصیت «راضیه» و «مانلی» در یک سری چیزهای اساسی با هم فرق می کنند و هر چقدر داستان جلو میرود ممکن است با یکدیگر نقطه تلاقی داشته باشند. راستش در آغاز کاملاً گنگ بودم و نمیدانستم چه اتفاقی می افتد.با کمک آقای توفیقی هر چه کار جلوتر رفت، کاراکترها را شناختم. از اواسط کار، دیگر توانستم درباره نقش با کارگردان صحبت کنم. چون می دانستم چه اتفاقاتی می افتد. در این زمینه راهنماییهای آقایان توفیقی و عنقا خیلی تأثیر داشت. من وقتی وارد پروژه آقازاده شدم، شناخت چندانی از پدیده آقازادهها نداشتم. خیلی چیزها را در این سریال متوجه شدم.
وی عنوان کرد: یک سری از سکانسها بود که واقعا به لحاظ حس فکر می کردم کم میآورم. سکانسی بود که با آقای تارخ نشسته بودیم. راضیه از زندان آمده بود و حالش خوب نبود. حاج رضا به او می گوید نگران نباش. همه چیز درست می شود. راضیه سرش را باید بالا بیاورد و بعد عذرخواهی کند و گریه کند. پلان ها را گرفتیم و حتی پلان آقای تارخ را هم گرفتیم. آخرین پلان مربوط به من بود. من پایین را نگاه می کردم و فکر می کردم الان واقعا حسم یاری نمی کند چطور باید گریه کنم. همان موقع آقای تارخ به من اشاره کردند که من به نگاه کن و من نگاه کردم و گفتند اصلا پلک نزن و فقط به من نگاه کن و به موقعیت و اتفاقاتی که افتاده است فکرکن. همان لحظه آقای تارخ گریه کرد و من اصلا انگار رفتم در یک دنیای دیگری و من هم گریه ام گرفت. خیلی این تمرین و تمرکز برای من ارزشمند بود.
بازیگر سریال آقازاده افزود: یک بار هم برای صدایم یک سری از سکانس ها را گرفتیم و بعد متوجه شدیم صدای من آنطور که باید نیست. باید کمی صدایم از دیافراگم بیرون بیاید و یک روز آقای توفیقی به من گفت آقای تارخ تو را کار دارد. رفتم و آقای تارخ با من تمرین کردند و کمک کردند من صدایم را از دیافراگم بیرون بدهم.
سکانسهایی از «آقازاده» که دوست داشتم
پورعابدینی درباره اینکه کدام یک از سکانس های بازی خود را دوست دارد، گفت: همان لحظه ای که نشستم و گریه کردم شکستم. خودم را جای آن کاراکتر که گذاشتم واقعا زانوهایم سست شد. آن دختر در ناامیدی غرق شده است. می گوید من نگران حامد هستم. اگر مردم یادشان برود حامد یادش نمی رود. سکانس دیگری بود که راضیه فکر می کند قرار است حامد به ملاقاتش برود اما می رود و می بیند که شریفه آمد است و قبل از آن هم دعوایی با او کرده است. من در پشت صحنه با خانم زنگنه سلام و احوالپرسی کردم اما به محض اینکه داخل اتاق ملاقات آمدند انگار شریفه خانمی شدند که با راضیه مشکل پیدا کرده است. وقتی رفتیم تمرین کنیم خانم زنگنه با همان لحن سرسکانس چند جمله در گوش من گفتند. در همان لحظه تا من برسم و دیالوگ برقرار شود جوری از شدت گریه می لرزیدم و برایم سخت بود. من هیچ دیالوگی در آن سکانس نداشتم. خانم زنگنه مونولوگ داشتند. آقای توفیقی دیدند که حس من حس درستی است و دارد پیش می رود تمرین را قطع کردند و گفتند برای برداشت اصلی برویم. خانم زنگنه در آن سکانس در پلان من حتی بیشتر با راضیه محکم تر حرف زدند تا حسی که باید به من منتقل شود.
وی اظهار کرد: من تعریفی از سیاست ندارم. تازه دارم خودم را به عنوان پردیس پیدا می کنم. حالا اینکه بخواهم تعریفی از سیاست داشته باشم درست نیست. شاید بینش درستی در این باره نداشته باشم. من بیشتر به شخصیت راضیه نزدیک هستم. شاید تا اندازه ای به راضیه که در شمال با مادربزرگش زندگی می کند نزدیک باشم یا به تعبیر بهتر، تلفیقی از راضیه ای که در شمال با مادربزرگش زندگی می کند و راضیه ای که با حامد است هستم.
پورعابدینی درپایان درباره اینکه آیا پیشنهادی برای بازی داشته است، گفت: بله تماس هایی بوده است. فعلا از تجربه های آقا زاده استفاده می کنم و قدم بعدی برایم خیلی مهم است و انتظاراتی از من هست که باید آن را به سرانجام برسانم و اتفاق کمتری نیفتد. به همین دلیل تلاش می کنم با مشورت و تامل انتخاب کنم.