کد خبر: ۶۰۴۱۰۴
تاریخ انتشار: ۱۸:۲۵ - ۳۰ آذر ۱۳۹۹

۱۰ جنایت عادی‌سازان روابط با رژیم صهیونیستی

خبرگزاری فارس: «عبدالله الاشعل» نویسنده، حقوقدان، تحلیلگر امور فلسطین و منازعه عربی - اسرائیلی و استاد دانشگاه مصری که در کارنامه فعالیت‌های سیاسی خود معاونت وزارت خارجه و سفیری را نیز دارد با انتشار یادداشتی در روزنامه الکترونیکی «رأی الیوم» به موضوع آغاز موج دوم برای عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی پرداخت و جرایم ارتکابی عادیسازان روابط با این رژیم را بر شمرد.

ترجمه این یادداشت در ادامه می‌آید:

«از زمان نزدیکی مصر به اسرائیل تحت نظارت آمریکا به دلیل سادگی یا دست‌نشاندگی حاکمیت مصر در دوره [انور] سادات، حکام این کشور بارها گفته‌اند که به رسمیت شناختن اسرائیل، صلح و شکوفایی را برای مصر تضمین می‌کند و باب را برای همکاری با اسرائیل به نفع منطقه باز می‌کند.

در این میان، «شیمون پرز» [رئیس پیشین رژیم صهیونیستی] در راستای تقویت این وعده‌ها و فریب مردم مصر از خاورمیانه جدید سخن می‌گوید که قهرمانان آن مناخیم بگین، [نخست وزیر وقت اسرائیل] و سادات هستند و به همین دلیل نیز جایزه نوبل به صورت مشترک به این دو داده شد. در حالی که می‌بایست این جایزه به صورت کامل به بیگن داده می‌شد که این‌چنین به پروژه صهیونیستم پایبند بود و انور سادات نابغه را به سوی مرگ مصر و امت عربی سوق و فریب داد.

لذا سادات شایسته نوبل، صرف نظر از عنوان این جایزه، نبود. متاسفانه این جایزه نوبل برای صلح بود. پس صلح کجاست؟ چگونه سادات آن را فهمیده بود؟ شکوفایی مصر کجاست؟ آیا وی که در قبر است نمی‌داند که در حالی که شما یاد او را گرامی می‌دارید، امکان را برای اجرا و توسعه پروژه صهیونیستم فراهم کرده است؟ آیا نمی‌داند که دستگاه اطلاعاتی آمریکا و موساد از او با دست جریان اسلام‌گرای معارض در اقدامی بسیار ساده رهایی یافتند؟

سادات در ادامه، خدماتش را گسترش داد. فلسطینی‌ها را به سوی اسلو سوق داد. اسلو ایستگاه دوم پس از کمپ دیوید برای توسعه پروژه صهیونیسم بود. عجیب این است که سادات از عرفات متنفر بود و خوشش نمی‌آمد، زیرا عرفات در آن زمان مانع سرعت بخشیدن این پروژه می‌شد. هرچند که در نهایت، متاسفانه عرفات بر خلاف سادات، قربانی سهل‌انگاری و غفلت از ضعف گزینه‌های موجود شد.

لذا من به فلسطینی‌ها توصیه می‌کنم که بدون اهانت به میهن‌پرستی عرفات، اسلو را لغو کنند. میهن پرستی‌ای که اسرائیل به خود جسارت داد تا از دست آن خلاص شود.

کمپ دیوید و اوسلو برای ملک حسین (شاه پیشین اردن) برای امضای «وادی‌عربه» ضروری بود. سادات، عرفات و حسین پس از این فجایعی که به ایجاد موج جدیدی از عادی‌سازی روابط منجر شد، باید در دادگاه تاریخ پاسخگو باشند.

موج نخست شامل مصر شد که قلب امت عربی به شمار می‌رفت که کودکان خود را به سرطان صهیونیسم سپرد و پس از آن، عرفات با اسلو و حسین با وادی عربه بودند که از طرف‌های درگیر با اسرائیل بودند و اسرائیل اراضیشان را اشغال کرده بود. در این میان محتاط‌ترین فرد، جناب حافظ اسد بود که از این دام دور ماند.
موج دوم، امارات، بحرین، سودان و مغرب را شامل شد. این کشورها با اسرائیل ارتباطی نداشتند و اسرائیل اراضیشان را اشغال نکرده بود. اما آنها این به رسمیت شناختن اسرائیل را هدیه دادند و در مقابل دریافت بهایی که مطالبه کردند، برای عادی‌سازی روابط مشتاق شدند...

جدیدترین آنها، مغرب است که آمریکا [در ازای عادی‌سازی روابط با اسرائیل]، حاکمیت غیرقانونی آن بر منطقه صحرا را به رسمیت شناخت. امری که با اعتراض کامل دبیرکل سازمان ملل همراه شد.درست همان‌طور که ترامپ با نقض قطع‌نامه‌های شورای امنیتی در جولان و قدس جدایی ایجاد کرد.گویی ترامپ پولهایی را که از طریق زورگویی علنی کسب کرده، میان کشورهایی که به عادی‌سازی روابط روی آورند، تقسیم می‌کند.

وزیر خارجه مغرب در پی به رسمیت شناختن اسرائیل تصریح کرد که کشورش می‌خواهد برای فلسطین و منطقه صلح بیاورد و حق فلسطینی‌ها را پایمال نخواهد کرد. این یک فریب و خدعه بزرگ برای ملت‌های عرب است. هنوز نیز حکام در حال فریب مردم هستند...
امروز، عادی‌سازان روابط با اسرائیل منادی صلح و خیر برای همه از طریق به رسمیت شناختن اسرائیل هستند. آنها معنای صلح را چگونه می‌فهمند؟ اسرائیل که صلح را حالتی می‌داند که با آن کلیه اهداف پروژه صهیونیسم محقق شده باشد، شکوفایی و رفاه برای یهودیان، سلطه بر سراسر فلسطین، به خاک سپردن تمامی فلسطینیان را تضمین کند. به این ترتیب یهودیان از صلح برخوردار می‌شوند و قربانیان نیز از صلح و آرامش مردگان و گورستان‌ها برخوردار خواهند شد.

من واقعا از این عادیسازی روابط که از صلح و مصلحت فلسطین سخن می‌گویند، تعجب می‌کنم. زیرا آنها رسما معامله قرن را که به موجب آن سراسر فلسطین از جمله قدس و مسجدالاقصی به یهودیان داده می‌شود، به رسمیت می‌شناسند. این به رسمیت شناختن چه صلحی را رقم می‌زند غیر از صلح اسرائیلی و تضمین منافع آن و تثبیت آن در سراسر فلسطین؟

پیشتر در یادداشتی گفته بودم که این فریبکارانه و تحقیرآمیز است که عادی‌سازان روابط مدعی می‌شوند می‌توان اسرائیل و فلسطین را در کنار هم داشته باشند آن در هم در لحظه‌ای که باید یکی از این دو گزینه را انتخاب کرد. فلسطین یا متعلق به عرب‌هاست یا یهودیان. زیرا یهودیان امکان تقسیم فلسطین میان دو طرف را غیرممکن کردند و در هر دو بخش پیشروی کردند.
یهودیان به عنوان یک گام تاکتیکی با تقسیم فلسطین موافقت کرده‌اند اما آن تنها مقدمه‌ای برای فریب جهانیان در مسیر اجرای نسخه اصلی پروژه صهیونیسم بود...

عادی‌سازان روابط مرتکب چندین جریم سیاسی و دینی شدند که عبارتند از:

نخست: آنها به قاتل و غاصب علیه مقتول کمک کردند.

دوم: آنها می‌دانند که اسرائیل را بر سراسر سرزمین فلسطین به رسمیت شناخته‌اند و باید از عرب‌گرایی خود خلاص شوند.

سوم: آنها مسجدالاقصی و قدس را به اسرائیل تحویل دادند و قدس و مسجدالاقصی را کنار گذاشتند و این امری است که نه خدا و نه رسولش به آن راضی نیستند.

چهارم: آنها مرتکب جرم نقض قانون بین‌الملل و قطعنامه‌های سازمان ملل شدند.
پنجم: آنها با مصوبات و قطعنامه‌های شورای همکاری و اتحادیه عرب مخالفت کردند.

ششم: آنها مرتکب جرم اخلاقی شده‌اند و فرصت‌طلبی کرده‌اند زیرا این به رسمیت شناختن به حکام این کشورها خدمت می‌کند و به ضرر ملت است.

هفتم: هدف اصلی از این به رسمیت‌شناختن، کمک به دشمنان امت اسلامی و علیه فلسطین به عنوان عضوی از این امت و ناامید کردن [سایرین] از تضعیف استبداد اسرائیل است. تا فلسطینی‌ها به سوی ناامیدی و تسلیم سوق داده شوند و در مقابل اسرائیل بر کل منطقه آنها سلطه یابد.
هشتم: دخالت در امور فلسطینی‌ها و تضعیف آنها در راستای خدمت به منافع اسرائیل. زیرا این کشورها می‌توانند بدون آسیب رساندن عامدانه به فلسطین، اسرائیل را به رسمیت بشناسند.
نهم: موضع خصمانه عادی‌سازان روابط علیه مقاومت در مقابل اسرائیل و هزینه پول‌های عرب‌ها برای حمایت از دشمن امت و رها کردن قربانی.

دهم: موضع این کشورها، به اسرائیل و شهرک‌نشینان برای حمله به فلسطینی‌ها چراغ سبز می‌دهد.

یازدهم: ایجاد یک جنگ داخلی عربی. عرب‌ها به دو بخش عادی‌سازان روابط و حافظان هویت عربی علیه سرطان صیهونیسم تقسیم می‌شوند. عادی‌سازان قدیمی و جدید روابط با اسرائیل شش کشور هستند که عبارتند از: مصر، اردن، امارات، بحرین، سودان و مغرب.
سازمان آزادی‌بخش فلسطین اقدام به عادی‌سازی نکرده است و تنها تجربه تلخ اوسلو را چشیده است. مصر نقشی اساسی در ترویج عادی‌سازی روابط داشته با این علم که افزایش نفوذ اسرائیل در میان عرب‌ها، بیشترین فاجعه و مصیبت را برای مصر به همراه دارد. شاید حکام آن تفاوت میان اقدام برای منافع این رژیم و تناقض و تضاد آن با منافع میهن را درک کنند.

عادی‌سازان روابط با اسرائیل که می‌گویند با این به رسمیت‌شناختن به فلسطین خدمت‌ می‌کنند، صلح، ثبات و شکوفایی را برای سراسر منطقه به ارمغان می‌آورند و ایالات متحده را راضی می‌کنند و اسرائیل را به همکاری و کم کردن در فلسطینی‌ها وا می‌دارند. اگر واقعا حرف آنها درست بود می‌بایست شرط اجرای طرح ابتکاری عربی برای صلح را برای عادی‌سازی روابط با اسرائیل می‌گذاشتند اما آنها به اسرائیل برای ادامه حیات کمک می‌کنند و به فلسطینی‌ها مرگ را هدیه می‌دهند.»

نظر شما
طراحی و تولید: "ایران سامانه"