|
حسین عبداللهی، مدیر مسئول روزنامه آرمان ملی نوشت: اگرچه سالهاست که سختیها از هر طرف بهسوی ما روان شدهاند و جان و دلمان را میفشرند ولی سال سخت 99 یعنی آخرین سال قرن حکایت جدایی دارد و شاید بتوان آن را یکی از مشقتبارترین سنوات گذشته دانست و امید بست که سال جدید این همه درد و رنج و غم و غصه نداشته باشد.
در سالی که روزهای آخرش را میگذرانیم مردم از هر طرف در تنگنای معیشت و سلامت قرار گرفتند و انواع مصائب را به چشم خود دیدند. آمریکا در آخرین سال ریاستجمهوری ترامپ واقعا فشارها و تحریمهای اقتصادی خود را به اوج رساند و در این سو ایرانیان افزون بر مشکلات روزافزون اقتصادی و شوکهای مخرب، روح و روانشان هم آسیب جدی دید و چه بسیار که افسرده شدند و چه بسیار که با ازدستدادن شغل به فقر و فلاکت دچار شدند و چه خانوادهها که از رنج معیشت فروپاشید و چه کودکانی که راهی خیابانها شدند تا لقمه نانی تهیه کنند و به کلبه کوچک خود ببرند و چه زنان سرپرستی که غمگنانه کم آوردند و چه چشمها که از اشک پر شدند و از دیدن دنیا سیر!
جلوی چشم جهانیان، آمریکا معیشت مردم ما را به گروگان گرفت تا جمهوری اسلامی مطابق میل او رفتار کند ولی به هدفش حتی نزدیک هم نشد و فقط ماند محرومانی که بیش از هر زمان دیگری سیلی سخت روزگار را خوردند و دم برنیاوردند. اگر در این جهان بازتاب هر صدا و عملی بهسوی خود آدم برمیگردد، حتما روزی آقای ترامپ هزینه ستم به مردمی نجیب را پرداخت خواهد کرد و شکست در انتخابات تنها ابتدای سیلی روزگار است که بر صورت او نواخته شد.
در این سال سخت دلار تا مرز 30هزارتومان پیش رفت و همه را ترساند که چه خواهد شد و چگونه میشود از این تنگنای شدید و شوکآور اقتصادی عبور کرد؟ بسیاری از کارخانهها و کارگاههای تولید از چرخش ایستادند و بسیاری دیگر با حداقل ظرفیت کار کردند ولی بههرحال اقتصادمان فرونپاشید و دنیا را به حیرت واداشت. اما فشارهای اقتصادی در مقابل بلای سهمگین کرونا چیزی نبود. هیولایی که آمد و به همه جا سرک کشید و بالغ بر 60هزار تن از عزیزانمان را از ما گرفت. بلایی از جنس فقر و فراق که هم جیبها را خالیتر کرد و هم آدمها را از یکدیگر دور ساخت.
انسان غصه میخورد برای مادربزرگها و پدربزرگهایی که در این سال چشمشان به در خشک شد و عزیزانشان را ندیدند. خانوادههایی که کسان خود را از دست دادند ولی در کمال غربت و بدون مراسم غمشان در دلشان ماند. بیمارانی که در رنج و عذاب از یک عیادت ساده محروم شدند و برخی از غصه دق کردند و جان به جانآفرین تقدیم کردند.
در ایـن سال کم نبودند استادان و دانشمندان و عالمان و مترجمان و کارگردانان و ورزشکارانی که با کرونا یا بیکرونا از میان ما رفتند و غمهایمان را انباشته ساختند. در این سال در بعد سیاسی شاهد مجلسی تازهنفس بودیم ولی خیلی زود روشن شد که وقتی بسیاری از نخبگان را از گردونه رقابتها حذف شدند نتیجهاش میشود مجلسی که خیلی زود از رهبر معظم انقلاب تذکر گرفت، چراکه تندی و فروگذاشتن ادب هم حدی دارد.
طرحهای ماجراجویانه ولی بیفایده یکی از پی دیگری تصویب شدند و هزینهاش ماند برای مردمی که با غول گرانی و تورم در نبرد بودند. دولت زیر فشار چنین پارلمانی پویایی حداقلی خود را هم از دست داد و وقت زیادی فقط صرف پاسخگویی به مجلسی کرد که معلوم نبود در مخالفت با قوه مجریه کدام مصلحت و ضرورت را پیگیری میکند!؟ مدارس و دانشگاهها تعطیل شدند و فرزندانمان از طرق مجازی درس خواندند و حسرت شور و شوق کلاسها و دوستان و همکلاسیها بر دلشان ماند. سینما و هنر و ورزش مثل همه بخشهای دیگر جامعه تحتتاثیر اوضاع نابسامان اقتصادی و بلای طوفانوار کرونا به سختی طاقت آوردند و نفسهایشان به شماره افتاد. روزنامهها بیاغراق یکی از سختترین دوران حیات خود را سپری کردن و با سیلی صورت خویش را سرخ نگه داشتند.
بههرحال سال سخت 99 هم روبه پایان است و همه بهحق امیدوارند که در سال نو از انبوه مشکلات کاسته شود و بهروزی و نیکبختی به ایرانیان رو کند. این امیدواری البته بدون پشتوانه عملی و تدبیر و گذشت و پشتکار و آگاهی و درک متقابل ملت و دولت عملی نخواهد شد. کاش قاطبه مسئولان با درک شرایط سخت و مشقتبار ولینعمتان خود به صورتی بیسابقه با حداکثر مردمنوازی و دور از شعارمحوری موجبات آسایش ملت را فراهم کنند. انتخابات را با سلامت کامل و با جذب حداکثر آرای شهروندان و حضور همه گرایشهای ملتزم به قانون اساسی برگزار کنند. اگر همین یک قلم کار بزرگ و سترگ به خوبی انجام شود قطعا خون تازهای در شریانهای ملت جریان مییابد و چه بسا خلق خدا با سهیم شدن جدی در تعیین سرنوشت خود، و زدودن تنش از روابط بینالمللی و کسب رونق اقتصادی، خستگی سال 99 از تنشان زدوده شود. باید به ملت امید داد، ثابت کرد که کشور ملک مطلق آنان است و مطابق میل و سلیقه ایشان اداره میشود. با این امیدها و حقها به استقبال سال نو میرویم و از نفس نمیافتیم تا کشور خویش را آباد و سربلند و شاد و مردم رشید خود را مرفه سازیم.
این همه در حالی اتفاق افتاد که زیر شدیدترین تحریمهای اقتصادی تاریخ ایران از امکان خرید آسان و معمول ماسک هم محروم بود و حالا تحت همین شرایط و در کمال تاسف جزء آخرین کشورهایی هستیم که واکسن میخریم و هنوز حتی گروههای نخست اولویتدار هم بهطورکامل واکسینه نشدهاند. اما غمهای این سال به قربانی گرفتنهای کرونا ختم نشد و روزی چشم باز کردیم و شنیدیم که استاد آواز ایران محمدرضا شجریان چشم از جهان فروبست و خیل دوستدارانش را غرق در ماتم ساخت، هرچند صدای فاخر و معجزهگونهاش جاودان شد.