|
دنیای اقتصاد: از اواخر سال ۱۳۹۸ که جهشهای خیرهکننده بورس اتفاق افتاد، برخی از کارشناسان و اقتصاددانان نسبت به این روند هشدار میدادند. یکی از نقدهای پررنگ فاصله گرفتن قیمتهای سهام از ارزش واقعی آن بود.
این نقد به این شکل مطرح میشد که نهتنها قیمتهای سهام از ارزش واقعی آن فاصله گرفته است، بلکه دولت و متولیان آن خود عاملی شدهاند برای تشدید روند فزاینده این فاصلهگیری. بهعبارت دیگر مقامات دولتی و وزرای تصمیمگیرنده با القای چشمانداز مثبت بورس، مردم عادی را که پیش از این تصوری از بورس نداشتند به سرمایهگذاری در آن تشویق میکردند.
این دعوت در کنار سیاستگذاری ناصحیح باعث شد که تقاضا روز به روز بیشتر شود و وقتی قیمت بالاتر میرفت، باز دلیل دیگری بود بر ادعای دولتیها که بورس آینده درخشانی دارد. اما همانطور که این روزنامه پیشبینی میکرد قیمت به سطحی رسید که همه دیگر باور داشتند وقت فروش است و زیانهای بزرگ از راه رسید. نقش مداخلهگر دولت کاملا به زیان بازار سرمایه عمل کرد. اگر نبود مداخله و تشویق دولت، آن رشد و سقوط قیمتی در بورس رخ نمیداد.
درحالیکه مداخله دولتی خود عامل بهوجود آمدن وضعیت فعلی شده است، برخی هنوز گمان میکنند که راه نجات از طریق مداخله میسر است. بگذریم که برخی ذینفعان این حوزه با وجود نرخ بهره واقعی شدیدا منفی که قدرت خرید سپردهگذاران خرد و اقشار ضعیف را کاملا از بین برده و علت اصلی شکلگیری حباب هم همین عامل بوده است، صحبت از مداخله برای کاهش بیشتر نرخ بهره میکنند.
تشویق به مداخله دولت در بازار تا جایی پیشرفت کرده است که وزارتخانه متولی بورس نیز به جای آنکه معیارش برای موفقیت در صحنه اقتصاد آمار واقعی چون رشد اقتصادی و سرمایهگذاری و... باشد، موفقیتش را در افزایش نرخ اسمی سهام تعریف میکند!
اگر بپذیریم یکی از عوامل وضعیت موجود بورس، مداخله دولتی بوده، راهحل اتفاقا در سلب این مداخله است. تصمیمگیریهای خلقالساعه باعث شده تا ثبات از بازار رخت بربندد و اگر قصد آن است تا سرمایهگذاران در بلندمدت به سمت بازار سرمایه گسیل شوند، باید عاملی را که این ثبات را کمرنگ کرده است، از بین برد. کدام سرمایهگذار در دنیا حاضر است وارد بازاری شود که دولت نمیگذارد تعدیل قیمت در آن صورت گیرد و برای رشد و کاهش قیمت، سقف و کف در نظر گرفته است؟ از آن بدتر کدام سرمایهگذار حاضر است وارد بازاری شود که دولت با تعیین نامتقارن سقف و کف آن به عینه نشان داده که نسبت به روند قیمتی بازار سوگیری دارد؟
در بازاری که اینچنین دولت بخواهد مداخله کند، هیچ سرمایهگذار حرفهای مایل به بازی در آن نیست. جذب سرمایه با نشان دادن بازاری منعطف، با ثبات و فارغ از مداخله میسر است. ما چگونه میتوانیم از ثبات سخن بگوییم وقتی ریاست سازمان بورس را طی یک سال به سه نفر واگذار کردهایم؟
حقیقت آن است که مشکل از دخالت دولت شروع شد و حال نیز همین دخالت دولتی و راهحلهای دور از ذهن متولیان آن باعث شده تا تصویر بلندمدت بورس به عنوان محلی برای جذب سرمایهها به شدت مخدوش شود. راهحل یک چیز است: بورس را رها کنید، بگذارید قیمتها آزادانه حرکت کند تا جا برای بازیگران حرفهای و غیررانتی باز شود.