|
حسین معززینیا در گفتوگویی زنده در صفحه اینستاگرام خبرآنلاین، از جعلیات و دروغهای تاریخی برنامه «آقامرتضی» گفت که به بهانه سالگرد شهادت مرتضی آوینی از شبکه سه سیما پخش شد.
بخشی از این گفتوگو را در زیر میخوانید:
عبدالجواد موسوی: آیا فیلم «آقامرتضی» را میتوان یک مستند دانست؟
حسین معززینیا: پایه و اساس مستند، پژوهش و تحقیق است؛ نه اینکه دوربین بگذاریم مقابل هفت یا هشت نفر و تنها مصاحبه بگیریم.
خود مرتضی آوینی، در روایت فتح میگوید مهمترین ویژگی یک مستند، صداقت است؛ آیا دوستان سازنده «آقامرتضی»، این اصل را رعایت کردهاند؟ در پاسخ باید بگویم نه. این برنامه پر از غلطهای تاریخی است.
دیشب یک تیزر دیدم از این برنامه که ۴ یا ۵ دقیقه بود که در آن در قالب گفتوگو با یوسفعلی میرشکاک و شهریار زرشناس، به هاشمی رفسنجانی و محمدعلی زم حمله میشود.
بله، آوینی با هاشمی رفسنجانی مشکل داشت. ایشان معتقد بود مسیر ما از توسعه و مدرنیته نمیگذرد و هاشمی رفسنجانی در دوران ریاست جمهوریاش، نماد توسعه شده بود. ولی، نکته مهم این است که آوینی برخلاف سازندگان برنامه «آقامرتضی»، آدمی سیاسی نبود. در آنچه فکر میکرد و آنچه میگفت و آنچه میساخت، دنبال این نبود که یک حزب یا گرایش یا ... قدرت را به دست بگیرد. آوینی دغدغهای در فضای رقابت سیاسی نداشت. نوشتههایش را بخوانید، متوجه این میشوید.
این برنامه شبکه سه، به چندپارگی نظام در حدود سال ۱۳۷۰ میپردازد که آن زمان اصلا چنین بحثی نبود. هاشمی رفسنجانی مگر آن زمان مقابل نظام بود؟ اسفند ۱۳۷۰ به هیچوجه چنین بحثی وجود نداشت. رفسنجانی حتی سالها بعد، در نیمه دوم دهه ۷۰، مورد حمله اصلاحطلبان بود. پس برخلاف ادعای این برنامه، آن زمان، انشقاقی میان او و نظام نبود. همین مشت نمونه خروار است.
در این برنامه، همچنین ادعا میشود حجتالاسلام زم، رییس آن زمان حوزه هنری، مقابل آوینی ایستاده بود.
من خودم آن زمان از نزدیک در حوزه بودم و شرایط را میدیدم. بله آوینی و زم اختلاف داشتند. همیشه مدیر بالادست، با همکارانش بحث بودجه دارد. آن دوره، برای نمونه، گروه مجله سوره خیلی فعال بود و تعداد زیادی ویژه نامه داشت. این فعالیت گسترده، نیازمند بودجه زیادی بود و این دعواهایی را موجب میشد. آوینی از دست زم دلخوری داشت، نمیخواهم اختلاف را کتمان کنم، ولی سازندگان این برنامه، دنبال یک چیز دیگری هستند و نه حقیقت ماجرا.
موسوی: در ساختن یک فیلم ایدئولوژیک مثل «آقامرتضی»، کسی دنبال حقیقت نیست. از قبل میدانستند دنبال چه هستند. در این برنامه، چیزی به نام سینما حقیقت دیده نمیشود.
معززینیا: در این برنامه، جعل تاریخی رخ داده است. به نظرم، دقیقا برخلاف اندیشه، گفتار و رفتار آوینی، مسئله مهم این برنامه، سر دعوای آشنای «خودی و غیر خودی» است. آوینی در سال آخر زندگیاش، آشکارا نشان داد که اصلا معتقد به این دستهبندی نیست.
موسوی: ما از آوینی آموختهایم که به حرمت مخالف خودمان احترام بگذاریم. ما از طریقت آوینی دفاع میکنیم؛ او یک انسان بسیار فرهنگی و همیشه در حال تکاپو و آموختن بود.
پرسش دیگری که وجود دارد، این است آیا وقتی مانند فیلم «آقامرتضی»، میرویم سراغ یک هنرمند یا شخصیت مشهور، چگونه میتوانیم زندگی شخصیاش را واکاوی کنیم؟ آیا نیاز به همکاری و همفکری خانواده نیست؟ آیا رضایت آنها شرط نیست؟
معززینیا: اگر آنچه در این برنامه استفاده شده است، پیش از آن پخش عمومی شده یا خانواده اهدا کرده بود یا ...، ایرادی نداشت، ولی سازندگان «آقامرتضی» این کار را نکردهاند. رفتهاند یک متریال تحقیقی را از موسسه روایت فتح برداشتهاند که در اختیار خانواده بوده و پیش از آن جایی منتشر نشده است.
برای نمونه، نقل خاطرات از دیگران که به حریم خصوصی یک آدم مربوط است، کجایش سندیت دارد و درست است؟ در مورد آشنایی و ارتباط غزاله علیزاده و مرتضی آوینی که هر دو درگذشتهاند، هیچ سندِ معتبری وجود ندارد. حرفهای همکلاسیهای این دو نفر هم ضد و نقیض است. آن وقت شما میروید سراغ دو سه نفر که روایت خودشان را دارند و شما آن را سند و فکت قطعی میگیرید؟ ما هیچ فایل و تصویر و متن و ... دیگری نداریم که روایت اینها را تایید کند. بعد سازندگان «آقامرتضی»، تلاش در سندسازی میکنند و مثلا یک تصویر از آوینی را که دارد راه میرود، به یک شعرخوانی غزاله علیزاده میچسبانند که چه؟ این کار مجلههای زرد است که روی کیوسک روزنامه فروشها، کنار پفک و آدامس فروخته میشوند.