|
ولیالله شجاع پوریان در روزنامه همدلی نوشت: شاید برای مردم کمتر کشوری اتفاق بیفتد که در فاصله کمتر از دو ماه مانده به برگزاری انتخابات مهم ریاستجمهوری، نه از نامزدهای قطعی و نه از رویکردها و برنامههای انتخاباتی داوطلبان مطلع نباشند، این یک آفت اساسی و مهم در انتخابات ریاستجمهوری در دورههای مختلف بوده که فرآیند دیرهنگام ثبتنام و تایید داوطلبان، عملا فرصت و امکان کافی و مناسب برای شناخت نامزدها و آشنایی کامل با برنامههای آنان را از مردم و رایدهندگان سلب میکند.
در بسیاری از کشورهای دموکراتیک دنیا، دستکم از یک سال پیش از زمان برگزاری انتخابات، نامزدهای اصلی انتخابات مشخص شده و در یک بازه زمانی مناسب و به دور از شتابزدگی و فضای هیجانی و تبلیغاتی، برنامهها، رویکردها، اعضای شاخص و مهم کابینه بهویژه معاون اول خود را معرفی کرده و در معرض قضاوت رایدهندگان میگذارند؛ درواقع رایدهندگان از زمان کافی برای بررسی و شناخت دقیق نامزدها برخوردار بوده و اینگونه نیست که یک نامزد با ایجاد یک موج انتخاباتی در هفتههای پایانی انتخابات نتیجه انتخابات را مشخص کند.
اگر نگاهی به دورههای مختلف انتخابات ریاستجمهوری داشته باشیم به خوبی روشن میشود که در چند دوره اخیر فردی که حائز رای اکثریت شده، در فاصله یکی دو ماه مانده به انتخابات شانس کمتری برای پیروزی برای او قابل پیشبینی بود و از این روی طرح و برنامه مشخص و مدونی هم برای موفقیت احتمالی خود در انتخابات نداشته است. البته این آسیب تنها محدود به انتخابات ریاستجمهوری نیست و شاهد هستیم تقریبا شرایط مشابهی در انتخابات شوراها و مجلس شورای اسلامی نیز برقرار است و گاه داوطلبان تا شب برگزاری انتخابات از تایید یا ردصلاحیت خود مطمئن نیستند. همان که با اصطلاح فوتبالی «دقیقه نودی» توصیف میشود تا شتابزدگی و هیجانی بودن آن به خوبی نشان داده شود.
چنین نمونه و رویهای در هیچیک از نظامهای انتخاباتی دنیا و حتی در کشورهایی با سابقه دموکراسی به مراتب کمتر نسبت به ایران مشهود نیست و یک آسیب جدی و موثر به شمار میآید که باید برای آن چارهاندیشی کرد.
اگر فرایند ثبتنام و اعلام قطعی صلاحیت داوطلبان انتخابات در فاصله زمانی حداقل 6ماه مانده به انتخابات نهایی شود، هم نامزدها و هم شهروندان از این امکان و فرصت برخوردار هستند تا در یک فضای منطقی و معقول، به دور از هیاهو و تب انتخاباتی و شعارزدگی به بیان برنامهها، راهکارها و معرفی خود بپردازند، نتیجه چنین انتخابی قطعا قابل قبولتر از انتخابی است که به دلیل کمبود زمان کافی و با شتابزدگی، شعارزدگی و عدم شناخت صحیح نامزدها و برنامههای آنان همراه باشد. برخی آغاز زودهنگام فرآیندهای انتخاباتی را عامل منفی در انتخاباتی شدن زودهنگام فضای کشور میدانند، اما اگر این تجربه در سایر کشورها مثبت بوده، به یقین برای کشور ما هم میتواند مثبت و مبارک باشد و باید از تجارب جهانی برای بهبود توسعه سیاسی و مشارکت شهروندان در این مورد استفاده کرد. همچنین در پاسخ به اشکال انتخاباتی شدن زودهنگام فضای عمومی کشور میتوان گفت بر عکس ابهام در فضای شفاف انتخابات، شایعه شدن اسامی مختلف و گمانهزنیها در خصوص حضور یا عدم حضور چهرههای متعدد و افزایش شایعات به دلیل رسمی نبودن ثبتنام داوطلبان در بازه زمانی منطقی خود، میتواند به عاملی برای آغاز زودرس فرآیند انتخابات تبدیل شود.
اما در فضایی پر از حدس و گمان و ابهام. افزون بر این بر فرض نهایی شدن نامزدهای قطعی شش ماه پیش از انتخابات، میتوان راه شایعهپراکنی و جوسازیهای انتخاباتی را بست. تردیدی نیست نظام انتخاباتی کشور چه در انتخاب رئیسجمهوری و چه نمایندگان مجلس شورای اسلامی و شوراهای شهر و روستا نیازمند آسیبشناسی، بررسی و بازنگری جدی و گستردهتری است که رفع و اصلاح آنها میتواند منجر به برگزاری انتخابات با سازوکارهای اصولی و گزینش بهترین منتخبان شود.