|
طیبه سیاوشی فعال سیاسی اصلاحطلب و نماینده مجلس دهم طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه جهان صنعت نوشت: استقبال به حدی بود که میتوان گفت تقریبا همه آمدند، اما برای چه آمدند هنوز مشخص نیست و هدفشان را به اطلاع مردم نرساندهاند و امیدواریم مردم را بیشتر با برنامهها و اهداف انتخاباتی خود آشنا کنند.
به دلیل اینکه چهرههای شناختهشده زیادی از طیفهای گوناگون در این دور از انتخابات کاندیدا شدهاند؛ چند نکته در این باره قابل بررسی است. نکته اول کاندیدایی است که کاملا شاخص اصولگرایی است، اما تاکید کرد مستقل به میدان آمده است. نکته دیگر حضور پررنگ نظامیها در انتخابات سیزدهمین دوره ریاستجمهوری است، در حالی که آمدن نظامیها در این عرصه تا حد زیادی زیر سوال است.
افراد دیگری هم اعلام کاندیداتوری کردهاند که سبقه اجرایی و کارنامه و عملکردی داشته و دارند و البته بعد از بررسی صلاحیت آنها از سوی شورای نگهبان، این مردم هستند که باید آنها را مورد بررسی و ارزیابی قرار دهند و در نهایت به آنها رای بدهند. اما نکتهای که وجود دارد در حال حاضر پراکندگی عجیبی شکل گرفته و تصور نمیشد تا این حد رجل سیاسی و البته علاقهمند به کرسی ریاستجمهوری در کشور داشته باشیم. نکته قابل توجه دیگر بیانیههای خاص و کنایهآمیز برخی کاندیداها علیه یکدیگر است. موضوعی که با واکنش و انتقاداتی مواجه است و گفته میشود بهتر بود به جای خط و نشان کشیدن کاندیداها برای یکدیگر، به تبیین برنامهها و مواضع خود میپرداختند، چرا که انتخابات و رقابت به معنای تخریب یکدیگر نیست؛ در حالی که بیشتر نامزدها به دنبال تخریب یکدیگرند. حتی برخی شعارهایی میدهند که قابل تحقق نیستند گاهی از مستضعفان و محرومان سخن میگویند، اما تجربه نشان داده بعد از رسیدن به هدفشان محرومان جامعه را فراموش میکنند که باعث بی اعتمادی میشود.
مساله قابل توجه دیگر این است که در برنامه اکثر کاندیداهای ریاستجمهوری از جمله آقایان رییسی و لاریجانی زنان هیچ جایگاهی ندارند و این مایه تاسف است. موضوع بعدی شعارهای عجیب برخی کاندیداهاست. مثلا آقای لاریجانی با شعار «نه کلید نه چکش» وارد عرصه انتخابات شده است؛ شعاری که بیشتر شبیه به شوخی است، اما در کمال ناباوری آقای لاریجانی چنین شعاری برای خود انتخاب کرده است!
بنابراین با در نظر گرفتن همه موارد و نکات یادشده و در شرایط فعلی و آنچه در عموم جامعه مشاهده میشود، با سردی فضای انتخابات مواجه هستیم و سطح مشارکت به حد قابل قبولی نخواهد رسید، مگر اینکه در روزهای آینده اتفاق خاصی رقم بخورد.
البته در کشور چند گروه سنتی وجود دارند که همیشه پای صندوقهای رای میروند. برخی انقلابی نیستند و رفورمیست اصلاحطلبند و معتقدند اصلاحات تدریجی راهگشاست و این اصلاحات از راه صندوقهای رای میگذرد. گروهی هم معتقدان مذهبی هستند و حضور در انتخابات را وظیفه دینی و شرعی خود میدانند. اما طیف خاکستری که توقع میرود به میدان بیایند و تحولی ایجاد کنند تاکنون برای حضور در انتخابات استقبالی نشان ندادهاند؛ بنابراین باید منتظر بود و دید آیا روزهای آینده اتفاقی رقم میخورد که بتواند این طیف خاکستری تاثیرگذار بر انتخابات را به میدان بکشاند؟ مسالهای که تا حد زیادی به موضوع بررسی صلاحیتها از سوی شورای نگهبان بستگی دارد.