|
اعتمادآنلاین: امروز بین کارشناسان اختلاف نظر قابل توجهی بر سر سیاستهای چین در قبال خاورمیانه وجود دارد. یکی از نمادهای این سیاست، موضعگیری اخیر چین در قبال جنگ ۱۱روزه بین اسرائیل و نوار غزه بود.
آیا تعبیر نفوذ آرام برای سیاستهای چین در منطقه خاورمیانه توصیف صحیحی است؟ آیا میتوان سال ۲۰۲۱ را سال بیداری اژدها برای چمبره زدن بر خاورمیانه تلقی کرد؟ مواضع صریح و واکنش سریع دولت پکن در قبال جنگ ۱۱روزه در نوار غزه را در کجای این سیاست میتوان گنجاند؟
امروز بین کارشناسان اختلاف نظر قابل توجهی بر سر سیاستهای چین در قبال خاورمیانه وجود دارد. یکی از نمادهای این سیاست، موضعگیری اخیر چین در قبال جنگ ۱۱روزه بین اسرائیل و نوار غزه بود.
گرچه برخی از کارشناسان این موضعگیری را به دلیل موقعیت کنونی پکن به عنوان رئیس شورای امنیت میدانند، اما برخی دیگر آن را بیانگر رسیدن سیر برنامه نفوذ چین در خاورمیانه به نقطه کسب نتایج، تلقی میکنند؛ شرایطی که دیگر قابلیت زیرپوستی بودن خود را از دست داده است.
با نگاهی به روند موضعگیریهای پکن از ۱۰ مه ۲۰۲۱، روز آغاز جنگ ۱۱روزه، شاهد هستیم که علاوه بر موج درگیریها و تنشها و مواضع سیاسی طرفهای مختلف به ویژه مصر، دیپلماسی فعالی از سوی چین نیز در منطقه به اجرا درآمده، سیاستی که تاکنون برای منطقه خاورمیانه به طور اعم و کشمکش اسرائیلی-فلسطینی به طور اخص بیسابقه بوده است.
با وجود آنکه برخی از کارشناسان علت این رخداد را به رقابت سخت دیپلماتیک چین و ایالات متحده مرتبط میدانند، اما مخالفان این نظریه معتقدند رقابت مذکور بیش از آنکه علت باشد، یکی از معلولهای فرایند بسیار پیچیده و جامعتر برنامههای چین برای خاورمیانه است.
با این حال این پرسش همچنان پابرجاست که آیا دیپلماسی فعال چین در قبال جنگ اخیر اسرائیل علیه نوار غزه همچنان ادامه پیدا خواهد کرد؟ از آن مهمتر آیا این دیپلماسی صرفاً مختص کشمکش اسرائیلی-فلسطینی خواهند ماند یا تمام خاورمیانه را در بر خواهد گرفت؟
پاسخ این پرسشها هرچه باشد، پکن در برهه اخیر ثابت کرده که عزم خود را برای ایفای نقشی پررنگتر در امور منطقه جزم کرده است.
برای مسئولان حزب کمونیست چین این واقعیت به اثبات رسیده است که اگر در صدد تحقق ابتکار عمل «کمربند و راه» (یا همان جاده ابریشم جدید) خود هستند و قصد دارند کشورهای بزرگ منطقه خاورمیانه را راضی به مذاکره و امضای توافقنامههای راهبردی برای تحقق این ابتکار کنند، باید قدرت و توانمندی خود را در منطقه به رخ دیگر رقبا بکشند تا بتوانند به این مهم نائل شوند.
از طرفی مانورهای مشترک چین با کشورهای مختلف و حتی متخاصم منطقهای نیز نشان داده است چینیها بعد از نفوذ اقتصادی امروز برنامههای مدونی برای حضور دیپلماتیک و نظامی در منطقه دارند تا منافع اقتصادیشان بیش از پیش مستحکم شود.