کد خبر: ۶۲۴۳۶۲
تاریخ انتشار: ۱۰:۰۳ - ۰۵ تير ۱۴۰۰

‌رئیسی و دل کندن از حامیان خود

احمد غلامی. سردبیر روزنامه شرق در بخشی از سرمقاله امروز این روزنامه با عنوان رئیسی و دل کندن از حامیان خود نوشت: دولت سیزدهم دولتی بدون هژمونی است و مخالفان او در خارج و در داخل مرز‌ها بر این طبل می‌کوبند که این دولت، دولت همه مردم نیست.

شاید در ظاهر این سخنان مشکل جدی ایجاد نکند، اما اگر دولت سیزدهم نتواند هژمونی لازم را به وجود بیاورد، یعنی ائتلاف‌ها و اتحاد‌هایی در میان صفوف آرای متفرق جامعه به وجود نیاورد، حتی با گشایش اقتصادی هم نمی‌تواند دولتی توانمند باشد. یک دولت توانمند دولتی است که هژمونیک است و با صیانت از این هژمونی می‌تواند یک «جبهه تاریخی» تشکیل بدهد. بدون استثنا هیچ‌کدام از دولت‌های چهار دهه گذشته نتوانسته‌اند به معنای واقعی هژمونی شده و جبهه تاریخی را صورت‌بندی کنند.

اینک دولت سیزدهم با چه مسائلی روبه‌رو خواهد شد، معمای چندان پیچیده‌ای نیست. مخالفان دولت سیزدهم خاصه مخالفان رئیس‌جمهور در بیرون از مرز‌های کشور، بر تبلیغات تخریبی خود خواهند افزوده و منتقدان و مخالفان داخلی سکوت اختیار کرده و نظاره‌گر این تخریب‌ها خواهند بود. این تخریب‌ها دولت سیزدهم را بیش‌از‌پیش به خاستگاه خود یعنی نهاد‌های رسمی نزدیک کرده و آنان با یکدیگر جبهه‌ای واحد را تشکیل خواهند داد. در‌صورتی‌که باید این روند معکوس باشد و دولت از خاستگاه اصلی‌اش منفک شده و به سوی اتحاد‌ها و ائتلاف‌های فراگیر روی آورد. برای ایجاد هژمونی و یک جبهه تاریخی باید رویکردی متفاوت نسبت به نیرو‌های اجتماعی داشت و با ائتلاف‌های استراتژیک این نیرو‌های اجتماعی را در یکدیگر ادغام کرده تا به یک اراده جمعی دست پیدا کرد. این ائتلاف استراتژیک موجب تحقق ایده‌های دولت در جامعه می‌شود.

ناتوانی از خلق اراده جمعی در بین مردم می‌تواند پاشنه آشیل دولت سیزدهم باشد؛ پاشنه آشیلی که متأسفانه برای مخالفان و موافقان با آن آشکار است. اگر دولت رئیسی نتواند به یک اراده جمعی شکل بدهد تا بحران‌ها را از سر راه بردارد، در چهار سال آینده حل مسائل و مشکلات کشور، غامض و پیچیده‌تر خواهد شد و مردم به این باور خواهند رسید که حتی با یک دولت یکدست هم کاری از پیش نخواهد رفت؛ دولتی که حمایت نهاد‌های رسمی را پشت سر خود دارد. شکست دولت سیزدهم خواسته یا ناخواسته شکست جامعه‌ای است که در روی‌کار‌آمدن آن مشارکت جدی نداشته است.

همین امر مخالفان و منتقدان را تحریص می‌کند تا به سمت انکشاف زوایای پنهان نابلدی دولت رئیسی گام بردارند. دولت‌های گذشته حداقل در آغاز راه در چنین موقعیتی قرار نداشتند و مخالفان آنان با سکوت در کمین بودند تا در بزنگاهی دولت را غافلگیر کنند؛ اما دولت رئیسی از همین آغاز با مخالفان جدی و پروپاقرصی روبه‌رو است. دولت رئیسی بیش از هر دولت دیگری ناگزیر است به مردم پناه ببرد و هویت‌های متفاوت اجتماعی را درک کند؛ مردمی را درک کند که احساسات و تجربه‌های عادی آنان در زندگی روزمره سیاستشان را می‌سازد.

آنچه برای دولت سیزدهم امری حیاتی است، پرهیز از تصور بوروکراتیک از دولت است. تصور بوروکراتیک از سیاست در پی بسیج نیرو‌های متفاوت مردمی نیست و اراده هم برای این کار ندارد. دولت‌های بوروکراتیک مایل نیستند مردم قدرت بگیرند و صاحب‌اختیار خود باشند. مردم را خلاصه‌کردن در حامیان خودی‌ها، سیاست بی‌سیاستی است. سیاست واقعی گسترش توانمندی‌های عمومی و بیش از هرچیز افزایش توان مردم عادی است. دولت رئیسی ناگزیر است خلاف دولت احمدی‌نژاد حرکت کند؛ اگر دولت احمدی‌نژاد از مردم آغازید و به حامیان خود رسید، دولت رئیسی باید از حامیان خود دل کنده و به سوی مردم بازگردد.


نظر شما
طراحی و تولید: "ایران سامانه"