|
روزنامه اعتماد با سعید لیلاز در باره افغانستان و روابط این کشور با ایران گفتگویی انجام داده است.
بخشهایی از این مصاحبه را می خوانید:
تصویر ژئواستراتژیک و موازنه قوا در جهان تغییر کرده است. ایران اکنون کشوری است که شانه به شانه اسراییل و قدرتهای درجه یک نظامی جهان پیشرفت کرده است. ایران دیگر کشور سال 1377 نیست که نگران هجوم نظامی طالبان از شرق به مرزهای خودش باشد. طالب هم دیگر طالب سال 1995 نیست، آنها هم متوجه شدهاند که باید با جهان تعامل کرد باید با کشورهای منطقه همکاری کرد. در تمام 20 سال گذشته نتوانستیم هیچ کس نتوانست سرویس اطلاعاتی ارتش پاکستان را قانع کند که دست از حمایت از طالبان بردارد، چرا ما باید به این راحتی خودمان را از این فرصت کنار بکشیم؟
طالبان میتواند یکی از ابزارهای بسیار نیرومند برای بازیهای دیپلماتیک ایران در منطقه و جهان باشد. تمام کشورهای جهان در پی تماسهای جدید دیپلماتیک با طالبان هستند که بتوانند از کارت طالبان برای ترسیم صحنه جدید بینالمللی در دوران پساترامپ استفاده کنند. ما اما هنوز گیر یک سری کلیشههای قدیمی هستیم. مثلا اینکه طالبان حقوق زنان افغانستان را رعایت نمیکند. اینکه مساله ما نیست، مساله مردم افغانستان است، بروند خودشان با خودشان حل کنند.
تصویر چه بعد از انقلاب و چه قبل از انقلاب ایران از همه ابزارهای دیپلماتیک، سیاسی، امنیتی و حتی نظامی خود استفاده میکرد تا از سطح افراطیگری در افغانستان کم و در حمایت از اقوام و طوایف فرودست اقدام کند. من اصلا مخالف این نیستم، من فقط میگویم که باید اجازه بدهیم شرایط در افغانستان روند طبیعی خود را طی کند. تمام حرف من این است که یک رژیم دست نشانده امریکا در افغانستان برای ایران از طالبان مفیدتر است، یک تحلیل غلط است. همین ایران را نگاه کنید، در پنج سال گذشته چقدر فشار بر ایران وارد شد؟ حتی روسیه و چین هم «نخواستند» کمکی به ایران بکنند. در طول این مدت چه چیزی نظام را در ایران پابرجا نگه داشت؟ چیزی جز حمایت و پایگاه مردمی بود؟ طالبان هم همینطور در طول 20 سال پیش دوام آورده است. پایگاه مردمی دارد، اگر طالبان به صورت طبیعی توانست قدرت را در اختیار بگیرد، ما نباید به مخالفت برخیزیم، به هر حال وقتی یک حکومت پایههای مردمی داشتهباشد و مردمش آن را تحمل میکنند، هیچ اراده بینالمللی نباید به مخالفت برخیزد. بله باید مصالح افغانستان را در نظر بگیریم، به صلح و ثبات و امنیت و حقوق اقوام در این کشور اهمیت بدهیم، اما نباید در مقابل حاکمیت این کشور ایستادگی کنیم.
از دوره پهلوی اول به این سو، افغانستان یکی از اصلیترین مسائل سیاست خارجی ایران بود. در دوران رضاشاه تنها رهبر خارجی که به ایران سفر کرد، رهبر افغانستان بود. من معتقدم که سیاست خارجی ما در سالهای اخیر به اندازه کافی به افغانستان توجه نکرده است.ژئواستراتژیک و موازنه قوا در جهان تغییر کرده است. ایران اکنون کشوری است که شانه به شانه اسراییل و قدرتهای درجه یک نظامی جهان پیشرفت کرده است. ایران دیگر کشور سال 1377 نیست که نگران هجوم نظامی طالبان از شرق به مرزهای خودش باشد. طالب هم دیگر طالب سال 1995 نیست، آنها هم متوجه شدهاند که باید با جهان تعامل کرد باید با کشورهای منطقه همکاری کرد.
در تمام 20 سال گذشته نتوانستیم هیچ کس نتوانست سرویس اطلاعاتی ارتش پاکستان را قانع کند که دست از حمایت از طالبان بردارد، چرا ما باید به این راحتی خودمان را از این فرصت کنار بکشیم؟ طالبان میتواند یکی از ابزارهای بسیار نیرومند برای بازیهای دیپلماتیک ایران در منطقه و جهان باشد. تمام کشورهای جهان در پی تماسهای جدید دیپلماتیک با طالبان هستند که بتوانند از کارت طالبان برای ترسیم صحنه جدید بینالمللی در دوران پساترامپ استفاده کنند. ما اما هنوز گیر یک سری کلیشههای قدیمی هستیم. مثلا اینکه طالبان حقوق زنان افغانستان را رعایت نمیکند. اینکه مساله ما نیست، مساله مردم افغانستان است، بروند خودشان با خودشان حل کنند.