|
اینکه ۱۸ سال پیش، تلاش دولت خاتمی برای برقراری رابطه با مصر به خاطر نام دو خیابان ناکام ماند را میتوان از مصادیق بارز چنبره زدن هیجانهای بیمنطق بر سیاستورزی به حساب آورد.
روزنامه توسعه ایرانی: اینکه ۱۸ سال پیش، تلاش دولت خاتمی برای برقراری رابطه با مصر به خاطر نام دو خیابان ناکام ماند را میتوان از مصادیق بارز چنبره زدن هیجانهای بیمنطق بر سیاستورزی به حساب آورد. حالا اما خبر دیدارهای بیسر و صدا و پنهانی میان نمایندگان دو کشور، این امید را زنده کرده که کوشش برای شکستن این یخ 43 ساله، این بار به نتیجه برسد؛ به ویژه که شرایط سیاسی منطقه اکنون کاملا متفاوت از اوایل دهه 80 است. روابط میان ایران و مصر سالهاست که بسیار سرد است.
سردی این روابط به قدری است که نسلهای تازهتر در ایران کمتر نامی از مصر در سیاست خارجی ایران شنیدهاند. در عوض نسلهای قدیمیتر، مصر را با خاطره فوزیه، خواهر ملک فاروق، پادشاه سابق مصر به یاد میآورند که اولین همسر محمدرضا پهلوی بود. میزبانی انور سادات، سومین رئیسجمهور مصر از محمدرضا شاه در دوران آوارگی از کشور، خاطره دیگری است که مردم از مصر به یاد دارند. همین دو مورد شواهدی روشن بر روابط نزدیک ایران و مصر پیش از انقلاب اسلامی است. این نزدیکی البته منحصر به دوران پهلوی نیست. سال ۱۹۲۲ وقتی مصر از بریتانیا مستقل شد، ایران که آن زمان تحت حکومت قاجارها بود، جزو اولین کشورهایی بود که مصر را به رسمیت شناخت. همان هنگام، یعنی سال ۱۳۰۰ شمسی، دو کشور در خاک یکدیگر صاحب سفارتخانه شدند.
دعوا بر سر چپها و اسرائیل
روابط دو کشور از آن زمان تاکنون با فراز و فرود بسیار مواجه شده اما فرود آن هیچگاه به این اندازه طولانی نبوده است. در دوران پهلوی، با روی کار آمدن ژنرال محمد نجیب و جمال عبدالناصر از نظامیان چپگرای مصر، روابط گرم دو کشور به سردی گرایید. در آن زمان شاه سابق ایران و مصریها بر سر اسرائیل اختلاف نظر داشتند. شاه دغدغه شوروی را داشت و مصر، اسرائیل را دشمن شماره یک خود و اعراب میدید و اینگونه بود که جمال عبدالناصر، شاه ایران را به دلیل روابطش با اسرائیل خائن خواند و در تابستان ۱۳۳۹ دستور قطع رابطه سیاسی با تهران به دلیل همپیمانی شاه با اشغالگران صهیونیست را صادر کرد.
این قطع رابطه اما به اندازه امروز طول نکشید. چند سال بعد جمال عبدالناصر فوت کرد و معاونش انور سادات قدرت را در دست گرفت. مواضع انور سادات در قبال اسرائیل متفاوت از جمال عبدالناصر بود و محمدرضا پهلوی نیز از این تفاوت استفاده کرده و روابط ایران و مصر را بار دیگر گرم کرد.
اوج خشم ایران از مصر و خیابانی که نامش تغییر نکرد
این روابط گرم برقرار بود تا اینکه انقلاب اسلامی در ایران رخ داد. انقلاب در ایران، دلایل بسیار زیادی برای عصبانیت از مصر داشت؛ از سفر سادات به بیتالمقدس و انعقاد پیمان کمپ دیوید گرفته تا پناه دادن او به شاهی که مردم به خونش تشنه بودند. کمی بعدتر نیز حمایت انور سادات از صدام حسین و حتی فرستادن سربازان مصری به جبهه صدام در جنگ علیه ایران، خشم ایران نسبت به مصر را افزونتر کرد. در واقع آن مقطع، زمان اوج خشم ایران از مصر بود؛ تا اینکه اوایل دهه 60 انور سادات ترور شد.
ترور انور سادات میتوانست مقدمهای برای ازسرگیری روابط دو کشور باشد اما چنین نشد و انقلابیها در ایران نام یک خیابان پایتخت را به خالد اسلامبولی که سادات را ترور کرده بود، تغییر دادند. جالب آنکه چند سال بعد وقتی دولت محمد خاتمی اراده کرد که این کوه یخ میان ایران و مصر را آب کند همین خیابان و البته یک خیابان دیگر مانع شدند!
عمرو موسی و کمال خرازی، دو وزیر خارجه وقت مصر و ایران در حاشیه اجلاس وزرای خارجه کشورهای سازمان کنفرانس اسلامی در کوالالامپور با هم دیدار کردند و به توافق رسیدند که هر چه زودتر روابط کامل سیاسی را از سر گیرند.
حسنی مبارک، رئیسجمهور وقت مصر اما اصرار بر تغییر نام خیابان خالد اسلامبولی داشت. در مقابل در ایران هم درخواستهایی برای تغییر نام خیابان محمدرضا پهلوی در مصر شکل گرفت و درنهایت موضوع مهم روابط سیاسی میان دو کشور ایران و مصر، اینگونه به انزوا رفت.
بیژن زنگنه گفته است که اقدامات اخیر ترکیه در لیبی، سوریه و افغانستان برای مصر غیرقابل هضم است و از آن جایی که همکاری با ایران میتواند تحرکات توسعهطلبانه ترکیه در منطقه عربی و آفریقایی را کنترل کند، مصر در پی حل و فصل اختلافاتش با ایران است
بهار عربی هم روابط سرد را گرم نکرد
پس از خاتمی، محمود احمدینژاد هم برای برقراری این رابطه کوشید. حتی علی لاریجانی به عنوان یک مقام عالیرتبه ایرانی به مصر رفت تا این حلقه اتصال را برقرار کند اما آن تلاشها نیز بینتیجه ماند.
فصل دیگری که میتوانست منجر به شکسته شدن این طلسم شود، بهار عربی بود. با وقوع بهار عربی، حسنی مبارک که پس از انور سادات رئیس جمهور مصر شده بود، ۱۱ فوریه ۲۰۱۱ از ریاست جمهوری استعفا کرد و محمد مرسی، از جریان اخوانالمسلمین به ریاست جمهوری رسید. او روی خوشی به ایران نشان داد؛ اجازه داد تا ایران ناوش را از کانال سوئز رد کند و خودش هم برای اجلاس غیرمتعهدها به ایران آمد و آن را کشور «دوست و برادر» خواند. اما او چندان در کسوت رئیسجمهور مصر دوام نیاورد؛ چند ماه بعد ارتش در مصر کودتا کرد و مرسی نیز چند سال بعد در حالی که دادگاه داشت او را محاکمه میکرد، بیهوش شد و درگذشت.
پس از او، عبدالفتاح سیسی، رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح مصر که مرسی را برکنار کرده بود، رئیس جمهور ششم مصر شد و از هشت ژوئن ۲۰۱۴ تاکنون رئیس جمهور مصر است. در همان سال ۲۰۱۴، او از حسن روحانی خواست که در مراسم تحلیفش شرکت کند؛ همین دعوت کافی بود تا تحلیلگران بازار سیاست روزنهای تازه برای احیای روابط میان دو کشور را ببینند اما سالها گذشت و باز هم این طلسم شکسته نشد.
سیسی درباره روابط ایران و مصر گفته بود: «ایران به خوبی میداند که روابط با مصر از مسیر کشورهای عرب خلیج فارس میگذرد. آنها خانواده ما هستند و ما دوست داریم آنها در صلح زندگی کنند. تمام آنچه از ایران میخواهیم یک رابطه عادلانه است.»
تحلیلگران با اشاره به پیوندهای مصر و عربستان، تاکید میکردند که درگیری عربی ـ ایرانی در جریان است و هرگونه نزدیکی مصر به ایران به عنوان تقابل آن با عربستان تلقی خواهد شد. در این میان موضوع یمن نیز سرنوشتساز بود. مصر برای دومین بار درگیر یمن شده بود و دعوای عربستان و ایران بر سر یمن نیز، معمای رابطه ایران و مصر را پیچیدهتر میکرد. نقش اسرائیل در عدم شکلگیری رابطه میان مصر و ایران نیز به نوبه خود قابل توجه است.
یک فرصت دوباره
تمام این عوامل موجب شد که سردی روابط میان مصر و ایران وارد پنجمین دهه خود شود. حالا اما در میانه تغییر و تحولات منطقهای و پس از اینکه چند هفتهای از انتشار خبر مذاکرات محرمانه ایران و عربستان میگذرد، رسانه العربی الجدید خبر داده که هفته گذشته قاهره میزبان یک هیأت ایرانی بوده است.
این رسانه به نقل از منابع مصری نوشته که «اخیرا در سیاست خارجی مصر تحول بزرگی ایجاد شد و رویکرد جدید سیاست خارجی مصر این است که کلید روابط و منافع خود را به هیچ کشوری ندهند؛ هرچند که روابطی قوی با آن کشور داشته باشند.»
این منابع توضیح دادهاند که «این تحول بزرگ در سیاست خارجی مصر در پی پیامهای ایران در راستای گسترش روابط با قاهره به وجود آمده است که مصر تاکنون به آنها واکنشی نداشت.»
سردی روابط میان مصر و ایران وارد پنجمین دهه خود شده، اما در میانه تغییر و تحولات منطقهای، رسانه العربی الجدید خبر داده که هفته گذشته قاهره میزبان یک هیأت ایرانی بوده است
منابع مصری، تلاش برای ایجاد نقش جدید به عنوان میانجیگر میان تهران و کشورهای عربی خلیج را از اهداف مصر در این تغییر رویکرد خواندهاند که به گفته آنها مزایای اقتصادی برای مصر دارد. این منابع تاکید کردهاند: «جلسات مقدماتی که میان مسئولان امنیتی دو کشور انجام شد منجر به برخی رویکردهای جدید شد که در رأس آنها عدم اهانت دو طرف به یکدیگر و عدم به کارگیری خطاب سیاسی و رسانهای هجومی است. سازمان اطلاعات مصر نیز به رسانههای داخلی دستور داده است که هیچگونه اهانتی به ایران و همپیمانان آن در منطقه نکنند.»
آنطور که العربی الجدید نوشته فعالیت در دریای سرخ و یمن، ایجاد امنیت کشتیرانی در دریای سرخ و تنگه باب المندب، مشارکت در بازسازی عراق و بررسی اوضاع سوریه از موضوعات مورد رایزنی در این جلسات بوده است.
استقلال مصر در تصمیمگیری
گذشته از این خبر العربی الجدید، تحلیلگران سیاسی نیز موضوع را با خوشبینی دنبال میکنند. صباح زنگنه، کارشناس مسائل جهان عرب دیروز در این خصوص گفته است: «اقدامات اخیر مصر وجه تمایزش با سایر کشورهای عربی را به خوبی نشان میدهد.»
او اشاره کرده به اینکه قاهره در موضوع خرید تجهیزات نظامی از روسیه مستقل عمل کرده، همچنین راهاندازی پروژههای تولید برق و انرژی خود را در اختیار شرکتهای آلمانی قرار داده است. از این رو بعید نیست که در حوزه سیاست خارجی نیز مستقل عمل کند.
زنگنه در این میان به ترکیه هم اشاره کرده و افزوده که اقدامات اخیر این کشور در لیبی، سوریه و افغانستان برای مصر غیرقابل هضم است و از آن جایی که همکاری با ایران میتواند تحرکات توسعهطلبانه ترکیه در منطقه عربی و آفریقایی را کنترل کند، مصر در پی حل و فصل اختلافاتش با ایران است.
بدین ترتیب به نظر میرسد که یک بار دیگر شرایط برای احیای روابط دو کشور مهیا شده است، اما باید منتظر ماند و دید این بار نیز به سرنوشت دفعات قبلی دچار خواهد شد یا اینکه این وعده، موعد شکست طلسم 43 ساله میان تهران و قاهره است.