|
عباس عبدی طی یادداشتی در روزنامه اعتماد از آمار منتشر شده درباره مرگ و میر کرونا انتقاد کرد.
او نوشت:
بالاخره پس از يك تاخير حدودا 9 ماهه، دادههاي رسمي سازمان ثبت احوال كشور نيز منتشر شد و ميزان زاد و ولد تا نيمه مرداد ماه در اختيار عموم قرار گرفت. از طريق اين آمار ميتوان به ميزان دقيق مرگ و مير ناشي از كرونا پي برد. آمار اعلامي ستاد كرونا به علت تعريفي كه از فوت شده كرونايي ميكند، نارساست. بايد به اين آمار فوتيهاي مشكوك به كرونا را هم اضافه كنند.از اينرو براي اطلاع از تعداد مرگ و مير واقعي بايد به آمار ثبت احوال مراجعه شود. محاسبات اين يادداشت با حداكثر دو و سه هزار بالا و پايين معتبر است.
مشاهده ميشود كه در سال 1398 كه اواخر آن كرونا وارد كشور شد نسبت به سال 1397 حدود 18 هزار نفر مرگ و مير افزايش يافت كه حدود 14 تا 15 هزار نفر آنان ناشي از كروناست. اگر با همين منطق فوتيهاي سال 1399 را نيز در نظر بگيريم، حدود 126 هزار نفر بيش از رقمي است كه در فقدان كرونا شاهد مرگ و مير ميبوديم. در مجموع تا پايان سال 1399، حدود 140 هزار نفر فوت ناشي از كرونا داشتهايم...
چون هيچ عامل ديگري وجود ندارد تا اين افزايش فوت را به آن ربط دهيم. به علاوه در سال 1399، حدود 1500 مرگ و مير ناشي از تصادفات كم شده كه به علت كاهش تردد بود و اين رقم را هم بايد در محاسبات فوت كروناييها منظور داشت. افزايش فوتيها در 5/4 ماه اول امسال نيز چشمگير است. اگر كرونا نبود در اين فاصله بايد حداكثر 146 هزار نفر فوتي ميداشتيم كه در عمل 200 هزار نفر است، يعني 54 هزار نفر افزايشيافته است كه با مجموع فوتيهاي سال 1398 و 1399 ناشي از كرونا حدود 194 هزار فوتي كرونا تا نيمه مرداد سال جاري داشتهايم، در حالي كه آمار رسمي حكايت از مرگ و مير حدود 93 هزار نفر تا اين تاريخ است. يعني آمار رسمي 101 هزار نفر كمتر از رقم واقعي است.
البته اين تفاوت در سال گذشته بيشتر بود، زيرا تعداد تستهاي كرونا كمتر بود ولي با افزايش تعداد تستها فاصله مزبور نيز كم شده است. بهطور كلي در 18 ماه گذشته و بهطور متوسط روزانه حدود 350 نفر فوتي كرونايي داشتهايم، در حالي كه متوسط آمار رسمي اين رقم را حدود 172 نفر اعلام ميدارد. با توجه به اينكه بدترين شرايط كرونا معمولا در پاييز و زمستان رخ ميدهد، اگر با همين روند فعلي وضعيت ادامه پيدا كند، در پاييز امسال تعداد فوتيها از پاييز 99 به مراتب فراتر خواهد رفت و ممكن است به روزانه حدود 830 فوتي هم برسد كه بهطور قطع خارج از توان تحمل مردم و نظام بهداشت و درمان است.
تنها راه موثر، افزايش واكسيناسيون است. بايد ترتيبي اتخاذ شود كه تعداد قابل توجهي از مردم تا پايان مهر ماه هر دو دوز واكسن خود را دريافت كنند. تازه معلوم نيست كه در پاييز مرحله بعدي واكسيناسيون براي افرادي كه پيشتر واكسن زده بودند، لازم است يا خير؟ شايد لازم شود كه كارگروه يا حتي سازماني مستقل براي واكسيناسيون تاسيس كرد و تمام مراحل مربوط به واكسن از تهيه و واردات آن تا تدوين دستورالعملهاي مربوط و تزريق را به صورت متمركز انجام دهند. برنامهريزي براي مهار كرونا نيازمند يك اراده و تشكيلات قوي در تمامي ابعاد است. از توليد ماسك گرفته تا رعايت مقررات و محدوديت سفرها و تامين دارو و اكسيژن و واكسن و تزريق آنها، بايد متمركز و با برنامه و قدرتمند انجام شود. اخيرا شنيدم كه برخي ماسكهاي موجود در بازار كارايي كافي ندارد و استاندارد نيست. اگر اين ادعا صحيح است، بايد دولت و وزارت بهداشت ترتيبي اتخاذ كنند كه هيچ ماسك غير استانداردي عرضه نشود، زيرا اين امر موجب ميشود كه استفادهكنندگان به خيال مطمئن بودن احتياط كمتري كنند و ويروس بيشتر منتقل شود. صفهاي طولاني تامين دارو و سرم و اكسيژن و... عوارض روحي كمتري از اصل مرگ و ميرها ندارد.
مشكل حكومت اين است كه از ابتدا مساله را در حدي كه بايسته است جدي نگرفت، اكنون وارد وضعيت بحراني شده و هزينه عبور از اين وضعيت به مراتب سنگينتر از پيشگيري قبلي است. مديريت بهداشتي كشور ضربه سنگيني را به اعتماد مردم زد و همهاش در پي تعريف و تمجيدهاي دروغين از خود بود. با پنهانكاري آماري، خيال خود را راحت كردند، در 18 ماه گذشته، مرگ و مير روزانه به اندازه سقوط بيش از يك هواپيماي ايرباس بوده است. نظام بهداشتي و درماني بر اساس اين منطق پزشكي عمل نكرد كه پيشگيري بهتر از درمان است. اينكه امروز درمان كنيد، بهتر از فرداست. فردا خيلي دير بود.