ایسنا/آذربایجان شرقی بعد از شهادت امام حسن عسکری(ع) و وقوع سیزدهمین مصیبت بزرگ برای شیعیان، حضرت مهدی(عج) آخرین امام شیعیان و تنها منجی بشریت به امامت رسیده و دوران امامت آخرین معصوم آغاز شد.
به دلیل عدم آمادگی جامعه و شیعیان برای پذیرش حضرت ولیعصر(عج)، تجربههای تلخ در دوران امامان پیشین و آزمونهایی که جز شیعیان اندکی از آن سربلند بیرون نیامدند، حضرت مهدی(عج) در پس پرده غیبت قرار گرفتند و شیعه از آن روز تاکنون از حضور و دیدار ایشان محروم شده و حسرت به دل ماندهاست و جز اولیا الله که انگشت شمارند مجوز دیدار ایشان نیافتهاند.
اما آیا ممکن است امام که پدر معنوی و حقیقی انسان است او را رها کند و به امورات انسان توجهی نداشته باشد؟ ایشان از پس پرده غیبت به شیعیان خود نظر دارند و لحظهای آنها را به حال خود رها نکردهاند.
ایشان چونان خورشیدی در پس ابر نور خود را به عالم می تابانند، به امورات زندگی مردم واقفاند و در موارد بسیاری به آنان مدد میرسانند و هیچ چیز از زندگی شیعیان بر امام پوشیده نیست.
اکنون همه شیعیان منتظر آن آخرین منجی بشریت هستند تا بیاید و دنیا را از جهل و تاریکی و تمام ظلمهایی که بر ساحت مقدس انسان روا داشته میشود برهاند اما غافل از اینکه منتظر واقعی خود اوست؛ اوست که منتظر است تا ما قدمی سوی او برداریم تا به یاریمان بشتابد.
سمیه عاقل نهند، استاد حوزه در مورد چگونگی ولادت امام زمان(عج) و شرایط آن دوران اظهار میکند: دوازدهمین امام شیعیان فرزند امام حسن عسکری(ع) در سپیده دم روز جمعه ۱۵ شعبان در سال ۲۵۵ هجری قمری (۸۶۹ میلادی) در سامرا به دنیا آمد؛ درباره سال تولد امام زمان(عج) نقل و قول های مختلفی وجود دارد که سالهای ۲۵۴، ۲۵۶، ۲۵۷ و حتی ۲۵۸ را هم مطرح کردهاند که این اختلاف میتواند نشانه این باشد که می خواستند تولد این امام را به خاطر عواملی، پنهان نگه دارند اما این اختلاف ها باعث نمیشود ما درباره اصل ولادت امام زمان(عج) دچار تردید شویم.
او ادامه میدهد: اصل ولادت مهدی موعود(عج) جزو مسلمات تاریخ است و به جز ائمه، علما، مورخان و محدثان شیعی حتی بسیاری از مورخان و محدثان اهل سنت هم اصل ولادت ایشان را تصریح کردهاند که در این باره میتوان به کتاب "خورشید مقرب" نوشته مرحوم محمدرضا حکیمی از صفحه ۱۸ تا ۲۰ مراجعه کرد و دید که در آن جا ذکر شده است که ۶۵ نفر از علما در کتاب هایشان اصل ولادت امام زمان(عج) با صراحت بیان کرده اند.
او اضافه میکند: نام مبارک امام زمان(عج) "محمد" همان نام جد مبارکشان رسولالله(ص) است و تمامی مورخان و محدثان معتقدند که پیامبر اکرم(ص) خودشان این نام را برای امام زمان(عج) انتخاب کردهاند که در کتاب "حیات الامام محمد المهدی" نوشتهی باقر قریشی این مسئله بیان شدهاست.
عاقل نهند متذکر میشود: همنامی این دو بزرگوار بی دلیل نیست و همانطور که پیامبر(ص) با طلوع خود جهانیان را از گمراهی و جهل نجات داد، دوازدهمین فرزند ایشان هم با ظهور خود جهان را از تاریکی و ضلالت نجات خواهد داد.
او بیان میکند: القاب مشهور آن حضرت عبارتند از مهدی، قائم، منتظر، حجت، خلف صالح، بقیه الله، منصور، صاحب الامر، ولی عصر و صاحب الزمان که معروف ترین اینها مهدی است و برای هر کدام از این القاب وجه یا وجوهی بیان شده است. به او مهدی گویند که هدایت به حق میکند، قائم گویند چون قیام به حق میکند، منتظر گویند چون مومنان، منتظر قدوم آن حضرت هستند، حجت گویند چون حجت و گواه خداوند متعال بر خلق است. به نقل از کفعمی در کتاب بیان الشیعه جلد ۲ صفحه ۴۴ نوشته شده است که در نگین انگشتری ایشان هم همین لقب حجت نقش بسته است: انا حجت الله و خاصته.
او اظهار میکند: ولادت امام زمان(عج) بنا به علل و عواملی پنهانی بود و برای همین تولد ایشان را به ولادت حضرت ابراهیم(ع) و حضرت موسی(ع) تشبیه کردهاند و همانطور که ولادت آن دو پیامبر الهی مخفی بود و وضعیت حمل مادرانشان از طرف خداوند به گونهای بود که چیزی مشخص نبود، امام زمان(عج) هم دقیقا همانگونه بودند و وضعیت حمل مادر بزرگوار و ولادتشان مشخص نبود.
این استاد حوزه ادامه میدهد: در دوران امامت امامان عسکریین(ع) یعنی امام حسن عسکری(ع) و امام هادی(ع) در بین حکام بنی عباس یک نگرانی عمیقی بابت اخبار و احادیث فراوانی بود که توسط پیامبر اکرم(ص) و ائمه (ع) بشارت و نوید تولد فرزندی از امام حسن عسکری(ع) میداد که این نوزاد برهمزننده اساس حکومتهای باطل و واژگون کننده تخت حکومتهای جور و ستم است و گفته شده بود که این مولود خواهد آمد و دنیا را از عدل و داد و عدالت پر خواهد کرد. برای همین این دو امام بزرگوار مخصوصا امام حسن عسکری(ع) شدیدا تحت نظر بودند و دستگاه خلافت تلاش میکرد که از تولد چنین مولودی جلوگیری کند.
او ادامه میدهد: بنابراین تولد امام مهدی(عج) از چشم مردم پنهان بماند و به گفته امام رضا(ع) از ویژگیهای امام زمان(عج) این است که ولادت آن حضرت مخفیانه است«خفیه الولاده و المنشا».
او میافزاید: بعد از ولادت امام زمان(عج) به جز اصحاب و یاران خاص، هیچ کس فرزند امام حسن عسکری(ع) را نمیدید و کسانی هم که میدیدند به صورت پراکنده و مخفیانه میدیدند و در عصر غیبت صغری نیز فقط افراد محدود و خاصی ایشان را با شرایط خاصی ملاقات میکردند. در عصر غیبت کبری هم افرادی هستند که توفیق پیدا میکنند امام را ببینند و با ایشان هم صحبت شوند و فیوضاتی از ایشان دریافت کنند که گزارششان هم متعدد بیان شدهاست.
عاقل در خصوص اینکه چه کسانی بر تولد امام مهدی(عج) گواهی دادهاند، اظهار میکند: در روایتهای متعددی از پیامبر اکرم(ص) و ائمه(ع) به وفور نقل شده است که مردی از خاندان پیامبر(ص) به نام "مهدی" قیام خواهد کرد و بنیان ستم را واژگون خواهد ساخت و آمدن این منجی قطعی است و شکی در این نیست.
او میگوید: در ادیان مختلف بحثی به نام منجی وجود دارد که همه ادیان قائل به آمدن منجی در آخرالزمان هستند هرچند اختلافاتی در این زمینه دارند که منجی چه کسی است ولی هیچ کدام از آنها منجی را انکار نمیکنند و اگر به روایات مهدوی مراجعه کنیم میبینم که در این روایتها ولادت این مولود به قدری دقیق بیان شده که حتی ویژگیهای اخلاقی و ویژگیهای جسمانی و فضائلشان هم مطرح شدهاست و شکی باقی نمیگذارد.
او همچنین تاکید میکند: ما اعتقاد داریم که قول، فعل و تاییدیه معصوم، حجت است بنابراین این روایات گواه متقنی هستند بر این که این موعود آخرالزمان متولد شده است و روایات ما در این زمینه دقیق و روشن است. این گزارشها و روایات به ویژه احادیث پیامبر(ص) دست به دست هم دادند و باعث شدند که فرمانروایان ستمگر عباسی با اطلاع از این روایاتها در پی آن باشند که در ابتدای ولادت امام مهدی(عج) ایشان را به قتل برسانند.
این استاد حوزه میگوید: بنابر آن چه گفته شد، از زمان امام جواد(ع) زندگی امامان معصوم با محدودیتهای بیشتری همراه شد و در زمان امام حسن عسکری(ع) این محدودیتها به اوج خود رسید به طوریکه هیچ رفت و آمدی به منزل آن امام بزرگوار از نظر دستگاه حکومتی مخفی نبود و تحت نظر شدید قرار داشت؛ پیداست که در چنین شرایطی باید تولد آخرین حجت حق و موعود الهی در خفا و به دور از چشمها میبود؛ حتی نزدیکان امام یازدهم از جریان ولادت امام مهدی(عج) بی اطلاع بودند و تا چند ساعت قبل از تولد امام زمان(عج)، نشانههای بارداری در حضرت نرجس خاتون، مادر مبارک امام مهدی(عج) دیده نمیشد.
او خاطرنشان میکند: ما در این زمینه روایتی از زبان حکیمه خاتون، عمه امام حسن عسکری(ع) که دختر امام جواد(ع) بودند، داریم که گزارش دقیقی از تولد امام زمان(عج) است. این روایت در زمان مسعودی متوفی ۱۳۴۵ هجری قمری موثق تلقی شده و در کتاب "تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم" نوشته دکتر جاسم حسین در صفحه ۱۱۹ به این مسئله اشاره شدهاست. شیخ صدوق هم در کتاب کمال الدین در صفحه ۴۲۴ تا ۴۲۶ از قول حکیمه خاتون این روایت مفصل را بیان کردهاست.
او میافزاید: از آن جایی که حکیمه خاتون فرد موثق و تایید شدهای است و در بزرگواری این بانوی مکرم اسلام و صداقتش شکی نیست، گواهی ایشان قابل استناد است و بالاتر از او، امام حسن عسکری(ع) خودشان تولد فرزندشان را بشارت و گواهی دادهاند و آن افراد معدودی که اجازه داشتند و با ترفندهای مختلف به منزل امام حسن عسکری(ع) مراجعه میکردند، این فرزند و مولود مبارک را دیدهاند و به این مسئله گواهی دادهاند که شکی در این زمینه باقی نمیگذارد.
عاقل در مورد اتفاقات پس از تولد امام زمان(عج) تا دوران امامت بیان میکند: این مقطع از زندگی امام مهدی(عج) در بردارندهی نکات مهمی است و اولین اتفاقی که در این زمان افتاد، معرفی امام مهدی(عج) به شیعیان بود؛ از آنجایی که ولادت امام دوازدهم به صورت پنهانی انجام گرفت، این نگرانی وجود داشت که شیعیان در شناخت آخرین حجت الهی دچار اشتباه و گمراهی شوند بنابراین امام حسن عسکری(ع) وظیفه داشتند که فرزندشان را به گروهی از بزرگان شیعه و افراد مورد اعتماد معرفی کنند که آنها خبر ولادت ایشان را به دیگر پیروان اهل بیت(ع) برسانند تا این که ضمن معرفی ایشان تهدیدی هم متوجه وجود آخرین صفیر الهی نشود.
او میافزاید: احمد بن اسحاق که از بزرگان شیعه و از پیروان ویژه امام یازدهم(ع) است، میگوید که من خدمت امام حسن عسکری(ع) شرفیاب شدم و میخواستم در مورد امام پس از امام حسن عسکری(ع) از ایشان سوال کنم اما قبل از این که لب به سخن باز کنم، امام حسن عسکری(ع) فرمودند«همانا خدای متعال از آن زمان که آدم را آفریده زمین را از حجت خودش خالی نگذاشته و تا قیامت هم چنین خواهد کرد و به واسطه حجت خدا بلا از اهل زمین برداشته میشود و به برکت وجود او باران باریده و بهرههای زمینی بیرون میآیند» احمدبن اسحاق می گوید من عرض کردم امام بعد از شما کیست؟ امام حسن عسکری(ع) وقتی این سوال را شنیدند شتابان به داخل منزل رفتند و برگشتند در حالی که پسربچهای سه ساله را که صورتش همانند قرص کامل ماه میدرخشید بر دوش مبارک خودشان نشانده بودند. فرمودند«همانا او هم نام و هم کنیه رسول خدا است و کسی است که زمین را از عدل و داد پر میکند همانگونه که از ظلم و ستم پر شده باشد.»احمد بن اسحاق میگوید «آیا نشانه ای است که قلب من با آن آرام شود؟ که در این هنگام آن کودک لب به سخن گشود و به زبان عربی روان گفت که: «انا بقیه الله فی ارضه وامنتقم فی اعدائهی. ای احمدبن اسحاق پس از این که با چشم خود میبینی در پی نشانه نباش». این روایت در کتاب "کمال الدین" جلد دو، باب ۳۸، حدیث یک و صفحه ۸۰ آمدهاست.
او ادامه میدهد: از محمدبنعثمان و چند تن از بزرگان شیعه نقلهای متعددی شدهاست که میگویند ۴۰ نفر از شیعیان جمع شده و نزد امام حسن عسکری(ع) رفتند و ایشان فرزندشان را به آنها نشان دادند و گفتند:«این فرزند پس از من امام شما و جانشین من است. از او فرمان برید و بعد از من در دین خود پراکنده نشوید که هلاک خواهید شد و بدانید که پس از امروز او را نخواهید دید.»
این استاد حوزه میگوید: یکی از برنامههای دینی و سنتهای سفارش شده در دین مبین اسلام ، عقیقه کردن و ولیمه دادن برای نوزاد است. عقیقه کردن این است که یک گوسفندی یا حیوان دیگری را سر میبرند و به گروهی از مردم طعام میدهند که برای سلامتی و طول عمر فرزند تاثیر فراوانی دارد. امام حسن عسکری(ع) یکی از کارهایی که در این مدت انجام دادند، این بود که بارها برای فرزندشان عقیقه کردند تا ضمن این که به این سنت مبارک پیامبر اکرم(ص) عمل کرده باشند، گروههای بسیاری از شیعیان را هم از ولادت امام زمان(عج) آگاه کنند که در همان کتاب کمال الدین در جلد۲ و باب ۴۲، به این مسئله اشاره شدهاست.
او اضافه میکند: محمدبن ابراهیم هم میگوید که امام حسن عسکری(ع) برای یکی از شیعیان خود، گوسفند سر بریدهای را فرستاد و فرمود که این عقیقهی فرزندم محمد است. این هم یکی از آن کارهایی بود که در راستای معرفی کردن امام زمان(عج) اتفاق افتاد.
او مطرح میکند: یکی دیگر از اتفاقاتی که در این مقطع زمانی رخ داده، معجزات و کراماتی است که از از زمان تولد تا امامت امام زمان(عج) از ایشان گزارش شدهاست و یکی از فرازهای خواندنی زندگانی امام زمان (عج) در سالهای ابتدایی تولد و پیش از دوران غیبت آن حضرت، همین کرامات و معجزاتی هست که به وسیله آن حضرت انجام گرفتهاست و می شود گفت که این بخش از حیات آن امام بزرگوار مورد غفلت واقع شدهاست.
عاقل بیان میکند: ابراهیم بن احمد نیشابوری در کتاب "اثبات الهدات"، جلد ۳، فصل ۷ و صفحهی ۷۰۰ به این مطلب اشاره شدهاست، میگوید که وقتی عمرو بن عوف که یک فرمانروای ستمگری بوده و کارش کشتن شیعیان بوده، قصد کشتن من را کرد، من به شدت ترسیدم و وحشت همه وجود مرا فرا گرفت و من با دوستان، آشنایان و خانوادهام خداحافظی کردم و به منزل امام حسن عسکری(ع) رفتم تا با ایشان نیز وداع کنم و در نظر داشتم که بعد از وداع با امام حسن عسکری فرار کنم.
او ادامه میدهد: ابراهیم بن احمد میگوید وقتی که وارد منزل امام حسن عسکری(ع) شدم، در کنار امام پسری را دیدم که صورتش مثل ماه شب چهارده میدرخشید و من از نور سیمای این کودک حیران شدم. در این هنگام کودک به من گفت که "نیازی به فرار کردن نیست. به زودی خداوند متعال شر آن فرمانروای ستمگر رو از تو دور خواهد کرد." من حیرتم بیشتر شد و از امام حسن عسگری(ع) سوال کردم که این پسر کیست؟ امام حسن عسکری(ع) فرمودند: او فرزند من و جانشین پس از من است. بعد از این ملاقات از منزل امام بیرون آمدم در حالی که به لطف خداوند امیدوار بودم و به آنچه که از امام دوازدهم شنیده بودم اعتماد داشتم و مدت زیادی نگذشت که خبر کشته شدن عمروبن عوف را شنیدم.
او میگوید: به این معجزات و کرامات در سالهای اولیه زندگی امام زمان(عج)، اشارههای متعددی شده که مورد غفلت واقع شدهاست و جا دارد که در این زمینه بیشتر کار شود.
این استاد حوزه اظهار میکند: یکی دیگر از مسائلی که در این زمان رایج بوده، پاسخگویی به سوالات بود. آخرین ذخیره الهی در همان سالهای آغازین زندگیشان به سوالات شیعیان در موارد گوناگون، پاسخهای محکم و قانع کننده میدادند و دلگرمی و آرامش خاطر آنها را فراهم میکردند. برای نمونه یک روایتی را به اختصار نقل میکنم.
او ادامه میدهد: شخصی به نام سعدبن عبدالله قمی، از بزرگان شیعه است که به همراه احمد بن اسحاق قمی، وکیل امام حسن عسکری(ع)، برای طرح یک سری سوالات و دریافت پاسخ آنها، به محضر امام یازدهم شرفیاب شدم. سعدبن عبدالله قمی ، جریان دیدار را اینگونه نقل کردهاست: (وقتی خواستم که از امام سوال کنم، امام حسن عسکری(ع) به فرزندشان اشاره کردند و فرمودند که از نور چشمم سوال کن. آن کودک رو به من کرد و فرمود که هرچه میخواهی سوال کن. او ادامه میدهد: سعدبن عبدالله میگوید سوال کردم منظور از "کیهعص" که از حروف مقطعه قرآن است، چیست؟ کودک فرمود که این حروف از خبرهای غیبی است. خداوند بنده و پیامبر خودش زکریا را از آن آگاه ساخته و سپس آن را برای محمد(ص) بازگو کردهاست و داستان از این قرار است که حضرت زکریا(ع) از پروردگارش خواست که نامهای پنج تن آل عبا را به او یاد دهد و خداوند متعال هم جبرئیل(ع) را بر زکریا نازل کرد و آن نامها را به او یاد داد. حضرت زکریا چون نامهای مقدس محمد، علی، فاطمه و حسن (ع) را به زبان میآورد اندوه و گرفتاریش برطرف میشد ولی وقتی که نام حسین(ع) را یاد میکرد، بغض گلویش را فرا میگرفت و مدهوش میشد. از خداوند سوال کرد که چرا وقتی آن چهار نفر را یاد میکنم، از اندوهها و نگرانیهایم راحت میشوم و چون حسین(ع) را یاد میکنم اشکم جاری و نالهام بلند میشود؟ خداوند هم حضرت زکریا را از داستان امام حسین(ع) آگاه کرد و فرمود که کهیعص، رمز این داستان است. کاف رمز کربلا و ها رمز هلاکت خاندان یزید که جفا کننده نسبت به حسین (ع) بودند، است. عین اشاره به عطش و تشنگی حسین(ع) دارد و صاد نشانه صبر و استقامت امام حسین(ع) است.)
عاقل میافزاید: سعد بن عبداله قمی میگوید که وقتی سخن به این جا رسید خطاب به آن کودک گفتم چرا مردم از برگزیدن امام برای خودشان منع شدهاند؟ کودک فرمود منظور تو امام مصلح است یا امام مفسد؟ من گفتم امام مصلح که جامعه را اصلاح کند. کودک فرمود که با توجه به این که هیچکس از درون دیگری آگاه نیست که به صلاح و درستی میاندیشد یا به فساد و تباهی، پس آیا احتمال ندارد که برگزیده مردم اهل فساد و تبهکاری باشد؟ گفتم آری امکان دارد و کودک فرمود پس علتش همین است.
او مطرح میکند: یکی دیگر از اتفاقاتی که در این زمان افتاد دریافت هدایای مادی بود. یکی از برنامههای شیعیان فرستادن هدایای مادی و واجبات مالی برای امامان معصوم بوده است. یک سری واجبات مالی و وجوهات شرعیه در دین مبین اسلام وجود دارد که توسط امامان دریافت میشود و آن بزرگواران هم پس از پذیرفتن آنها، این هدایا و واجبات شرعی را استفاده میکردند برای این که نیازمندان جامعه را رفع نیاز کنند.