کد خبر: ۶۴۶۳۴۱
تاریخ انتشار: ۱۲:۱۷ - ۱۱ بهمن ۱۴۰۰

قصه کمک به بی‌خانمان‌ها از زبان یک آرایشگر

همشهری: خیلی‌ها گمان می‌کنند، برای انجام کار خیّر باید حتما سرمایه کلانی در کار باشد تا بتوان دست نیازمندان و درماندگان را گرفت. برای همین شرکت نکردن در فعالیت‌های عام‌المنفعه را با مناسب نبودن شرایط مالی خود توجیه می‌کنند. اما محمد قضاتلو، آرایشگر جوان شهر قدس برخلاف این تصور، دست به اقدام ارزنده‌‌ای زده که این روزها بازتابش تأثیر خوبی در جامعه گذاشته است. او هفته‌‌ای ۲ تا ۳ بار به‌جای کار در مغازه، وسایل سلمانی‌‌اش را برمی‌دارد و گشتی در شهر می‌زند و هر کودک کار یا فرد بی‌خانمانی که ظاهر ژولیده دارد را رایگان اصلاح می‌کند.

قصه کمک به بی‌خانمان‌ها از زبان یک آرایشگر

قضاتلو معتقد است از آنجا که در مسیر رضای خدا گام برداشته، آرامش وصف‌ناپذیری در وجودش ریشه دوانیده است و تحت هیچ شرایطی راضی نمی‌شود لذت خداداده را از خود سلب کند. او با اینکه بیشتر وقتش صرف اصلاح رایگان می‌شود و درآمد چشمگیری ندارد اما می‌داند که خدا هوای او را در زندگی خواهد داشت.

مغازه‌‌اش در شهر قدس است. یک مغازه کوچک که بیشتر مشتریان آن را دوست و آشنا تشکیل می‌دهد. در هفته ۲ – ۳ روز مغازه را می‌بندد و با تاکسی‌های خطی راهی تهران می‌شود تا بتواند افراد نیازمندی که سر راهش می‌بیند اصلاح کند؛ آن هم رایگان. درست مثل امروز.

قرار ملاقات‌مان با محمد قضاتلو حوالی بازار است. برای آمدن به آنجا باید از چند خط تاکسی و مترو استفاده کند. نزدیک ظهر از راه می‌رسد. کوله سیاه رنگی به دوش دارد و آرام اما محکم قدم برمی‌دارد. او خوب می‌داند راهی که می‌رود درست است. به‌گفته خودش از وقتی در این مسیر افتاده، حس سبکبالی دارد. محمد تعریف می‌کند؛«از ۳سال پیش اصلاح رایگان هر کسی که نیازمند باشد را شروع کرده‌ام. برایم هم فرقی نمی‌کند که در کجا ساکن هستند؟ کودکند یا سالخورده؟ ضایعات جمع می‌کنند یا کودک کارند؟ همین که بتوانم کار مفیدی انجام دهم خوشحالم

درآمد چندانی ندارم اما حالم خوب است

قضاتلو همینطور که راه می‌رود از خودش می‌گوید که از ۱۳ سالگی به شغل آرایشگری رو آورده و به‌دلیل علاقه‌‌ای که به حرفه‌‌اش دارد در ۱۸ سالگی توانسته مغازه مستقلی باز کند. خودش می‌گوید: «اوایل صبح‌ها مدرسه می‌رفتم و عصرها هم مغازه آرایشگری کار می‌کردم. کم‌کم درس را رها کرده و جدی‌تر پی کار افتادم». خانواده‌‌اش اگر چه با کارهای خیرخواهانه او موافقند اما گهگاهی انتقاد هم می‌کنند. روش او برای کسب درآمد مورد پسندشان نیست و مرتب به محمد تذکر می‌دهند که اگر بخواهد اصلاح رایگان نیازمندان را در اولویت برنامه زندگی‌‌اش قرار دهد حتما با مشکلات مالی مواجه خواهد شد. او می‌گوید:«مغازه من اجاره‌‌ای است و بیشتر مشتریانم دوست و آشنا هستند. در هفته ۲ تا ۳ بار برای اصلاح رایگان به تهران می‌آیم و به جاهای محروم می‌روم. در‌ماه شاید درآمد قابل توجهی نداشته باشم اما حالم خوب است. خیلی‌ها برای آرامش خود نزد مشاوره می‌روند و مبالغ زیادی خرج می‌کنند تا شرایط روحی‌شان مساعد شود اما من با کمک به دیگران است که سرشار از نشاط هستم

آرایشگر دلسوز!

محمد کوچه پسکوچه‌های جنوب شهر را مثل کف دستش می‌شناسد. خیابان‌ها را یکی پس از دیگری پشت سر می‌گذارد. به جایی می‌رسد که انگار آخر دنیاست. قدم به قدم آدم‌هایی نشسته‌‌اند رانده شده از همه کس و همه جا. کسانی که از رهگذر و کاسب رغبتی به رویارویی با آنها را ندارند چه برسد هم کلام شدن. نخستین نفری که جلوی راهش قرار می‌گیرد مرد میانسالی است که روی جدول کنار خیابان نشسته و از شدت سرما سر در لاک خود فرو برده است. آرایشگر جوان مهربان و صمیمی با او سلام و احوالپرسی می‌کند و می‌گوید: «من آرایشگرم. اجازه می‌دهید سرتان را اصلاح کنم؟»

مرد اول باورش نمی‌شود. تصور می‌کند آرایشگر جوان مأمور کمپ است. اما نگاه پر مهر محمد به مرد اطمینان خاطر می‌دهد و او آماده اصلاح سرش می‌شود. محمد کوله را باز کرده و از داخل آن، پیش‌بند و قیچی و شانه را درمی‌آورد. همه‌شان را ضدعفونی می‌کند و دست به‌کار می‌شود. مرد درمانده خودش را ایوب معرفی می‌کند و می‌گوید:«از راه جمع‌آوری ضایعات زندگی می‌کنم. بارها به آرایشگاه رفتم با اینکه می‌خواستم پول بدهم ولی اجازه ندادند من وارد مغازه شوم. زندگی سخت است و باید ساخت. خوب زندگی نکردم. گوش به حرف پدر و مادرم ندادم و عاقبت کارم شد این. زن و بچه‌‌ام و خانواده‌‌ام را از دست دادم».

معامله با خدا

کار ایوب که تمام می‌شود. محمد به گشت‌زنی ادامه داده و سراغ باقی کارتن‌خواب‌ها می‌رود. جالب اینکه با همه‌شان باب صحبت را باز می‌کند و سعی می‌کند به آن انگیزه ترک اعتیاد و بازگشت به زندگی بدهد. می‌گوید:«حداقل کاری که می‌توانم برای آنها انجام دهم.

آنها هم مثل من و شما نیاز به توجه و محبت دارند». ۲ ساعتی می‌گذرد و او بعد از اصلاح چند کارتن‌خواب به کوچه‌‌ای می‌رود که پاتوق کودکان کار است. بچه‌هایی که درآمد زندگی خود را از لابه‌لای زباله‌ها پیدا می‌کنند. حامد زودتر از دوستانش پیشنهاد محمد را قبول می‌کند. پسرک خوشحال از اینکه از شر موهای بلندش خلاص می‌شود. هاتف هر روز از ۱۰ صبح تا ۶ عصر کار می‌کند و به‌گفته خودش تا الان ۲۰ هزار تومان کار کرده است. آرایشگر جوان انگار دغدغه‌‌ای جز توجه به آدم‌های تنهای شهر ندارد. کسانی که دیگران حتی نیم نگاهی هم به آنها نمی‌کنند. انگار با خدا معامله کرده تا هر کاری از دستش برمی‌آید برای آنها انجام دهد. او خاطره‌‌ای تعریف می‌کند؛«یک روز داشتم داخل بازار رد می‌شدم. آدم‌های زیادی را دیدم که خرید می‌کردند و غذا می‌خوردند. بعد هم بطری‌های نوشابه‌شان را داخل سطل می‌انداختند. بعد هم بچه‌ها آنها را جمع کرده و داخل گونی می‌گذاشتند؛ گونی‌هایی که وزن‌شان خیلی بیشتر از خودشان بود. خیلی ناراحت شدم. با خودم گفتم من که نمی‌توانم آنها را سیر کنم، حداقل هنری که دارم این است که برای پیرایش و زیبایی‌شان رایگان پیشقدم شوم».

سلمانی سیار در گرمخانه

به باور محمد، انسان باید به‌گونه‌‌ای رفتار کند که همیشه خیالش راحت باشد که خوب زندگی کرده است. می‌گوید: «گاهی تنها برای اصلاح می‌روم و گاهی دوستانم همراه من می‌آیند. بعضی اوقات اگر پیش بیاید با کمک هم غذا تهیه کرده و حین اصلاح، لقمه نانی به افراد نیازمند و بی‌پناه می‌دهیم». از دیگر اقداماتی که محمد به آن اشاره می‌کند، اصلاح رایگان در گرمخانه‌ها و مؤسسات خیریه است. او درباره این موضوع توضیح می‌دهد:«هر بار به یک گرمخانه می‌رویم و کارتن‌خواب‌ها را اصلاح می‌کنیم.

البته در این کار چند نفری کمک می‌کنند. شوق آدم‌ها برای بهتر دیده شدن خستگی را از تن من بیرون می‌کند. شاید چند ساعتی در انتظار باشند ولی هیاهوی آنها برای اصلاح شدن نیروی مضاعفی به دستانم می‌دهد». این روزها که همه‌گیری ویروس کرونا و ده‌ها بیماری واگیردار آرایشگرها را حتی با دریافت دستمزدهای زیاد به اصلاح سر کارتن‌خواب‌ها ترغیب نمی‌کند، کار محمد ارزش پیدا می‌کند. خودش می‌گوید:«درست است که سر و وضع‌شان نامرتب است اما دل‌هایشان خاکی است و بی‌ریا. من هم تمام تلاشم را می‌کنم تا با رعایت پروتکل‌های بهداشتی هم مواظب جان خود باشم و هم جان این عزیزان».

۱۰۰

قضاتلو آرایشگر جوان شهر قدس تاکنون سر بیش از ۱۰۰ کارتن‌خواب، کودک کار و نیازمند را اصلاح کرده است.

3

در هفته ۳ بار برای اصلاح رایگان افراد کم‌برخوردار شهر به تهران می‌آید و به مناطق محروم می‌رود.


نظر شما
طراحی و تولید: "ایران سامانه"