|
یکی از پیشرانها و محرکهای سیاست خارجی روسیه تلاش برای دسترسی به آبهای گرم و آزاد از جمله در دریای سیاه و خلیج فارس بوده که بر تاریخ و امنیت ملی کشورهایی مانند ایران، ترکیه عثمانی و در زمانه کنونی بر اوکراین تاثیر گذاشته است.
روزنامه دنیای اقتصاد در گزارش تیتر اصلی خود نوشت: یکی از پیشرانها و محرکهای سیاست خارجی روسیه تلاش برای دسترسی به آبهای گرم و آزاد از جمله در دریای سیاه و خلیج فارس بوده که بر تاریخ و امنیت ملی کشورهایی مانند ایران، ترکیه عثمانی و در زمانه کنونی بر اوکراین تاثیر گذاشته است.
تقریبا تمامی بنادر روسیه در اقیانوس منجمد شمالی در ۶ ماه سال در یخبندان کامل اند. تاریخ و جغرافیا باعث شکلگیری فرهنگ روس شده است بهگونهای که ریشه بیگانه هراسی روسی و عدمتمایل به انعطافپذیری در مذاکرات بینالمللی را باید درهمتنیده با چنین عدمامنیت تاریخی دید.
تاریخ به روسها آموخته که هر قدرت بزرگی در اروپا و غرب تهدیدی علیه روسیه است و دیر یازود به این کشور میتازد. دوستون سیاست خارجی روسیه که بنیان ژئوپلیتیکی مداوم آن را نشان میدهد، یکی تلاش برای دستیابی به آبها آزاد ودیگری کوشش برای مهار خطر یک نیروی قدرتمند در اروپاست.
پیشرانهای ژئوپلیتیکی روسیه به عنوان قدرتی هارتلندی، برسازنده بنیانهای دو ستونی سیاست خارجی این کشور است: چیرگی بر ریملند (سرزمینهای حاشیهای) در خاورمیانه، شرق آسیا و اروپا. مهمترین سرزمین حائل اما اوکراین است.
اوکراین به معنای سرزمین کناری است. مفهومی که حائل بودن جغرافیایی و هویتی آن را نشان میدهد. اوکراین بدون موانع طبیعی دفاعی در طول تاریخ همواره بخشی از دیگر امپراتوریها مانند روسیه، عثمانی و لهستان بوده که نشان از فقدان درونزایی بنیانهای استقلال و هویت منسجم ملی دارد.
در کشوری دوپاره همچون اوکراین که بخشی از نخبگان و جامعه، طرفدار روسیه و بخشی هم طرفدار غرب هستند، به نظر میرسد که امکان مسالمت وجود ندارد. ناامکانی بنیادینی که در سالهای ۲۰۰۴ و ۲۰۱۴ و هماکنون دیده میشود و وضعیت تراژیکی برای این کشور به وجود آورده است.
فروپاشی شوروی و برآمدن روسیه عاجز ، موجد برآمدن «سردرد ژئوپلیتیکی» شدیدی برای کشوری با «احساس عظمت» ریشهدار شد. قرار بود هر کاری که آمریکا در عراق انجام میدهد با اطلاع شوروی باشد ولی آمریکا توجهی نکرد و به عراق حمله کرد: لحظه نابودی غرور و تکمیل سردرد ژئوپلیتیک روسیه!