|
ساعت ۹ و سی دقیقه صبح روز یکشنبه ۱۵ اسفندماه سال جاری بود که زن کاشانی وقتی کنار پنجره میرود متوجه میشود که از یکی از خانههای همسایه دود در هوا پخش میشود.
روزنامه اعتماد: ساعت ۹ و سی دقیقه صبح روز یکشنبه ۱۵ اسفندماه سال جاری بود که زن کاشانی وقتی کنار پنجره میرود متوجه میشود که از یکی از خانههای همسایه دود در هوا پخش میشود.
راحله خیراندیش ۳۶ ساله است. پسرش ۱۲ سال دارد و فلج مغزی است. او در رابطه با اتفاق سه روز پیش میگوید:خونه ما بالای بلندی هست و مسلط به پشت بومهای اطراف. میخواستم پرده رو کنار بزنم که هم آفتاب بیاد داخل و هم یکم اتاق گرم شه. پسرم هم نشسته بود. پسرم سی پی داره. پرده اتاق رو کنار زدم مثل هرروز صبح که براش توضیح میدم؛ از رسیدن فصل بهار و هوا و درختان براش میگم... یه دفعه دیدم یه دودی از یه خونه داره بلند میشه، اول فکر کردم شاید اشتباه میکنم و رفتم به کارام برسم.
تا اینکه پسرم صدام زد و دوباره ازم خواست براش همون چیزارو توضیح بدم، رفتم کنار پنجره که از اول همهچیز رو توضیح بدم دیدم دود نسبت به ده دقیقه پیش بیشتر شده. یکی از پشتبومهای اطراف از داخل کولرش دود بیرون میزد. زنگ زدم آتشنشانی. شماره آتشنشانی رو که گرفتم اولین چیزی که بهشون گفتم این بود که آقا من اصلا قصد مردمآزاری ندارم. یه درصد احتمال داره و ۹۹ درصد احتمال نداره که مشکل خاصی هم باشه، اما یه دودی از دریچه کولر یه خونه داره میزنه بیرون. گفتن کجا، گفتم نمیدونم. گفتن پس آدرس خودتون رو بدین وقتی رسیدیم خونه رو نشون ما بدین.»
تنها در خانه
او ادامه میدهد: «من زیاد از خونه بیرون نمیرم. همسایههارو هم نمیشناسم. بیشتر وقتم با پسرم میگذره. دو سه دقیقه بعد از تماسم دیدم از آتشنشانی بهم زنگ زدن و گفتن تا چند دقیقه دیگه ماشین میرسه شما بیا تو کوچه و خونه رو نشون بده. من رفتم. ولی خونه رو نمیتونستم نشون بدم چون اصلا نمیدونستم کجاست. فقط از بالا دیده بودم. ولی احتمال میدادم شاید مربوط به کوچه روبرو باشد.
بعد پنج، شش دقیقه که رفتم بالا و داشتم همینطور از پنجره نگاه میکردم، دیدم دود قطع شد. نیم ساعت بعد از خود آتشنشانی تماس گرفتن و گفتن آره یه پیرمرد ۷۰ سالهای بوده تنها در خونه و آتش سیگارش رو ریخته روی فرش و باعث آتشسوزی شده. این پیرمرد آلزایمر داشته و بچههاش هم در خونه رو قفل کرده بودند که تنها از خونه بیرون نره.»