|
بازار پوشاک بعد از عید چه حال و هوایی دارد؟
به گزارش ایسنا، روزنامه ایران نوشت: «مانتوی آبی تیره داخل ویترین چشم دختر را حسابی گرفته است. رو به دوستش میگوید: «ببین این همانی است که میخواستم.» دوستش سر تکان میدهد که یعنی خوب است. با هم وارد مغازه میشوند و یکی - دو دقیقه دیگر دست خالی بیرون میآیند. دختر با چهره مغموم دوباره به مانتوی دلخواهش نگاه میکند و ابرو بالا میاندازد: «خیلی گران است.» دوستش تأیید میکند و ادامه میدهد: «حالا اگر خیلی دوستش داری...» دختر نمیگذارد حرف دوستش تمام شود. «دیگر ولش کن! نمیخواهم.» دخترها از کنار مغازه دور میشوند و دنبال کار خودشان میروند. احتمالاً سراغ چند مغازه دیگر میروند تا قیمت مناسبتری پیدا کنند اما بعید است چون فصل حراج هم نیست و در ضمن قیمتها هم همگی تقریباً در یک رده هستند.
«باور کنید ما خودمان گاهی خجالت میکشیم قیمت را به مشتری بگوییم.» این را محمد، پسر جوانی که صاحب یکی از فروشگاههای کوچک پاساژی در مرکز تهران است، میگوید و ادامه میدهد: «هر بار که برای خرید به بازار میرویم میبینیم قیمتها بالا کشیده است. قیمت پارچه آن قدر بالا رفته که دیگر برای پارچهفروشها هم نمیصرفد که جنسشان را بفروشند. ترجیح میدهند نگه دارند در انبار که قیمتش بالاتر برود چون اگر تبدیل به لباس شود دیگر به دردشان نمیخورد.»
او به یکی از مانتوهایی که در رگال چیده اشاره میکند و میگوید: «الان این مانتو را ببینید! پارچهاش اصلاً مرغوب نیست و خیلی خیلی معمولی است. همین را اگر طاقهای بخواهیم بخریم و به تولیدی سفارش بدهیم، متری ۸۰، ۹۰ هزار تومان میافتد. تازه این قیمت مال قبل از عید است و الان بالاتر هم رفته. قبلاً پارچههای مرغوبتر را به این قیمت میگرفتیم اما حالا همین پارچه معمولی نهچندان خوب را که نهایتاً یک فصل کار میکند باید با این قیمتها بخریم و خرج کار هم هست که آن هم قیمتش آن قدر بالا رفته که دیگر برای خیلیها صرف نمیکند خرج کار روی لباس استفاده کنند. از طرفی خیلی مشتریها هم کار ساده را نمیپسندند و دنبال لباسهایی با خرج کار زیاد هستند که قیمتش بالاست. خیلی از مشتریها اینجوری هستند که کار خوب میخواهند اما به قیمت پایین. الان هم جوری شده که این دو تا اصلاً با هم جمع نمیشود.»
خرید پس از افطار
پاساژ در بعدازظهر یک روز وسط هفته کاملاً خلوت است و اصلاً این موقع وقت شلوغی نیست؛ خصوصاً در ماه رمضان که مردم ترجیح میدهند بعد از افطار از خانه خارج شوند و دنبال خرید و کارهایی از این دست بروند. بعد از افطار هم عملاً زمانی باقی نمیماند.
«اگر ساعت کار پاساژها را در ماه مبارک رمضان بیشتر میکردند خیلی خوب بود. ما از صبح اینجا بیکار مینشینیم و نهایتاً دو سه قلم جنس میفروشیم. بعد از افطار تا مردم میآیند افطار کنند و خودشان را جمع و جور کنند دیگر ساعت نه و نیم - دَه شب میشود که عملاً پاساژها و مراکز خرید بسته میشوند. حالا امسال که گذشت اما اگر از سال آینده فکر ما کاسبها را هم بکنند خوب است.»
این را یکی دیگر از مغازهدارها میگوید و ادامه میدهد: «ما اینجا بیشترمان مستأجر هستیم و تعداد کمی خودشان صاحب مغازه هستند. الان موعد تمدید اجاره خیلی از مغازهها رسیده؛ در حالی که صاحب ملک اجاره را دو برابر کرده است. در واقع ما باید از محل سودمان هم اجاره را بدهیم و هم زندگیمان را تأمین کنیم و از طرفی مگر چقدر میتوانیم از مشتری سود بگیریم. همین طوری هم سودمان را کم و کمتر کردهایم و حتی خیلی وقتها اجناس را زیر قیمت خرید دادهایم چون چارهای نبوده اما انصاف نیست که کسی فقط چون یک ملک دارد راحت پول دربیاورد و ما مدام تلاش کنیم و به جایی نرسیم. خیلی از همکارانم خصوصاً در ایام کرونا که مراکز خرید بسته بود مجبور شدند کارشان را عوض کنند. راننده و پیک موتوری شدند چون حتی توان پرداخت اجاره مغازه را نداشتند. یکی - دو نفر را میشناسم که مغازه را پس دادند و اجناسشان را کنار خیابان گذاشتند برای فروش. در زمان کرونا مالکان حاضر نشدند ریالی از اجارهشان کم کنند و هیچ تسهیلاتی هم به ما تعلق نگرفت. برای همین ما ترجیح میدادیم کرونا بگیریم اما پاساژ یک روز دیگر تعطیل نباشد چون بابت هر روز تعطیلی کلی خسارت خوردیم. دو سال به خاطر کرونا شب عید نداشتیم و امسال عید خدا را شکر وضعیت خیلی بد نبود و در ایام نوروز هم مسافر زیاد آمده بود تهران و برای خرید میآمدند اما نه این که فکر کنید خیلی فروش خوب بود. به هر حال قیمت عامل تعیینکنندهای است که لزوماً هم دست ما نیست و ما هم متأثر از جو کلی بازار هستیم.»
دانشجویان در تکاپوی خرید
بازگشایی دانشگاهها و حضوریشدن کلاسهای درس، دانشجویان را با چالش تازهای مواجه کرد: «حالا چی بپوشیم؟!» گذشته از شوخی همان طور که میدانیم رخت و لباس دانشگاه شرایط خودش را دارد و خصوصاً برای دانشجویان دختر با توجه به این که باید مانتو و شلوار مناسب دانشگاه تهیه کنند، قضیه یک جورهایی جدیتر است.
«من خودم زمانی که دانشگاه غیر حضوری بود دلیلی نمیدیدم برای دانشگاه خرید کنم و در واقع بیرون که میرفتیم هر چیزی دم دستم بود میپوشیدم اما الان دربهدر دنبال مانتوی مناسب دانشگاه میگردم که خیلی هم تعداد و تنوعش در بازار زیاد نیست.»
این گفتههای دختر جوانی است که همان طور که خودش میگوید دربهدر خرید مانتو در مراکز خرید است: «هم باید مانتو مناسب دانشگاه باشد و هم برای فصل مناسب باشد خصوصاً برای من که دانشجوی کرمان هستم و آنجا دیگر گرما بیچاره میکند آدم را. الان مثلاً اول اردیبهشت هستیم اما هوا جوری گرم شده که انگارنهانگار بهار است. تازه مشکل این است که هنوز اجناس بهاره با پارچههای نسبتاً ضخیم و غیر نخی در مغازهها هست و مانتوهای تابستانی خنک و نخی کم پیدا میشود و اگر هم پیدا شود طوری است که مناسب دانشگاه نیست. این هم فقط مشکل من نیست. تعداد زیادی دانشجو ناگهان با شرایطی مواجه شدهاند که برای آن برنامهریزی نکرده بودند. طبیعی است که برایشان سخت میشود چون خیلیها مثل من احتمال نمیدادند این ترم دانشگاهها باز شود. بالاخره وقتی آدم از قبل میداند چه زمانی قرار است به دانشگاه برود، برایش برنامهریزی میکند. مثلاً وقتی میدانیم مهرماه به دانشگاه میرویم، از شهریور شروع میکنیم به تهیه ابزار و لوازمی که نیاز داریم اما این شرایط امکان هر نوع برنامهریزی را از آدم میگیرد. الان هم آمدهام یکی - دو تا مانتوی مناسب بخرم و برگردم کرمان.»
صاحب مغازهای که دختر دانشجو را آنجا ملاقات میکنم، تأیید میکند که این روزها خیلی از دانشجویان برای خرید مانتوی دانشجویی یا همان مانتوی مناسب دانشگاه مراجعه کردهاند اما فروشگاهها هم برای بازگشایی دانشگاهها برنامهای نداشتهاند.
«ما قبلاً همیشه مانتوهایی مخصوص دانشجوها داشتیم. قبلاً یعنی زمان قبل از کرونا را میگویم اما بعد از کرونا دیگر کلاً همه چیز تغییر کرد. حتی لباسهایی که به صورت معمول میفروختیم فروش نرفت. مثلاً لباس و مانتوهای مجلسی که قبل از کرونا آوردیم روی دستمان ماند چون دیگر کسی جایی نمیرفت اما امسال مانتوهای مجلسی زیاد فروختیم. الان هم هنوز اجناس بهاره در مغازه هست و از آنجایی که جنس فروش نرفته زیاد داریم، نمیتوانیم دوباره جنس از بازار بیاوریم. اگر هوا خیلی گرم شود مجبوریم تعدادی از اجناس را جمع کنیم برای پاییز یا بهار سال بعد. مسأله این است که ما از تولیدی یا بازار جنس را میخریم و پول را کامل پرداخت میکنیم یا چک نهایتاً یک ماه بعد را میدهیم اما جنس ممکن است بیشتر از یک سال در مغازه بماند و آخر سر هم مجبور شویم در حراج زیر قیمت خرید بدهیم.»
چالش خرید برای دانشگاه البته فقط مختص دانشجویان نیست و اساتید و کارکنان دانشگاه را هم درگیر میکند مثل زن جوانی که استاد پروازی یکی از دانشگاههاست و برای خرید مانتو به مرکز خرید آمده است. لباسی میخواهد که هم مناسب باشد، هم راحت، هم خنک و هم این که چروک نشود.
«من باید از صبح این مانتو تنم باشد تا شب. با همین توی هواپیما بنشینم و سوار تاکسی شوم و سر کلاس بروم و با همین هم برگردم. طبیعی است برایم مهم است که مانتویی بخرم که همه خصوصیات مورد نظرم را داشته باشد.»
البته لباسی که مد نظر اوست به گفته فروشنده اصولاً وجود ندارد چون پارچهای که چروک نشود به هر حال مواد نایلونی دارد و خنک نیست و پارچه نخی که خنک است هم لاجرم چروک میشود و چارهای نیست. فروشنده پس از آن توضیح میدهد که پارچههای لنین به کولرگازی پارچهها معروف هستند و این یعنی تابستان را میتوانید با وجودشان راحتتر طی کنید اما خب چروک هم میشود و اصلاً چروکشدن چه اشکالی دارد؟!
آدم خوب که فکرش را میکند میبیند حق با فروشنده است. چروکشدن اشکالی ندارد. کرونا سبک جدیدی از زندگی را برایمان به وجود آورد که تا قبل فکرش را هم نمیکردیم. مثلاً چه کسی فکر میکرد از زمانی که پایش را از خانه بیرون میگذارد، مجبور است ماسک بزند یا همیشه داخل کیف و جیبش یک اسپری الکل داشته باشد و به هوای همان هم سراغ لباسهایی با جیب بزرگ و جادار برود. کیفهای کوچک هم کفاف کارمان را دیگر نمیدهند چون به هر حال باید الکل و چند ماسک اضافی داخلش باشد. اوایل کرونا چقدر لباسهایمان به خاطر لکهای حاصل از الکل خراب شد و بعد دیگر دستمان آمد چطور الکل بزنیم و لازم نیست روی لباسمان هم الکل اسپری کنیم خصوصاً اگر جنس الیافش طبیعی باشد چون آن طوری الکل و مواد ضدعفونیکننده بیشتر قابلیت رنگبری دارند و با این وضعیت قیمتها حسابی خرج روی دستمان میماند.»