|
روزنامه شرق نوشت: سرگئی لاوروف در حالی پا به تهران گذاشت که بعد از صدور قطعنامه شورای حکام آژانس علیه پرونده فعالیتهای هستهای ایران، شاهد تصاعد تنش جمهوری اسلامی با ایالات متحده و اروپاییها هستیم.
این حضور وزیر امور خارجه روسیه در ایران که در عین حال اولین سفر وی به تهران بعد از حمله پوتین به اوکراین قلمداد میشود، با چند هدف عمده و کلیدی صورت گرفته است؛ نخستین هدف تلاش برای موازنهسازی دیپلماتیک از سوی کرملین بین تهران و کشورهای حاشیه خلیج فارس است.
در این راستا حضور لاوروف در صدوپنجاهودومین نشست وزرای خارجه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در ریاض که با صدور بیانیه تندی علیه جمهوری اسلامی همراه بود، سبب شد که تهران علیرغم سکوت دیپلماتیک، نسبت به سکوت، انفعال و مماشات روسیه در قبال این بیانیه بدبین شود.
بنابراین این سفر میتواند ضمن موازنهسازی در قبال سفر وزیر امور خارجه روسیه به عربستان، نوعی دلجویی و اطمینان خاطر را به تهران برای حمایت روسها بدهد. از طرف دیگر رفتار روسیه در بازار انرژی جهان و ارزانفروشی نفت به مشتریان عمده ایران بهخصوص چین سبب کاهش چشمگیر درآمدهای تهران در بحبوحه بحران اقتصادی شده است که میتواند جمهوری اسلامی را نگران رفتار روسها کند. از این حیث میتوان حضور لاوروف را بازی سیاسی پوتین در قبال این مسئله قلمداد کرد.
ضمن اینکه هم روسیه و هم ایران به دلیل تحریمهای سنگین جامعه جهانی به همکاریهای بلندمدت و توسعه مناسبات اقتصادی دوجانبه نیاز وافر دارند؛ آنهم در شرایطی که به دلیل کمبود تولید گندم و غلات در سایه جنگ اوکراین، تهران میتواند واردات این کالای راهبردی از روسیه را کلید بزند.
پیرو این نکات به نظر میرسد خروج نیروهای نظامی روسیه از سوریه و تحولات ناشی از آن با محوریت تلاش ترکیه برای حمله به حلب و نیز تشدید حملات مکرر اسرائیل به مواضع حکومت اسد و جمهوری اسلامی، پای لاوروف را به تهران باز کرده باشد. خاصه آنکه بعد از جنگ اوکراین، روابط گرم مسکو-تلآویو رو به سردی کمسابقهای گذاشته است. در همین راستا ترکیه هم رفتار باب میل پوتین را در جریان جنگ اوکراین برای حمایت از روسها به نمایش نگذاشت؛ از اینرو احتمالا مسکو با هدف موازنهسازی تحرکات منطقهای آنکارا سفر به ایران را در دستور کار قرار داده باشد.
هدف دیگر از حضور لاوروف در ایران به تلاش روسها برای مدیریت تهران پس از صدور قطعنامه بازمیگردد. اگرچه مسکو از تصاعد تنش ایران با جامعه غرب و نیز آژانس بینالمللی انرژی اتمی سود میبرد و لاینحلماندن پرونده فعالیتهای هستهای، تأخیر در ازسرگیری مذاکرات وین و عدم احیای برجام در جهت منافع روسیه خواهد بود، اما کرملین سعی دارد وضعیت به گونهای مدیریت شود که تنش به نقطه غیرقابل بازگشت یا نقطه غیرقابل کنترل نرسد.
با وجود آنکه روسیه و چین در نشست اعضای شورای حکام آژانس رأی منفی به قطعنامه علیه ایران دادند، اما صدور قطعنامه عملا سناریوی ایدئالی را برای روسها شکل داد تا ضمن قرارگرفتن تمامقد ایران در کنار روسها، فضایی را به وجود آورد که کرملین امتیازگیری خود را به بهای حمایت از ایران داشته باشد. بهویژه که رفتار تهران پس از صدور قطعنامه شورای حکام خودبهخود بهترین بستر برای نفوذ روسها را شکل خواهد داد. به هر حال واکنشهای غیرهموزن تهران با متن قطعنامه و نیز اخباری دال بر آغاز غنیسازی در فردو، این نگرانی را در کل جامعه جهانی ازجمله روسیه به وجود آورده که جمهوری اسلامی به نقطه گریز هستهای نزدیک شده است. بنابراین کرملین، هم برای مدیریت ایران و هم برای افزایش وزن دیپلماتیک خود، سعی دارد تهران را به نحوی در مسیر مدنظرش کنترل کند.
اگرچه روسیه بعد از حمله به خاک اوکراین در گسل جدی با غرب قرار دارد، اما این گسل به معنای نادیدهگرفتن برخی خطوط مشترک دو طرف در قبال ایران نیست. یعنی روسیه هم مانند آمریکا و اروپاییها از رسیدن تهران به نقطه گریز هستهای نگران است و آن را خلاف منافع خود میداند، اما در عین حال سعی دارد پرونده فعالیتهای هستهای ایران و عدم احیای برجام به شکل استخوان لای زخم عمل کند؛ چراکه روسیه به اهرمهای فشار جدی در برابر غرب نیاز دارد که یکی از مهمترین آنها به همین مذاکرات وین بازمیگردد.