کد خبر: ۶۹۵۹۲۰
تاریخ انتشار: ۰۹:۱۳ - ۰۳ مرداد ۱۴۰۲

علم الهدی: اجازه کنسرت در مشهد را نمی دهم

روزنامه فرهیختگان مصاحبه نسبتا مفصلی با احمد علم الهدی انجام داده است.

بخشهایی از اظهارات او را می خوانید:

* در دولت آقای احمدی‌نژاد نه‌تنها حمایت کردم، بلکه بنده هزینه شدم تا ایشان رای بیاورد. خود ما طرفدار سرسخت بودیم. اما در اواخر دولت، ایشان با رهبری در زاویه مخالفت قرار گرفت و این موضوع پیش رفت و به جایی رسید که انحراف ایشان از خط رهبری بین مردم علنی شد. ما که نوکر جریان‌های سیاسی نیستیم، ما نوکر ولایتیم. طبیعتا وقتی کسی بخواهد راهش را از خط ولایت جدا کند ما با ایشان درگیر می‌شویم.

* مشایی و دخالتش در امور تا حدودی قابل تحمل بود. منتها از یک زمانی به بعد دیگر احمدی‌نژاد خودش معلم مشایی شده بود و در موضع سرسختانه‌ای در مقابل رهبری قرار گرفت. حتی برخی به من خُرده می‌گرفتند که شما در حمایت از احمدی‌نژاد اشتباه کردید. بیان می‌کردم که احمدی‌نژاد این نبود و شرایط قدرت او را به اینجا رساند. اسب قدرت که ایشان سوار بود، رم کرد و او را به در و دیوار زد، تا اینکه در برابر رهبری ایستاد.

* در دولت روحانی مطرح کردند که شلوغی مشهد در آن سال‌ها از طرف ما بوده است و ما مردم را علیه دولت تهییج کردیم. درصورتی‌که شلوغی‌ها ابتدا در تهران بود و نه مشهد. هفته قبلش هم در نمازجمعه گفته بودم که اهانت به رئیس‌جمهور شرعا جایز نیست چون رئیس‌جمهور منصوب حجت امام زمان(عج) است و کسی حق ندارد توهین کند.

*در مواضع مختلف نسبت به دولت ایشان نقدهایی داشتیم و همین بهانه به دست‌شان داده بود. استانداری وقت به من گفته بود که از دفتر رئیس‌جمهور خواسته‌اند که شرح گفته‌های شما را برای آنها بفرستیم، حتی شنیدم که ایشان کلاسوری تهیه کرده از نقدهایی که من علیه دولت مطرح می‌کردم و گفتند می‌خواهد این را ببرد محضر آقا. درمقابل البته ما هم حمایت‌هایی که از دولت داشتیم را سرجمع کردیم و برای دفتر آقا فرستادیم. آن مقداری که من از آن دولت حمایت کردم، از دولت سیزدهم نکردم.

* الان فکر می‌کنند چون رئیس دولت قوم و خویش من است، من به دولت نقد نمی‌کنم. چشم نقدبین ندارند اینها. در صورتی که سه هفته حرف من مساله ‌معیشت مردم‌ بود. حتی وقتی وزیر اقتصاد مشهد بود به ایشان گفتم خودتان اقتصاددان هستید و متوجه هستید که مقصد اقتصاد کلان با اقتصاد خرد فرق می‌کند. مساله ثبات معیشتی برای ما مهم است. اینکه معیشت را به مسائل اقتصاد کلان گره زدید؛ مخالفیم.

*مردم خطبه‌های ما را گوش نمی‌دهند، نمازجمعه هم که شرکت نمی‌کنند و حتی خطبه‌ها را از تلویزیون گوش نمی‌دهند ولی در عوض هر چیزی که دیگران نوشتند و آن را تیتر کردند، همان را به حساب ما می‌گذارند. خب ببینید؛ کسی این پنج جلسه‌ را که ما برای معیشت به دولت سیزدهم نقد کردیم نمی‌بیند و فکر می‌کنند ما به دولت نقد نمی‌کنیم.

*در دولت اول آقای روحانی وزیر بهداشت طرحی داشت برای خانواده که ما چندین بار از این طرح حمایت کردیم.

*دولت فعلی در بعضی مواضع فرهنگی مثل عفاف و حجاب جلو نیامده و به آن نقد دارم که چرا در مسائل فرهنگی مرتبط با عفاف و حجاب، هم دولت و هم مجلس و هم قوه قضائیه جدی‌تر از این برخورد نمی‌کنند. لایحه عفاف و حجاب را بنده در خطبه‌ها نقد کردم و لایحه را برگرداندند. در جریان اقتصاد کلان دولت موفق بوده است، مساله ارز 4200 تومانی و گرفتن یک بازار از دست سودجویان مساله کوچکی نبود. در عین حال الان مساله ما «اقتصاد معیشتی» است. من یک منطق اقتصادی دارم و آن این است که مساله ثبات معیشتی به توسعه اقتصادی نباید گره بخورد. این دو با هم فرق می‌کند.

*یکی از نقاط قوت دولت تلاش‌های خستگی‌ناپذیر دولت است در محرومیت‌زدایی. این در دولت قبلی نبوده است. اینکه تصمیمات سفر اول دولت به استان‌ها تا زمانی که سفر دوم رخ می‌دهد به نتیجه رسیده ارزشمند است. کابینه طوری است که از عرصه دانش به این عرصه آمده‌اند. بعضی را از قدیم می‌شناسم که دانشجوی من بودند. آدم‌هایی که به‌روز و متدین هستند. خب اینها باید بیایند اصل مساله معیشت را از توسعه اقتصادی جدا کنند.

*مدیریت معیشت مردم هم کار ساده‌ای است، کار مشکلی نیست. مثلا حل مشکل خودرو خیلی ساده‌تر از اینهاست؛ با ایجاد یک میدان رقابت توان خارجی با یک توان بالای داخلی و توسعه میدان رقابت، مشکل بازار خودرو حل می‌شود. خب باید دولت ریسک کرده و این توسعه رقابت را ایجاد کند. در ماجرای مسکن همین فرمان دولت درست است فقط باید سرعت بیشتری بدهد. چیزی که درآمد مسکن را بالا برده، درآمد مترتب بر مسکن است. اگر بتوانیم آن را کنترل کنیم مشکل مسکن هم حل می‌شود. هر چیزی یک راهی دارد.

* در انتصابات استان جاهایی که تردید دارند می‌پرسند که «شما این را تایید می‌کنید یا نه؟» جایی که تردید ندارند سوال نمی‌کنند. رئیس دادگستری جدید را اینجا مشخص کردند، یک سوال هم از من نکردند. برای استاندار از من سوال کردند که ایشان چطور آدمی ست؟ و من فقط گفتم «ایشان فرمانده سپاه بوده، آدم باتقوایی است، متدین است.» شاید در مقام مشورت‌کننده با من مشورت کنند اما اینکه بگویند مثلا با نظر شما می‌خواهیم فلان شخص را منصوب کنیم، خیر؛ این‌گونه نبوده است.

*بعضی افراد را من التماس کردم که این فرد به درد استان ما نمی‌خورد اما باز هم کار خودشان را کردند. این‌طور نیست که معطل اراده ما باشند. ضمن اینکه مقام‌معظم‌رهبری نماینده‌هایشان را از دخالت در انتصابات مقامات استانی و دولتی نهی کردند. خب این دستور رهبری است که ما نباید دخالت کنیم.

*این‌طور نیست که بگویم منتقدانم تماما ضدانقلاب هستند؛ خیر. منتها منتقدانی که در فضای باز انتقاد می‌کنند این را مدنظر داشته باشند که از این انتقاد ولو بحق آنها چه کسی بهره‌برداری می‌کند؟ وقتی بی‌بی‌سی و ایران‌اینترنشنال حرف اینها را منتقل می‌کند باید بدانند که همصدا نشوند با اینها. من و شما اگر به هم انتقاد داریم که نمی‌رویم سر چهارراه یقه هم را بگیریم. ما برادریم. اینکه حرف در فضای مجازی بپیچد مثل یقه گرفتن سر چهارراه است. الان اگر مجموعه انتقادها به بنده را بررسی کنید، می‌بینید که درصد بسیار کمی از سوی متدینان و دوستان است. مدیرکل اطلاعات استان سال ۱۴۰۱ آمد پیش من و گفت در یک‌ماه ۳۳ هزار پست و پیام علیه شما بیان شده است. هزار نفر هم فعال بودند ولی ۲۰ درصد مربوط به داخل و ۸۰ درصد خارجی بوده است. حالا گاهی این ۵ درصد دوستان طوری انتقاد می‌کنند که ۹۵ درصد دشمن اسلام با اینها همنوایی می‌کنند.

* اگر به استدلال من ایرادی بگیرند، تجدیدنظر می‌کنم ولی گاهی از من چیزی را نقل می‌کنند که نتیجه‌ آن استدلال است. می‌گویند چرا این حرف را زدید؟ خب درصورتی‌که استدلال من را نشنیدند. یک‌بار از دفتر آقا زنگ زدند که گفتند فلانی علیه دولت حرف زده است. آقا گفتند بروید نوارش را بیاورید. بعد که گوش کردند گفتند بروید سوال کنید که مدرک این حرف‌تان چه بوده است؟ خود آقا که ولی امر مسلمین است، این‌طور برخورد می‌کنند. در مواردی هم بوده که به من نقد شده نسبت به یک جمله و من ابتدا قبول نمی‌کردم که این جمله از من است. بعد که بررسی کردم دیدم درست است و نقد را قبول کردم.

*متاسفانه این‌طور است که مشهد یک کدخدا می‌خواهد اما نه برای کدخدایی، بلکه برای اینکه همه‌چیز را گردن او بیندازند و خرابی‌ها را به او نسبت بدهند. زمان مرحوم طبسی هم همین بود، قبل از انقلاب هم همین بود. گروه‌های سیاسی کم‌کاری خودشان را گردن ما می‌اندازند. این‌جور موارد را حاضرم مورد به مورد جواب بدهم.

*در زمان انتخابات اعلام کردم که بنده هیچ لیستی ندارم. اگر می‌توانند ثابت کنند که من گروهی را بالا کشیدم و دیگری را پس زدم، بیایند ثابت کنند. در شورای‌شهر بنده هیچ وقت از شورای ائتلاف حمایت نکردم. بعد از انتخابات با شورای ائتلاف جلسه گذاشتم و علت اینکه گفتم شورای ائتلاف مورد تایید من است، این بود که عده‌ای اجازه نمی‌دادند افراد منتخب وارد شورا شوند و کار را شروع کنند. با وزارت کشور تماس گرفته و ایجاد شبهه کرده بودند. بنده برای اینکه این ماجرا را تمام کنم این جلسه را گذاشتم. این افراد منتخب من نبودند، چه‌بسا اگر قرار بود انتخاب کنم، این افراد را انتخاب نمی‌کردم.

* در این انتخابات پیش رو بنای من این است که با هیچ‌کس جلسه نگذارم و حرف نزنم. خودشان می‌دانند و خودشان.

*ما قائل به مردم‌سالاری دینی هستیم. ولی اگر مردم یک چیز گفتند و دین یک چیز دیگر گفت یا تکلیف دینی ما چیز دیگری ایجاب کرد، خب ما هیچ‌وقت به‌خاطر مردم و خوشایند مردم، دین را کنار نمی‌گذاریم. اولا می‌گویند مردم. کدام مردم؟ ما به مردم‌سالاری دینی قائل هستیم، نه مردم‌سالاری لیبرال. اگر مردم دینی چیزی بگویند صددرصد حرف آنها برای ما مقدم است. الان تمام لائیک‌ها حرف از مردم می‌زنند. ما جریان لائیک را به حساب مردم نمی‌گذاریم. ما متدینان را به نام «مردم» می‌شناسیم. برای ما آن مردم لائیک موضوعیت ندارند، مردمِ متدین موضوعیت دارند. اگر متدینان بر مبنای دینی از حرف من خوش‌شان نیامد من حتما باید حرفم را کنار بگذارم یا باید عذرخواهی کنم که چرا متدینان خوش‌شان نیامده است.

*زمان انقلاب مسجد ما پشت باغ بیسیم بود. کمیته بود. عده‌ای از کمونیست‌ها اعتراض کرده بودند که چرا نمی‌گذارید ما در اینجا حرف بزنیم. چرا فقط خودت حرف می‌زنی؟ گفتم شما منکر خدا هستید. کسی که منکر خداست نباید در خانه خدا حرف بزند. بروید در خانه استالین و لنین حرف بزنید. بنده یک تریبونی دارم از طرف ولایت که به من واگذار شده؛ تریبون نماز جمعه. حالا تریبون ما خاصیتی دارد که حرفی که می‌زنیم در شهر می‌گیرد. حالا افرادی که همچین تریبونی ندارند، همچین سخنوری‌ای ندارند، تقصیر ما چیست که حرف آنها نمی‌گیرد؟

* انتظار دارید شهر ده تا امام‌جمعه داشته باشد؟ شهر یک امام‌جمعه دارد. اینطور هم نیست که منتقدان تریبون نداشته باشند. حداقلش اینست که الان همه در فضای مجازی می‌توانند حرف بزنند. حالا اینکه مردم حرف‌شان را گوش نمی‌دهند، تقصیر من چیست. بنده با موضع دین حرف می‌زنم، حتی فتاوای شخصی خودم را در خطبه نماز جمعه دخالت نمی‌دهم. صریح بگویم، ما در این شهر جریانی داریم به نام جریان قدرت و ثروت. ظرفیتی برای توسعه قدرت و ثروت در این شهر هست. میلیون‌ها زائر ایرانی و خارجی در سال به مشهد می‌آیند. این جریان قدرت و ثروت می‌خواهد از این ظرفیت استفاده کند. می‌خواهد هر برنامه تفریحی که دارد را اینجا پیاده کند و از اینجا پول ببرد. خب بنده مقابل این می‌ایستم.

*اگر ممانعت من از کنسرت نبود، اینجا تبدیل می‌شد به بازار کنسرت کشور. یعنی همه کنسرت‌ها می‌آمد اینجا. آن‌وقت زائر خارجی می‌آید اینجا تا کنسرت ما را گوش بدهد. حالا نه‌تنها کنسرت، مسائل دیگر هم داریم که کنسرت در برابر آن چیزی نیست. کسی که مشهد می‌آید برای زیارت باید بیاید. اگر برای عیاشی می‌خواهد بیاید، جا برای عیاشی فراوان است اما در اینجا فرهنگ امام هشتم باید حفظ شود. اینجا جزیره کیش نیست که وسطش یک گنبد طلا باشد.

*توجه داشته باشید که کنسرت موسیقی، فقط موسیقی نیست. الان کنسرت در کشور ما مبدل شده است به موسیقی جمعی. موسیقی جمعی حواشی منکر دارد که ربطی به خود آن نوا ندارد. گاهی من خودم کارهای آقای سراج را گوش می‌دهم. اما اینکه بگوییم کنسرت آقای سراج آزاد، نه نمی‌شود. اینجا دیگر کسی به کنسرت آقای سراج گوش نمی‌دهد. بلکه با اعمال و حواشی‌اش اینجا می‌شود کانون منکرات.

*من موسیقی جمعی را قبول ندارم. ببینید، اینجا اگر کنسرت راه بیفتد، تبدیل به بازار کنسرت خواهد شد. خب یک چیزی که فرهنگ و اساس یک شهر را به هم می‌زند، چرا راه بیندازیم؟ من حتی در شهرسازی اینجا نقد دارم. الان ببینید که حرم مطهر انگار گوشه شهر است، خب جهت توسعه شهر باید اصلاح شود.

*آقا امر فرمودند به اوقاف و نماینده‌شان (آقای محمدی)، که موقوفاتی که مجهول‌التولیه است طبق نظر واقف، تولیت و مورد مصرفش را مشخص کنید. ازجمله موقوفاتی که می‌خواستند تولیت منصوص را مشخص کنند موقوفه گوهرشاد بود. در وقف‌نامه نوشته بود که تولیت این موقوفه با اولاد واقفه باشد. درصورت انقراض اولاد واقفه، با اولاد عبدالحمید علوی‌مشهدی و درصورت انقراض اولاد عبدالحمید با یکی از صلحای سادات مشهد باشد. آقای محمدی گفت ما از سادات صالحه مشهدی، شما را پیدا کردیم و شما تولیت منصوص این موقوفه هستید. اول به من گفت به مدت 5 سال تولیت این موقوفه بر عهده شما. بنده اعتراض کردم که اگر متولی منصوص هستم پس 5 سال معنا ندارد، مادام‌العمر متولی هستم، مگر زمانی که به شما ثابت بشود که از سادات صلحا نیستم. سپس یک دادخواستی دادم به اداره تحقیق اوقاف و این اداره تولیت همیشگی موقوفه گوهرشاد را به نام بنده زد. ظرفیتی است که می‌توانم کار کنم، خدمت کنم. وقتی توسط نماینده ولی‌امر، بنده تولیت منصوص شدم، این شرعا تکلیف به گردن من است. آقا گفتند نماینده‌های ایشان به مسائل اقتصادی آلوده نشوند، بنده برای اینکه کمترین سربندی موقوفه برای من پیش نیاید، وکالت شرعی دادم به اداره اوقاف تا این موقوفه را اداره کند. اصلا به همین ملاک که آقا گفتند، من نرفتم وگرنه در اداره موقوفه که ناتوان نبودم. منتها نکاتی که از نظر شرعی برای من حساس بود را مشخص کردم و یک وکیل شخصی گرفتم که آن شخص آقای احمدزاده (مدیر کل اوقاف و امور خیریه خراسان رضوی) است.

*من از اینکه در این مدت چیزی از موقوفات به‌حساب من واریز شده خبر ندارم. آقای احمدزاده می‌داند. از این محاسبات اطلاعی ندارم. الان هم که حسابی شخصی نداریم، هر چه واریز می‌شود به حساب خود موقوفه است.

* امام‌جمعه بودن و نماینده ولی فقیه بودن نشانه‌ای بود که ایشان من را سادات صالحه تشخیص بدهند. اگر آدم گمنامی بودم شاید من را تشخیص نمی‌داد. اینها را ملاک گرفته که بگوید شما از سادات صلحای مشهدی هستید. چون اگر صالح نبودید شما امام‌جمعه و نماینده ولی فقیه نمی‌شدید. لذا اگر الان امام‌جمعه و یا نماینده ولی فقیه هم نباشم، باز هم متولی موقوفه هستم.

* آقای احمدزاده سال به سال به من گزارش می‌دهد. یک جدول بزرگ از این مصارف و درآمدها هست. الان حضور ذهن ندارم.

*(در پاسخ به این سوال که اگر نحبگان از شما بخواهند درآمد موقوفه را شفاف سازی کنید آمادگی دارید؟)یک مقام شرعی باید این را درخواست کند. ما مشکلی با شفاف‌سازی نداریم اما مسئولش هم نیستیم. ما مسئول نخبگان نیستیم. ما مسئول دستگاه شرعی هستیم. اگر یک مقام قانونی و شرعی این را از ما بخواهد، صورت هزینه‌ها را می‌دهیم. عمدتا مصارف در مصارف فرهنگی است. بیشتر در موارد حوزه و طلبه‌ها مصرف می‌شود. جز مسجد گوهرشاد مصرف دیگری نداریم. یک هزینه دیگر هم داریم که به دستور آقاست؛ تغذیه طلاب استان‌های خراسان و سیستان‌وبلوچستان را تامین کنیم. البته به آقای خاموشی دستور دادند از مسیر موقوفاتی که برای طلاب هست این هزینه‌ها را بدهید. هزینه طلبه‌های شب‌خواب که مجرد هستند در مدارس تامین شود و ما از یک بند وقف‌نامه این را استخراج کردیم که این هزینه را می‌توانیم به این مصرف برسانیم. در شش‌ماه اول ما حدود 17 میلیارد تومان در این محل مصرف کردیم.

*بخشی مربوط به مصارف اجتماعی خود دفتر است؛ مثل روضه‌هایی که در دفتر داریم. قسمت دیگر در خیرات برای فقرای حوزه طلاب است. یک مقدار برنامه امدادی هست. اینهایی که بیماران خاص هستند در حوزه علمیه. اینها ثبت شده. مثلا 200 طلبه را کمک جهیزیه دادیم. الان خدمات حوزه به ما 2‌، 3 میلیارد صورت‌هزینه داده که ما کمک کنیم. خب ما این را انتشار بدهیم، چه اتفاقی می‌افتد؟ چه بسا بخشی از این افراد ناراحت بشوند. این با ارزش‌های ما نمی‌خواند که ما خیراتی که داریم را اعلام کنیم. بنده در قبال کسی مسئول نیستم که پاسخ بدهم، گفتن من به معنای تظاهر است.کسانی اگر به ما بدبین هستند، خب بشوند. اگر می‌خواهند بدانند، سامانه اوقاف اینها را منتشر می‌کند.

نظر شما
طراحی و تولید: "ایران سامانه"