|
ایسنا/خراسان رضوی پس از طوفانالاقصی
خاورمیانه دوباره ناآرام شد و پرونده حضور نظامیان آمریکایی در این منطقه پرآشوب
جهان باز شد.
در بحبوحه طوفانالاقصی و تشدید
تنشها در خاورمیانه، یک سری حملات به پایگاههای ایالات متحده منجر به صدمه دیدن ۲۲ نظامی این کشور شد. به گفته
سخنگوی پنتاگون پایگاههای آمریکا در ۱۰
روز ۱۷ بار
مورد حمله قرار گرفتهاند و ۲۲
نفر دچار جراحت جزئی شدند، اما ۱۹
نفر آنها به آسیب تروماتیک مغزی مبتلا شدهاند.
بنابر اظهارات اخیر سخنگوی
پنتاگون، ۹۰۰
نظامی جدید آمریکایی در حال استقرار در خاورمیانه هستند، اما نکته اینجاست که
مقامات آمریکایی همچنان مصمم اند که این نیروهای نظامی نه به غزه و نه به اسرائیل
اعزام نمیشوند. سربازان آمریکایی به این دلیل عازم منطقه میشوند که از تلاشهای
بازدارندگی منطقهای ارتش ایالات متحده حمایت کرده و قابلیتهای حفاظت از نظامیان
این کشور را تقویت کنند. این در حالی است که مقامات کشوری منطقهای مانند عراق
مکررا اعلام کردهاند که خواستار خروج نظامیان آمریکا از خاک خود هستند.
اینکه چکمه سربازان آمریکایی بیشتری
به خاک خاورمیانه برسد یا خیر، در تمام دورههای ریاست جمهوری آمریکا مسئلهای خاص
بوده، اما اکنون به چالش جدی برای بایدن تبدیل شده است، چراکه رویکرد او با رقیب
انتخاباتیاش یعنی ترامپ متفاوت است.
ترامپ در سال ۲۰۱۹ گفته بود «ما ۷ تریلیون دلار در خاورمیانه
خرج کردیم، اما نمیتوانیم با چراغهای روش واردش شویم». این تنها حرف ترامپ نیست،
بلکه ممکن است حرف ۳۳۱
میلیون آمریکایی نیز باشد. از نظر این رئیس جمهور سابق آمریکا یا باید کشورهای
منطقه هزینه حمایتهای آمریکا را بپردازند یا اینکه حمایتها قطع و آمریکا از
منطقه خارج میشود.
ترامپ در کتاب "آمریکای
زمینگیر؛ چگونه عظمت را به آمریکا برگردانیم" درباره دلیل این عقیدهاش مینویسد
در قضیه بازپسگیری کویت از عراق، عملیات حمله به عراق ۲ تریلیون دلار هزینه کردیم اما
برایمان سودی نداشت. فرزندان ما در عراق جنگیدند اما کویتیهای ثروتمند به فرانسه
رفتند و مشغول خوشگذرانی شدند و حتی حاضر به سرمایهگذاری در آمریکا نشدند. در آن
زمان بزرگترین سوالی که مردم در مورد سیاست خارجی میپرسیدند، این بود که ما به چه
نقطهای از خارج از مرزهایمان نیروی نظامی اعزام میکنیم؟ ما میتوانیم از کاربرد
نیروی نظامیمان نترسیم ولی در عین حال اعزام دختران و پسران به خارج برای جنگیدن
باید آخرین گزینه باشد. ما نمیتوانیم نظامیان آمریکایی را بدون اهداف واقعی یا
ملموس به جنگ اعزام کنیم. اگر ما قصد مداخله در نزاعی را داریم، ترجیح میدهم آن
جنگ به طور مستقیم منافع ملی ما را تهدید کرده باشد. این تهدید باید آنقدر واضح
باشد که تقریباً تمام آمریکاییها بدانند آتش از کجای جهان زبانه میکشد.
اما برای اسرائیل....؟
ترامپ برخلاف اینکه معتقد به
کاهش حمایتها و خروج نظامیان از خاک خاورمیانه است، در رابطه با اسرائیل نظر دیگری
دارد. او عنوان میکند ما در خاورمیانه به معنای واقعی کلمه میلیاردها دلار هدر
دادهایم، بدون اینکه در ازای آن دستاورد محسوسی داشته باشیم. تنها کسی که برایمان
باقی مانده اسرائیل است؛ متحد اصلیمان. اسرائیل تنها دموکراسی باثبات در منطقه و یک
شریک صادق تجاری برای ماست.
در طول ریاست جمهوری ترامپ،
حمایتهای آمریکا از رژیم صهیونیستی به اوج خود رسید و این رئیس جمهور پیشین آمریکا
دست اسرائیل را در منطقه باز گذاشت، ادامه روند شهرکسازی و افزایش اقدامات نظامی
علیه فلسطینیها نیز در این دوره رخ داد.
ترامپ که هماکنون رقیب
انتخاباتی بایدن به شمار میرود، در رابطه با جنگ میان اسرائیل و غزه اظهار کرد که
اگر به جای بایدن او رئیس جمهور بود، هیچگاه به اسرائیل حمله نمیشد.
اما در رابطه با اینکه اگر هماکنون
ترامپ رئیس جمهور آمریکا میبود، آیا چکمه سربازان آمریکایی به خاک غزه و اسرائیل
میرسید یا نه، بهتر است به کتابش استناد کرد. او کتاب خود را زمانی نوشت که داعش
تهدید جدی برای آمریکا محسوب میشد. در آن زمان راجع به اعزام نیرو نظامی به خاورمیانه
نوشت «لازم نیست راهبرد و استراتژی خود را جار بزنیم اما اگر مشاوران نظامی پیشنهاد
کنند، ما باید به تعداد محدود و کافی نیروهایی را برای جنگیدن به خاورمیانه اعزام
کنیم».
ترامپ همچنین در واکنش به عملیات
طوفانالاقصی حق را به اسرائیل داد و اظهار کرد که این عملیات یک رسوایی بزرگ است
و گفت «اسراییل کاملا حق دارد با اعمال قدرتی خردکننده از خود دفاع کند». در نتیجه
اگر ترامپ به جای بایدن میبود، نسبت به دولت بایدن احتمال بیشتری داشت که با
اسرائیل همراه شود و نظامیان آمریکا راهی مرزهای غزه و اسرائیل شوند.
بایدن هم برخلاف اختلافاتی که
با نتانیاهو بر سر شهرکسازیها و اصلاحات قضایی دارد، حمایت تسلیحاتی از اسرائیل
داشته و تلاشهایش در خاورمیانه بر حمایت از نیازهای دفاعی رژیم صهیونیستی متمرکز
بوده است. طوفانالاقصی رئیس جمهور آمریکایی را با چالش جدی انتخاباتی مواجه کرده
است. لذا اگرچه تا به الان به گفته مقامات آمریکا سرباز آمریکایی به سمت اسرائیل و
غزه روانه نشده، اما آینده مشخص میکند چه تعداد سرباز آمریکایی در عملیاتهای
اسرائیل نقش داشتهاند و اسمی از آنها برده نشده است.
برای نخستین بار کارتر کارت
ورود به خاورمیانه را رو کرد
به طور کلی چه شد که سربازان
آمریکایی به خاورمیانه پا گذاشتند و به سرنوشت دوری از خانه گرفتار شدند؟ از زمانی
که جیمی کارتر در سال ۱۹۸۰
در بیانیهای اعلام کرد تلاش هر نیروی خارجی برای تسلط بر منطقه خلیج فارس، تهاجم
به منافع حیاتی آمریکا تلقی میشود و با هر وسیلهای که لازم باشد از جمله نیرو زمینی
با آن مقابله میشود، ارتش آمریکا به صورت قابل توجه و دائمی در خاورمیانه حضور پیدا
کرد، با این تفاوت که در آن زمان آمریکا نه حتی یک پایگاه عملیاتی نظامی در منطقه
و نه درک و شناختی از وضعیت سیاسی کشورهای خاورمیانه داشت. اما بعدها توانست
سربازان خود را در هر نقطه از خاورمیانه اعم از مصر، اسرائیل، لبنان، سوریه، اردن،
یمن، عراق، عربستان، بحرین، کویت، امارات، قطر عمان و ترکیه مستقر کند یا با این
کشورها همکاری نظامی داشته باشد.
همچنین اگر در آن زمان آمریکا
مهمترین هدف خود از پا گذاشتن در خاورمیانه را امنیت میادین نفتی خوزستان از دست
شوروی معرفی کرد، اما طی دو دهه گذشته، ایالات متحده مهمترین اهداف خود از حضور در
خاورمیانه را کاهش بیثباتی در منطقه، مهار نفوذ ایران، پاکسازی پناهگاههای امن
برای گروهکهای تروریستی، تضمین جریان انتقال انرژی از جمله نفت و گاز و تقویت
توانمندی نظامیان محلی برای دفاع از خاک خود عنوان کرده است.
گسترش فعالیتهای آمریکا در
منطقه باعث شد اقدامات این کشور در خاورمیانه تنها به ایجاد پایگاه نظامی محدود
نماند. مهمترین فعالیتهای آمریکا در این منطقه پرتنش، فروش تسلیحات به دولتهای
متحدش، آموزش به نظامیان محلی، عملیاتهای به ظاهر ضدتروریستی و استقرار نیروهای
نظامی در کشورهای منطقه است؛ استقراری که در عمل بدون موافقت دولتهای کشور میزبان،
ارتش ایالات متحده هیچگاه نمیتوانست نفوذ پنهان و مستقیمی که تا به الان در منطقه
به دست آورده را حاصل کند. درواقع حضور نظامی آمریکا در خاورمیانه نقطه اوج یک
معامله مشترک با دولتهای خاورمیانه بود؛ همکاری امنیتی و کمک نظامی در ازای دسترسی
آمریکا به پایگاههای نظامی در منطقه.
آمریکا
از این طریق توانست نفوذ قابل توجهی در خاورمیانه داشته باشد و به سرعت هر زمان که
میخواست قدرت خود را به نمایش بگذارد. اما مشکل جایی شروع شد که اختلافات کشورهای
منطقه خودش را نشان داد، درگیریها حتی میان شرکایش بالا گرفت و هزینههایی که این
کشور باید برای حامیانش در منطقه و سروسامان دادن به وضعیت نابهسامان امنیتی
منطقه میداد، رو به افزایش گذاشت. تاجایی که امروزه ایالات متحده در سرگردانی و
اختلاف فرورفته است.
فارغ از اینکه کدام رئیس جمهور
بر سر کار باشد، ارتش آمریکا در عین قدرتمندی، هزینههای انسانی و مالی گزافی در
خاورمیانه داده و اکنون میان دوراهی سخت گیر افتاده، دوراهی که یک سرش به پیامدهای
ناخواسته ناشی از حضور در خاورمیانه میرسد و سر دیگرش به فرصتهای طلایی که میتواند
باز هم تاثیرگذاری سیاسی و امنیتی این کشور در منطقه را به دنیا نشان دهد.