اشتباه راهبردی غرب در دریای سرخ
حمله گسترده به یمن نهتنها مشکل کشتیرانی در دریای سرخ را حل نخواهد کرد، بلکه میتواند سبب افزایش حملات سایر گروههای محور مقاومت به پایگاههای آمریکا در سراسر منطقه شود. بر همین اساس اجماع مقامهای ارشد دولت بایدن بر تضعیف مقاومت یمن اشتباهی راهبردی ارزیابی میشود.
به گزارش ایسنا، محمد بیات؛ کارشناس مسائل بینالملل در یادداشتی نوشت: به نظر میآید دولتهای غربی همچنان نتوانستند جلوی سلسله اقدامات صنعا علیه کشتیهای مرتبط با بنادر رژیم صهیونیستی را بگیرند. مقام های ارشد دولت نجات ملی و رهبران انصارالله بارها اعلام کرده اند، عملیاتشان خطری برای تجارت جهانی نیست و تا زمانی که تجاوز رژیم صهیونیستی به نوار غزه ادامه داشته باشد، این روند متوقف نخواهد شد.
در این معادله پیچیده امنیتی دولت جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا به جای تمرکز بر گزینههای کم هزینه و دیپلماتیک، به دنبال افزایش فشارهای نظامی علیه مقاومت یمن است. اتخاذ چنین تصمیمی شاید در کوتاه مدت بتواند بخشی از توان نظامی مقاومت را به خود مشغول کند، اما در بلند مدت سبب به خطر افتادن منافع واشنگتن در منطقه غرب آسیا خواهد شد.
ستاد فرماندهی مرکزی آمریکا پیش از آغاز حمله مشترک آمریکا و انگلیس به یمن مدعی شد، صنعا از نوزدهم نوامبر بیش از ۲۰ اقدام علیه کشتیهای تجاری (مرتبط با رژیم صهیونیستی در دریای سرخ) ترتیب داد. دستگاه تبلیغاتی کشورهای غربی سعی دارند تصویری غیرواقعی و خطرناک از مجاهدان یمنی به جهان مخابره کنند که تهدید جدی علیه امنیت تجارت جهانی و خطوط امن کشتیرانی در آبهای آزاد است.
این خط عملیات روانی در حالی از سوی رسانههای جریان غربی دنبال میشود که مقام های ارشد دولت بایدن سعی دارند با انکار حقیقت، کشتار بیش از ۲۵ هزار شهروند غیرنظامی را در باریکه غزه سوء تفاهم و اقدام ناخواسته جلوه دهند. با وجود تبلیغات سیاسی-رسانهای غرب و حتی تصویب قطعنامه تأویل پذیر ۲۷۲۲ شورای امنیت سازمان ملل متحد، همچنان بسیاری از کشورهای غربی مانند فرانسه برای پیوستن به ائتلاف دریایی آمریکا و حتی نیروی امنیت دریایی ابهامات و تردیدهای بسیار جدی دارند. به عبارت دیگر، گسترش جبهه جدید در محدوده دریای سرخ لزوماً به معنای افزایش امنیت خطوط کشتیرانی یا تغییر رفتار انصارالله یمن نخواهد بود.
به گزارش روزنامه آمریکایی واشنگتن پست، دولت بایدن در حال برنامه ریزی برای گسترش دامنه حملات علیه اهداف مرتبط با مقاومت یمن است. منابع آگاه اطلاع دادند، مقام های ارشد نظامی- سیاسی شنبه بیستم ژانویه با تشکیل جلسه در کاخ سفید به رایزنی درباره چگونگی تضعیف مقاومت یمن پرداختند. این مقام دولتی که خواست نامش بیان نشود، گفت سیاست ائتلاف دریایی آمریکا از حمله به یمن از بین بردن توان نظامی انصارالله، اما تاکنون واشنگتن موفق به مهار عملیات مقاومت در دریای سرخ نشده است.
دموکراتها به خوبی از ایدئولوژی و خطوط قرمز مقاومت یمن آگاهند، اما همچنان تصور میکنند میتوانند با حملات هوایی یا موشکی جلوی اراده ارتش ملی یمن بایستند. کارشناسان معتقدند، اگر دولت بایدن بخواهد در راستای منافع تلآویو همچنان به تمامیت ارضی یمن حمله کند، باید آماده افزایش حملات مقاومت در محدوده شمال اقیانوس هند، خلیج فارس و شرق مناطق عربی باشد.
حرکت به سمت صلح پایدار در منطقه غرب آسیا صرفاً از تلآویو یا ریاض عبور نمیکند، بلکه مقام های دولت بایدن باید با درک شرایط دوران جدید، منافع تمام بازیگران مهم و تأثیرگذار منطقه را درنظر بگیرند. به عبارت دیگر، واشنگتن تنها زمانی میتواند از چالشهای غیر ضروری غرب آسیا رهایی یابد که منافع اعضای شبکه محور مقاومت نیز در کنار منافع رژیم صهیونیستی، ترکیه و کشورهای محافظهکار عربی به رسمیت بشناسد.
حمله گسترده به یمن نه تنها مشکل کشتیرانی در دریای سرخ را حل نخواهد کرد، بلکه میتواند سبب افزایش حملات سایر گروههای محور مقاومت به پایگاههای آمریکا در سراسر منطقه شود. برهمین اساس اجماع مقام های ارشد دولت بایدن بر تضعیف مقاومت یمن اشتباهی راهبردی ارزیابی میشود.
اخلال در روند کشتیرانی در محدوده دریای سرخ و تنگه باب المندب به عنوان یکی از مهمترین شاهراههای تجارت جهانی (۱۲ درصد تجارت دریایی) در درازمدت سبب افزایش هزینه حملونقل، بیمهها، افزایش مصرف انرژی و به دنبال تورم در بازارهای اقتصادی خواهد شد. با توجه به نکته فوق عملیات انصارالله یمن تنها خطوط کشتیرانی منطقه غرب آسیا را مختل نمیکند، بلکه بر روی متغیرهای متعددی در جهان تأثیر خواهد گذاشت.
هماکنون نه تنها میان اعضا شورای امنیت، بلکه میان دولتهای غربی برای ایجاد سازوکار مقابله با مقاومت یا یافتن راهوحل سیاسی برای پایان بحران در نوار غزه اجماع نظر وجود ندارد. در چنین شرایطی به نظر میآید واشنگتن با افزایش حملات نظامی به یمن تنها بیش از گذشته در باتلاق بحرانهای بیپایان منطقه فرو خواهد رفت؛ بیآنکه راهحلی مؤثر برای کنترل تنشها در منطقه تعریف کند. به نظر میآید واشنگتن در آستانه تصمیمی سخت برای چگونگی برخورد با بحرانهای جاری در منطقه و مهار آنها به سود منافع خود قرار داشته باشد.