|
مقایسه افت ۲.۵ میلیون بشکهای صادرات نفت ایران در فشار حداکثری ۱ و افت ۱۰۰ هزار بشکهای این شاخص در فشار حداکثری ۲ نشان میدهد که ترامپ در دور جدید تحریمها علیه فروش نفت ایران به چین کاملاً ناکام بوده و در نتیجه، برداشتن این تحریمهای غیرمؤثر، امتیازی برای ایران محسوب نمیشود بلکه روغن ریخته نذر امامزاده شده است.
به گزارش ایسنا، فرهیختگان نوشت: بعد از اعلام آتشبس در جنگ ۱۲روزه بین ایران و اسرائیل، دونالد ترامپ در اظهاراتی مدعی برداشتن تحریمهای نفتی علیه ایران شد. ترامپ ابتدا ۲۴ ژوئن یعنی سوم تیرماه در شبکه اجتماعی تروث سوشال نوشت: «چین اکنون میتواند از ایران نفت بخرد. باعث افتخار بزرگ من بود که این را ممکن کردم.» رئیسجمهور آمریکا سپس در ۲۵ ژوئن و در نشست خبری در حاشیه اجلاس ناتو اعلام کرد که اگر میخواست میتوانست جلوی صادرات نفت ایران به چین را بگیرد اما این کار را انجام نمیدهد، زیرا ایران برای بازسازی خود بعد از جنگ به منابع مالی نیاز دارد. وی در ادامه افزود فشار حداکثری همچنان برقرار است اما چین میتواند از ایران نفت بخرد. سپس استیو ویتکاف از برداشته شدن تحریم فروش نفت ایران به چین در تاریخ ۲۵ ژوئن خبر داد و این اقدام را به عنوان حسننیت آمریکا برای امضای توافق جامع با ایران معرفی کرد که یکی از شروط این توافق، توقف کامل غنیسازی اورانیوم در ایران است. اما سؤال اصلی اینجاست، با فرض صحت ادعای ترامپ مبنی بر برداشته شدن تحریم فروش نفت ایران به چین، آیا این اقدام یک امتیاز برای ایران محسوب میشود؟
روزی ۲ تحریم نفتی جدید در فشار حداکثری
ابتدا بهتر است بدانیم، دونالد ترامپ از ۲۰ ژانویه ۲۰۲۵، موعد تحلیف خود به عنوان رئیسجمهور آمریکا ۱۱ بسته تحریمی جدید را ذیل فشار حداکثری ۲ علیه شبکه فروش نفت و محصولات نفتی ایران اعمال کرده است که ۶ بسته آن در زمان مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا در مسقط و رم اعمال شده است.
طبق گزارش وزارت خزانهداری آمریکا، در این ۱۱ بسته جدید تحریمی، ۱۴۴ شرکت، ۸۳ نفتکش و ۲۹ فردِ مرتبط به فروش نفت ایران وارد لیست تحریمها شدند که مجموعا شامل ۲۵۶ تحریم جدید است.
این تحریمها در ۴ فاز علیه صادرات نفتی ایران به چین اعمال شد. فاز اول شامل تحریم شبکه انتقال نفت ایران یا شبکه ناوگان سایه ایران بود. فاز دوم بر تحریم شبکه خریداران نفت ایران در چین، یعنی پالایشگاههای کوچک (تیپات) چین متمرکز بود و سه پالایشگاه لوکینگ، شنگشینگ و هبیشینهای به عنوان بزرگترین خریداران نفت ایران تحریم شدند.
فاز سوم فشار حداکثری ۲، شامل تحریم شبکه فروش فراوردههای نفتی و پتروشیمی ایران بود و وزارت خزانهداری آمریکا در فاز چهارم برای انهدام شبکه بانکی در سایه ایران اقدام کرد تا مانع از انتقال پول نفت و محصولات نفتی ایران شود.
نکته جالب اینکه دولت ترامپ برای توقف صادرات نفتی ایران به چین اصلاً کمکاری نکرد و از موعد آغاز به کار، هر روز به طور میانگین ۲ تحریم جدید نفتی علیه ایران اعمال کرد. بررسی گزارشهای وزارت خزانهداری آمریکا نشان میدهد، نسبت به دوره بایدن، سرانه ماهانه تحریمهای آمریکا بر شبکه فروش نفت ایران در دوره دوم ترامپ به بیش از ۳ برابر رسیده است.
بلوف نفتی ترامپ
اما با این وجود، میزان صادرات نفت ایران در نیمه نخست سال ۲۰۲۵ نسبت به سال ۲۰۲۴ تغییر محسوسی نداشته است. توجه داشته باشید که هماکنون بیش از ۹۰ درصد از نفت صادراتی ایران به مقصد چین انجام میشود. طبق تصویر، بعد از آغاز فشار حداکثری ۱ در اواخر سال ۲۰۱۸، رقم فروش نفت ایران به چین از ۶۸۸ به ۳۶۷ هزار بشکه در روز سقوط کرد و ۴۷ درصد کاهش یافت. البته در آن زمان عمده فروش نفت ایران به مقصد چین نبود. اگر کل صادرات نفت ایران را مبنا قرار دهیم، میزان فروش نفت ایران بعد از آغاز فشار حداکثری ۱ از رقم ۲.۷ میلیون بشکه به کمتر از ۲۰۰ هزار بشکه در روز رسید و ۹۴ درصد کاهش یافت. اما اکنون با گذشت ۵ ماه از آغاز فشار حداکثری ۲، میزان صادرات نفت ایران که عمده آن به مقصد چین است از ۱.۴۸ به ۱.۳۷ میلیون بشکه در روز کاهش یافته که این افت فروش حدود ۱۰۰ هزار بشکهای نیز تحتتأثیر تحولات بازار نفت، امری عادی محسوب میشود. مقایسه افت ۲.۵ میلیون بشکهای صادرات نفت ایران در فشار حداکثری ۱ و افت ۱۰۰ هزار بشکهای این شاخص در فشار حداکثری ۲ نشان میدهد که ترامپ در دور جدید تحریمها علیه فروش نفت ایران به چین کاملاً ناکام بوده و در نتیجه، برداشتن این تحریمهای غیرمؤثر، امتیازی برای ایران محسوب نمیشود بلکه روغن ریخته نذر امامزاده شده است.