|
به اعتقاد بسیاری از کارشناسان احساس تحمیل حقارت به ملت ایران در قرن گذشته، صرفاً یک مفهوم احساسی یا فرهنگی نیست. این احساس تحقیر شدن یکی از عوامل اصلی انقلاب ۱۹۷۹ در ایران شناخته میشود.
به گزارش ایسنا، هم میهن نوشت: به اعتقاد بسیاری از کارشناسان احساس تحمیل حقارت به ملت ایران در قرن گذشته، صرفاً یک مفهوم احساسی یا فرهنگی نیست. این احساس تحقیر شدن یکی از عوامل اصلی انقلاب ۱۹۷۹ در ایران شناخته میشود. در طول هر دو جنگ جهانی، ایران بهرغم اعلام بیطرفی توسط نیروهای خارجی اشغال شد. در دوران اشغال ایران توسط بریتانیا و شوروی پس از جنگ جهانی دوم، رضاشاه پهلوی به بهانه همسویی با آلمان نازی مجبور به ترک سلطنت شد. نیروهای شوروی بهرغم تعهد ایران به متفقین حاضر به ترک خاک ایران نشدند و به اشغال آذربایجان ادامه دادند.
این دوره خاطرهای واضح از تلاشهای خارجی برای ضمیمهسازی و جداسازی مناطق از خاک ایران در حافظه جمعی ایرانیان بر جا گذاشت که تا به امروز در خاطره ایرانیان باقی ماندهاست. وقایع پس از آن، از جمله کودتا علیه دولت مصدق و قانون کاپیتولاسیون نیز بعدها به این حافظه جمعی از تحقیر ملی توسط قدرتهای خارجی اضافه شد.
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، در بحبوحه جنگ علیه ایران گفته بود که علاوه بر هدف قرار دادن تاسیسات هستهای ایران با این جنگ هدف «آزادسازی» این کشور انجام میشود و یک سخنگوی دولت اسرائیل هم گفتهبود که تغییر نظام در ایران ممکن است یکی از محصولات جانبی کارزار نظامی اسرائیل علیه تهران باشد. بمباران قرارگاه ثارالله که مسئولیت حفاظت از امنیت پایتخت را بر عهده دارد، نشان از قصد اسرائیل برای تضعیف حکومت مرکزی ایران و تلاش برای سرنگونی نظام داشت. دیاکو حسینی، تحلیلگر مسائل سیاسی نیز با انتشار پیامی در شبکههای اجتماعی نسبت به گزارشهای مرتبط با قاچاق سلاحهای سبک به داخل خاک ایران که برای «جنگ درونشهری» مناسب هستند، هشدار دادهبود.
چنین اقداماتی نشان میداد که احتمالاً اسرائیل قصد دارد ایران را وارد جنگ داخلی کند. دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا نیز روز ۲۲ ژوئن در شبکههای اجتماعی نسبت به تلاش برای تغییر نظام در ایران تهدید کردهبود، این اظهارنظر نشان میداد که تغییر نظام ایران ممکن است از اهداف آمریکا هم باشد.
در توضیح این تهدید ترامپ، کارولین لویت، سخنگوی کاخ سفید گفتهبود: «اگر ایران به صورت مسالمتآمیز به یک راهکار دیپلماتیک، چیزی که همچنان هم قصد رئیسجمهور است و در حال اقدام از طریق آن است، تن ندهد، آنگاه چرا نباید مردم ایران قدرت را از رژیم به شدت خشن ایران که برای دههها آنها را سرکوب کردهاست، بگیرند؟» هرچند ممکن است اظهارات ترامپ به عنوان یک تاکتیک فشار بر ایران تفسیر شود، اما بیان چنین اظهاراتی از سوی یک رئیسجمهور آمریکا در چند دهه اخیر بیسابقه بود.
اما واقعیت این است که دخالت خارجی این مخاطره را در بر دارد که وضعیت از چیزی که هست بسیار بدتر شود. چنین شرایطی ممکن است باعث وقوع رویدادهایی مشابه جنگ داخلی سوریه یا حتی بدتر از آن شود و نفرت نسبت به متجاوزان خارجی را دامن بزند. این مسئله منطقه را به سمت بیثباتی شدیدتری پیش خواهد برد. تاریخ معاصر ایران پر از نمونههایی است که تلاش برای تحقیر ملت ایران با واکنشهای رادیکال از سوی ایرانیان مواجه شدهاست.
اشغال سفارت آمریکا در تهران در نوامبر ۱۹۷۹ تا حدی واکنش کودتای ۱۹۵۳ بود و در عین حال تلاشی از سوی نظام حاکم جدید برای حذف گروههای سیاسی باقیمانده حامی غرب و جلو زدن از چپها بود. امروز هم این خطر وجود دارد که هرگونه تلاش برای ایجاد تغییر سیاسی رادیکال در ایران ممکن است با واکنش معکوس مواجه شود و باعث شود تا جمعیت ایران دچار نفرت بیشتر از مداخلهگران خارجی شوند.
اکنون زمانی است که باید با ظرافت بسیار بیشتر و احترام به هویت تاریخی با ایران برخورد کرد و ضمن پذیرفتن ناخشنودیهای پیشین ایرانیان، مسیری در پیش گرفت که شامل همدلی و آشنایی با فرهنگ مردم ایران باشد. این فرآیند ممکن است و باید از طریق ساختار سیاسی کنونی و به صورت مسالمتآمیز پیش برود. تاریخ تلاشها برای سرنگونی قهری نظامهای سیاسی حاکم در منطقه کاملاً برای همه روشن است: دموکراسی را نمیتوان از طریق بمباران یا قحطی دادن به یک ملت تحمیل کرد، دموکراسی حقیقی به صورت اورگانیک و در طول زمان ایجاد میشود.