کد خبر: ۷۵۴۵۷۰
تاریخ انتشار: ۱۱:۵۷ - ۲۴ شهريور ۱۴۰۴

اگر زمان وجود نداشت، دنیا چگونه بود؟

مفهوم زمان، به‌عنوان یکی از بنیادی‌ترین ابعاد وجود، همواره ذهن فیلسوفان، دانشمندان و عارفان را به خود مشغول کرده است.  زمان، مفهومی است که همگان آن را تجربه می‌کنند، اما ماهیت آن همچنان در هاله‌ای از ابهام باقی مانده است.

به گزارش ایسنا، به نقل از تابناک، از منظر روزمره، زمان جریانی خطی است که گذشته، حال و آینده را در بر می‌گیرد. در فیزیک کلاسیک نیوتن، زمان مطلق و مستقل از دیگر پدیده‌ها فرض می‌شد، اما نظریه نسبیت انیشتین نشان داد که زمان نسبی است و به سرعت و جاذبه وابسته است. برای مثال، در نزدیکی سیاه‌چاله‌ها، زمان به دلیل اتساع زمانی کندتر می‌گذرد. در فیزیک کوانتومی، برخی نظریه‌پردازان زمان را ویژگی‌ای پدیداری (emergent) می‌دانند که از تعاملات بنیادی‌تر، مانند درهم‌تنیدگی کوانتومی، نشئت می‌گیرد.

از منظر فلسفی، امانوئل کانت زمان را چارچوبی ذهنی می‌دانست که انسان برای درک جهان به آن نیاز دارد. در عرفان شرقی و اسلامی، زمان گاه به‌مثابه توهمی دیده می‌شود که حقیقت ابدی را از نظر پنهان می‌کند. این تنوع دیدگاه‌ها نشان‌دهنده پیچیدگی ذاتی زمان است که درک کامل آن همچنان از دسترس بشر خارج است.

از منظر فلسفی، امانوئل کانت زمان را چارچوبی ذهنی می‌دانست که انسان برای درک جهان به آن نیاز دارد. در عرفان شرقی و اسلامی، زمان گاه به‌مثابه توهمی دیده می‌شود که حقیقت ابدی را از نظر پنهان می‌کند. این تنوع دیدگاه‌ها نشان‌دهنده پیچیدگی ذاتی زمان است که درک کامل آن همچنان از دسترس بشر خارج است.

  آنتروپی و پیکان زمان

آنتروپی، معیاری برای میزان بی‌نظمی یا پراکندگی انرژی در یک سیستم است و با قانون دوم ترمودینامیک پیوند دارد. این قانون بیان می‌کند که در یک سیستم بسته، آنتروپی همواره افزایش می‌یابد یا ثابت می‌ماند. برای مثال، گرمای یک لیوان آب داغ به محیط اطراف پراکنده می‌شود و انرژی مفید آن کاهش می‌یابد، که این افزایش آنتروپی را نشان می‌دهد.

آنتروپی با مفهوم «پیکان زمان» ارتباط نزدیکی دارد. افزایش مداوم آنتروپی در جهان، از لحظه بیگ‌بنگ با نظم بالا تا وضعیت کنونی با بی‌نظمی فزاینده، توضیح می‌دهد چرا زمان تنها به سوی آینده جریان دارد. این ویژگی، جهت‌مندی زمان را به یکی از اسرارآمیزترین جنبه‌های جهان تبدیل کرده است.

مفهوم آنتروپی، به‌عنوان معیاری برای سنجش بی‌نظمی در سیستم‌های فیزیکی، یکی از اصول بنیادین علم ترمودینامیک است. این مفهوم، که با قانون دوم ترمودینامیک پیوند دارد، نه‌تنها در توضیح پدیده‌های طبیعی نقش کلیدی دارد، بلکه در حوزه فلسفه و الهیات نیز به‌عنوان مبنایی برای استدلال در اثبات وجود خدا مورد توجه قرار گرفته است.  

  آنتروپی چیست؟

آنتروپی، در ساده‌ترین تعریف، معیاری برای میزان بی‌نظمی یا پراکندگی انرژی در یک سیستم بسته است. بر اساس قانون دوم ترمودینامیک، در یک سیستم بسته، آنتروپی همواره افزایش می‌یابد یا در بهترین حالت ثابت می‌ماند. برای مثال، گرمای یک لیوان آب داغ به محیط اطراف پراکنده می‌شود و انرژی مفید آن کاهش می‌یابد، که این فرآیند افزایش آنتروپی را نشان می‌دهد. این اصل نشان‌دهنده تمایل طبیعی جهان به سوی بی‌نظمی فزاینده است.

  برهان آنتروپی برای اثبات وجود خدا

برهان آنتروپی یکی از استدلال‌های فلسفی-علمی است که از قانون دوم ترمودینامیک برای اثبات وجود یک علت هوشمند برای جهان استفاده می‌کند. این برهان به‌طور خلاصه بر این پرسش متمرکز است: چرا جهان در لحظه آغازین خود  دارای آنتروپی بسیار پایینی بود؟ در ادامه، مراحل این برهان تشریح می‌شود:

 وضعیت اولیه جهان: نظم غیرمنتظره

جهان در لحظه آغاز در حالتی با آنتروپی بسیار پایین قرار داشت، یعنی نظمی فوق‌العاده بالا. این وضعیت از نظر آماری بسیار بعید است، زیرا تعداد حالت‌های بی‌نظم (آنتروپی بالا) به‌مراتب بیشتر از حالت‌های منظم است. به‌عنوان مثال، احتمال اینکه مولکول‌های گاز به‌طور خودبه‌خود در یک گوشه اتاق جمع شوند (حالت منظم) بسیار کمتر از پخش شدن آنها در کل فضاست. با این حال، جهان در آغاز خود به‌گونه‌ای شگفت‌انگیز منظم بود.

از دیدگاه طبیعی‌گرایانه (Naturalistic)، انتظار می‌رود جهان از همان ابتدا در حالت حداکثر آنتروپی (بی‌نظمی کامل) باشد، زیرا این حالت محتمل‌تر است. وجود نظم اولیه، به‌ویژه نظمی که امکان پیدایش ستارگان، کهکشان‌ها و حیات را فراهم کرد، پرسشی فلسفی را مطرح می‌کند: چه عاملی این نظم غیرمنتظره را ایجاد کرد؟

  ب) قانون دوم ترمودینامیک و مشکل توضیح

قانون دوم ترمودینامیک بیان می‌کند که آنتروپی در یک سیستم بسته افزایش می‌یابد. اما این قانون توضیح نمی‌دهد که چرا جهان در ابتدا این‌قدر منظم بود. از دیدگاه طبیعی‌گرایانه (Naturalistic)، انتظار می‌رود جهان از همان ابتدا در حالت حداکثر آنتروپی (بی‌نظمی کامل) باشد، زیرا این حالت محتمل‌تر است. وجود نظم اولیه، به‌ویژه نظمی که امکان پیدایش ستارگان، کهکشان‌ها و حیات را فراهم کرد، پرسشی فلسفی را مطرح می‌کند: چه عاملی این نظم غیرمنتظره را ایجاد کرد؟

  ج) استدلال برای وجود یک طراحی هوشمند

برهان آنتروپی استدلال می‌کند که وجود نظم اولیه جهان نمی‌تواند صرفاً نتیجه یک فرآیند تصادفی باشد، زیرا احتمال چنین حالتی به‌قدری ناچیز است که از نظر علمی غیرقابل‌قبول به نظر می‌رسد. این برهان پیشنهاد می‌دهد که یک علت هوشمند، مانند خدا، جهان را به‌گونه‌ای طراحی کرده که با آنتروپی پایین آغاز شود تا امکان حیات و پیچیدگی‌های کنونی فراهم گردد. این طراحی هوشمند، نظم اولیه را به‌عنوان نشانه‌ای از اراده‌ای هدفمند تفسیر می‌کند.

حیات خود نمونه‌ای از نظم در برابر گرایش طبیعی به بی‌نظمی است. موجودات زنده، از طریق مصرف انرژی، آنتروپی بدن خود را کاهش می‌دهند، اما این فرآیند به افزایش آنتروپی در محیط اطراف منجر می‌شود. وجود حیات، که به شرایط خاصی مانند دما، انرژی و مواد شیمیایی منظم وابسته است، به نظم اولیه جهان وابستگی دارد. برهان آنتروپی استدلال می‌کند که این شرایط خاص، که به حیات امکان وجود داده، نمی‌تواند تصادفی باشد و به یک طراحی هدفمند اشاره دارد.

  برخی متفکران غیر الهی در مقابل این برهان می گویند شاید  جهان ما تنها یکی از بی‌نهایت جهان‌های ممکن است، و ما به‌طور تصادفی در جهانی با آنتروپی پایین قرار گرفته‌ایم!   خود نظریه جهان‌های چندگانه فاقد شواهد تجربی است و به‌عنوان فرضیه‌ای گمانه‌زنانه باقی مانده است.

  برخی از مخالفین ادیان الهی  استدلال می‌کنند که ما جهان را منظم می‌بینیم، زیرا تنها در چنین جهانی می‌توانستیم وجود داشته باشیم. این دیدگاه، نظم اولیه را به یک ضرورت منطقی تقلیل می‌دهد، اما توضیح نمی‌دهد که چرا چنین جهانی وجود دارد.

از منظر الهیاتی، به‌ویژه در ادیان ابراهیمی مانند اسلام، نظم اولیه جهان می‌تواند نشانه‌ای از حکمت و قدرت الهی باشد. در قرآن کریم، آیاتی مانند «إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ لَآیَاتٍ لِأُولِی الْأَلْبَابِ» (آل عمران: ۱۹۰) به نظم و هماهنگی جهان اشاره دارند که می‌تواند با مفهوم آنتروپی پایین در لحظه آغازین جهان مرتبط باشد. از دیدگاه عرفانی، نظم اولیه جهان نشانه‌ای از اراده‌ای الهی است که جهان را برای هدفی متعالی، مانند رشد معنوی و کمال انسان، طراحی کرده است.

برهان آنتروپی یکی از استدلال‌های جذاب و چندجانبه برای اثبات وجود خدا است که علم و فلسفه را به هم پیوند می‌دهد. این برهان، با تأکید بر نظم غیرمنتظره جهان در لحظه بیگ‌بنگ، پیشنهاد می‌کند که این نظم نمی‌تواند نتیجه تصادف باشد و به یک علت هوشمند اشاره دارد. هرچند این برهان با نقدهایی مواجه است، اما همچنان به‌عنوان دعوتی به تأمل در رازهای هستی و هماهنگی شگفت‌انگیز جهان باقی می‌ماند. آنتروپی، که در نگاه اول تنها معیاری برای بی‌نظمی است، در این برهان به پلی میان علم و الهیات تبدیل می‌شود و پرسش‌های عمیقی درباره مبدأ و هدف جهان پیش روی ما قرار می‌دهد.

  جهانی بدون زمان: تصوری ناممکن؟

تصور جهانی بدون زمان، چالشی برای ذهن انسان است، زیرا تمامی مفاهیم ما از تغییر، حرکت و حتی آگاهی به زمان وابسته‌اند. بدون زمان، حرکت بی‌معنا می‌شود، زیرا تغییر نیازمند توالی است. در فیزیک، فضا و زمان به‌صورت یکپارچه (فضا-زمان) تعریف می‌شوند؛ حذف زمان، فضا را نیز از معنا تهی می‌کند. شاید جهانی بدون زمان به یک حالت کوانتومی بی‌نهایت بدل شود که همه‌چیز در آن به‌صورت همزمان و بدون جریان وجود دارد.

از منظر فلسفی، بدون زمان، مفاهیم علّت و معلول، حافظه و پیش‌بینی از بین می‌روند. زندگی و آگاهی، که به ترتیب و توالی وابسته‌اند، در چنین جهانی قابل تصور نیستند. این پرسش که «جهان بدون زمان چه شکلی است؟» ما را به مرزهای تخیل بشری می‌رساند، جایی که حتی تصور چنین حالتی نیز به چارچوب زمانی ذهن ما وابسته است.

 نگاهی به مفهوم زمان در سوره عصر 

سوره عصر (سوره ۱۰۳ قرآن کریم) با سوگند به «عصر» آغاز می‌شود که به معنای زمان، دوران یا لحظه حال تفسیر شده است. این سوره، با ایجاز شگفت‌انگیز خود، انسان را در برابر خسران (زیان) هشدار می‌دهد، مگر آنکه از زمان به درستی بهره گیرد. چهار ویژگی برای رهایی از خسران ذکر شده است: ایمان، عمل صالح، توصیه به حق و توصیه به صبر.

کلمه «عصر» در این سوره، زمان را به‌مثابه سرمایه‌ای گران‌بها معرفی می‌کند که انسان باید با انتخاب‌های معنوی و اخلاقی از آن بهره‌مند شود. از منظر عرفانی، برخی مفسران «عصر» را لحظه حال دانسته‌اند که تنها بستر واقعی برای عمل و تصمیم‌گیری است. این دیدگاه، زمان را نه‌تنها یک واقعیت فیزیکی، بلکه فرصتی الهی برای رشد و کمال می‌داند.

سوره عصر، زمان را به‌عنوان بستری برای انتخاب‌های انسانی معرفی می‌کند. مفاهیمی چون ایمان، عمل صالح و صبر، همگی به جریان زمان وابسته‌اند. در جهانی بدون زمان، این مفاهیم بی‌معنا می‌شوند، زیرا انتخاب و تغییر نیازمند توالی زمانی‌اند. اگر زمان وجود نداشت، انسان نمی‌توانست از خسران به سوی کمال حرکت کند، و حقیقت غایی که در عرفان به‌عنوان وحدت ابدی توصیف می‌شود، شاید تنها واقعیت باقی‌مانده بود.

برچسب ها: زمان ، جهان
نظر شما
پربازدید ها
طراحی و تولید: "ایران سامانه"