کد خبر: ۷۶۲۲۰۴
تاریخ انتشار: ۰۹:۵۵ - ۱۷ آذر ۱۴۰۴

یک سال پس از سلطه الجولانی بر سوریه و حاکمیتِ گفتار دوگانه

یک سال پس از به‌قدرت‌رسیدن سرکرده هیئت تحریر الشام، شکاف آشکاری میان گفتار برون‌مرزی و درون‌مرزیِ ساختار انتقالی سوریه دیده می‌شود؛ شکافی که در غیاب هرگونه رویکرد آشتی‌جویانه جمعی، بر شدت قطب‌بندی طایفه‌ای و تشدید بحران‌های اجتماعی افزوده و همزمان با ادامه توجیه‌گری رسمی برای رخدادهای خونین، مسیر آینده کشور را مبهم‌تر کرده است.

به گزارش ایسنا، همزمان با جشن‌های پراکنده حامیان هیئت تحریر الشام در سوریه به مناسبت گذشت یک سال از سقوط نظام بشار اسد روزنامه الاخبار لبنان در یادداشتی در این باره نوشت: پس از گذشت یک سال از سرکار آمدن «احمد الشرع» سرکرده هیئت تحریر الشام معروف به «ابو محمد الجولانی» نوعی دوگانگی در سخنان مقام‌های دولت انتقالی دیده می‌شود؛ دوگانگی میان آنچه خطاب به خارج بیان می‌شود و آنچه به مسائل داخلی مربوط است، این در شرایطی است که هیچ گفتار جمعیِ آشتی‌جویانه‌ای که بتواند روند متحد کردن اجزای پراکنده کشور را سرعت بخشد، وجود ندارد و تنش‌های طایفه‌ای و توجیه مستمر رخدادهای خونین در مناطق مختلف این کشور همچنان ادامه دارد.

الجولانی که خود را رئیس جمهور موقت سوریه می خواند، هم‌زمان با سالگرد سقوط نظام پیشین و طی حضورش در «مجمع دوحه»، بر ادامه سیاست‌های خود در داخل تأکید و اعلام کرد که مطابق اعلامیه قانون اساسی که دوره انتقالی را پنج‌ساله تعیین کرده است، قدرت او برای چهار سال دیگر باقی خواهد ماند.

او در موضعی کم‌سابقه، رژیم صهیونیستی را «تروریست» توصیف کرد و این پاسخی مستقیم به اظهارات پیشین مقام‌های اسرائیلی بود که به گذشته او اشاره کرده و در قابلیت اعتماد به وی ابراز تردید کرده بودند.

با نگاهی به اظهارات مقام‌های دولت انتقالی، به‌ویژه الجولانی، می‌توان دو نوع گفتار را تشخیص داد؛ نخست گفتاری که خطاب به خارج است و دوم گفتاری که به داخل کشور مربوط می‌شود. تفاوت‌های چشمگیری میان این دو سطح وجود دارد؛ در حالی که در سطح خارجی از ساختن دولت نهادگرا و فراگیر برای تمام سوری‌ها سخن گفته می‌شود، بحران‌های مداوم در شمال‌شرق و جنوب کشور به‌عنوان پیامد مستقیم مواضع «دیگران»؛ از جمله «نیروهای دموکراتیک سوریه» (قسد)، دروزی‌ها در سویداء» و اسرائیل، معرفی می‌شود.

به‌موازات این روند، فقدان هرگونه گفتار آشتی‌جویانه جمعی به‌ویژه در سایه تنش‌های طایفه‌ای رایج در سوریه، خصوصاً در منطقه مرکزی و ساحل، که بتواند مسیر گردهم‌آوری دوباره کشور را بگشاید یا تسریع کند، مشهود است. در این چارچوب، «نیروهای گارد ملی» (نیروهای دروزی سویداء با مدیریت خودگردان) به‌عنوان «گروه‌های غیرقانونی» توصیف می‌شوند و طی تظاهراتی که در پی دعوت الجولانی برای حضور مردمی در خیابان برگزار شد، ده‌ها مورد رفتار تحریک‌آمیز طایفه‌ای ثبت شد. از جمله این اقدامات توهین به کردها، دروزی‌ها و علویان بود اما دولت انتقالی اقدام مؤثری برای مهار این رفتارها انجام نداد؛ رفتاری که در تضاد آشکار با اظهارات خارجیِ مقامات مبنی بر ساختن دولتی برای همه سوری‌ها قرار دارد.

این سیاست‌ها، به‌نوبه خود، هشداردهنده بحران‌های متعدد کنونی و آینده‌ هستند؛ بحران‌هایی که گفتار طایفه‌ای مداوم بر عمق آن‌ها می‌افزاید.

الجولانی همچنین در جریان سخنانش در دوحه نیز، تأکید کرد که سوریه «همواره الگویی برای همزیستی مسالمت‌آمیز در طول تاریخ بوده و این کشور به تمام جهان درس‌های فراوانی درباره چگونگی همزیستی انسان‌ها با یکدیگر ارائه کرده است».

با وجود شکاف اجتماعی‌ای که سوریه پس از سقوط نظام بشار اسد تجربه کرد و با توجه به اینکه این دودستگی ماهیتی طایفه‌ای پیدا کرد، الجولانی بر این باور است که «تمام طیف‌های ملت سوریه در انقلاب مشارکت داشتند».

الجولانی همچنین در چارچوب توجیه رخدادهای خونین در سویداء طی ماه ژوئیه و در منطقه ساحل سوریه طی مارس، اشاره کرد که دولت کمیته‌های حقیقت‌یاب تشکیل داده، هیئت‌های بین‌المللی را پذیرفته و دادگاه‌هایی ایجاد کرده و عاملان این جنایات محاکمه شده‌اند. او افزود: «این‌ها پدیده‌های منفی‌ هستند، اما با وجود شدتشان، محدود بودند. ما آن‌ها را توجیه نمی‌کنیم، بلکه عاملانشان را با شدت مجازات می‌کنیم».

با این حال، اقدامات این کمیته‌ها و نتایج تحقیقاتشان، چه درباره ماهیت تحقیقات و چه درباره روایت رسمی برای توجیه این رخدادها که بیش از سه هزار قربانی برجای گذاشت، با انتقادات گسترده‌ای روبه‌رو شدند. در واقع، چنین رویکردی از سوی دولت انتقالی، به‌طور قابل‌توجهی روند تحرکات اسرائیل را در جنوب سوریه تسهیل کرده است؛ طوریکه تل‌آویو در پی ترسیم نقشه نفوذ تازه‌ای است و تلاش می‌کند تا بخشی از این طرح را از طریق اشغال و بخش دیگر را از طریق حمایت از ایجاد مدیریت خودگردان در سویداء پیش ببرد.

در مجموع، نگاهی بی‌طرفانه به گفتار دولت انتقالی سوریه که نظام پیشین را به «بهانه» دائمی برای توجیه اشتباهات تبدیل کرده است، نشان می‌دهد که این ساختار سیاسی، سیاست رسانه‌ای همان نظام را به‌طور مستقیم بازتولید می‌کند؛ نظامی که همواره همه مشکلات را به «گروه‌های تروریستی» نسبت می‌داد تا از مسئولیت‌ها شانه خالی کند. این سیاست نوظهور، مجموعه‌ای از بحران‌های کنونی و آینده را نوید می‌دهد؛ بحران‌هایی که گفتار طایفه‌ای و روند دائمی دسته‌بندی جامعه بر پایه «چه کسی انقلاب کرد و چه کسی نکرد» بر آن‌ها می‌افزاید.

تجربه نظام پیشین که سوریه اکنون سقوط آن را جشن می‌گیرد، ثابت کرده است که این مسیر به لغزشگاه‌های خطرناک منتهی می‌شود؛ لغزشگاهی که از یک‌سو راه را برای تداوم خون‌ریزی باز می‌کند و از سوی دیگر، پایه‌های قدرت دولت انتقالی را متزلزل می‌سازد، به‌ویژه در شرایطی که این دولت می‌کوشد با تمام ابزارهای موجود، خود را به‌عنوان حکومت دائمی کشوری تثبیت کند که نهادهای آن در ویرانی گسترده فرو رفته‌اند.

نظر شما
پربازدید ها
طراحی و تولید: "ایران سامانه"