x
کد خبر: ۷۴۲۷۵
تاریخ انتشار: ۱۲:۲۴ - ۲۱ فروردين ۱۳۸۸

ميرحسين موسوي با جمعي از استادان، نخبگان، دانشجويان و طيف‌هاي مختلف از استان خوزستان ديدار كرد.

وي گفت: هميشه وقتي به خوزستان فكر مي‌كنم احساس مي‌كنم كه خوزستان بعد از دفاع مقدس تبديل به سرزميني مقدس شده است كه نامش پيوسته به آرزوها، آمال و كل هويت ماست.

موسوي اضافه كرد: وقتي به دورترين نقطه‌ي ايران سفر كنيد مي‌بينيد افرادي هستند كه خاطراتي درباره آن خطه نظير شلمچه، آبادان، اهواز، دزفول و امثالهم دارند و اين يك موقعيت برتر و بالاست كه مختص استان خوزستان است و يك سرمايه‌ فرهنگي و اجتماعي محسوب مي‌شود.

وي با بيان اينكه معمولا در خوزستان نوعي مقايسه بين ثروت‌هاي استان و مشكلات موجود صورت مي‌گيرد، اظهار كرد: اگر راجع به آينده‌ خوزستان فكر كنيد بايد توجه ملي نسبت به اين مناطق را ايجاد كنيم، چرا كه هم خوزستان و هم پنج استاني كه مستقيما در جنگ بودند آسيب‌هاي فراواني از جنگ ديدند كه البته در خوزستان بسيار بيشتر است و اين توجه ملي مي‌تواند دولت ها را وادار كند كه مساله بازسازي را تمام شده فرض نكنند.

موسوي با اشاره به وجود تركيب قومي متنوع در استان خوزستان، گفت: من هميشه معتقد بوده‌ام كه اين تنوع را بايد يك فرصت بدانيم نه تهديد. اين تنوع موجب بالندگي كشور ماست و بايد آن را به صورت يك ظرفيت در نظر بگيريم نه يك عنصر ضد پيشرفت و ضد توسعه.
وي با اشاره به سخنان حاضرين همچنين به تنوع زباني در آن استان اشاره و اظهار كرد: زبان‌ها يك پديده‌ي ساده و مكانيكي نيستند كه بشود به راحتي آنها را حذف كرد بلكه با زندگي و گذشته مردم عجين شده‌اند. ظرفيت‌هاي زبان‌ها نيز بايد يك ظرفيت ملي به حساب بيايد و از آن در جهت توسعه و پيشرفت استفاده شود.

عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام موقعيت جغرافيايي استان خوزستان را نيز حساس توصيف كرد و افزود: در زمان آتش‌بس وقتي به پالايشگاه آبادان آمديم هرچه بود ويراني بود و خاكستر، چرا كه در تيررس مستقيم دشمن قرار داشت. آن موقع با برخي دوستان در ميان خاكسترهاي به جا مانده از آن پالايشگاه نشستيم و معتقد بوديم كه به عنوان برداشتن يك قدم در جهت بازسازي خوزستان و نشان دادن اهميت اين مساله به مردم كشورمان و دنيا، بحث راه‌اندازي سريع پالايشگاه بسيار مهم است. در آن زمان يكي از مديران برجسته صنعت نفت به من گفت كه اگر دولت كمي كمك كند، صدروزه پالايشگاه را راه مي‌اندازيم و بعد با شگفتي ديديم كه پالايشگاه ظرف نود و هشت روز به بهره برداري رسيد. ما بايد از همان حس و روحيه براي بازسازي مناطق جنگي استفاده كنيم.

وي اضافه كرد:براي ما بسيار مهم است كه در رقابت‌هاي شديدي كه در منطقه وجود دارد، مناطق آسيب ديده خود را به بهترين شكل احيا كنيم.

موسوي با تاكيد بر اينكه «بايد نشان دهيم كه ملت ما قدر فرزندان فداكار خود را مي‌دانند»، تصريح كرد: اين مساله جزو وظايف ملي براي همه از جمله دولت است كه در اين زمينه بايد تلاش كند. در اين جلسه به مشكلات راه نيز اشاره شد كه بايد عرض كنم حل اين مشكلات جز با عزم ملي، تلاش دولت و همكاري خود مردم خوزستان امكان‌پذير نيست.

وي با بيان اينكه «وقتي همه با هم باشند مي‌توان بر مشكلات فائق آمد» تاكيد كرد: مهم‌ترين ثروت نيروي انساني علاقه‌مند در آن منطقه اعم از فارس، عرب، بختياري و لر است. همه اينها يك نيروي انساني توانمند را تشكيل مي‌دهند كه با تكيه بر آنها مي‌توان بر مشكلات فائق آمد. من دوبار به هويزه سفر كرده‌ام و امروز وقتي مي‌شنوم كه چه مشكلاتي در آنجا وجود دارد واقعا تاسف مي‌خورم.
موسوي در ادامه با اشاره به نقش نخبگان اظهار كرد: يكي از اتفاقاتي كه در ابتداي انقلاب افتاد اين بود كه در ابتداي انقلاب فرهنگ نخبگان و مردم عادي، اين دو فرهنگ به يك فرهنگ تبديل شد و بدين ترتيب نخبگان از فرودستان فضيلت‌هاي اخلاقي گرفتند و فرودستان از دانش و نگاه نخبگان بالي براي پرواز تهيه ديدند.

وي حضور در جبهه‌هاي جنگ را يكي از مصداق‌هاي يكي شدن اين دو فرهنگ عنوان كرد و گفت: در پديده‌اي مثل جنگ نمي‌توانستيد تشخيص دهيد كه يك فرد از چه قشر يا قومي است يعني همه تمايزها از بين رفت و اين ويژگي بود كه انقلاب اسلامي در پي آن بود. كافي است به شهداي هويزه نگاه كنيد؛ خون دانشگاهي و دانشجو و افراد عادي گمنام يكسان در راه اهداف بلند انقلاب ايثار شده است. اين امر در سطح ملي هم اتفاق افتاد و بدين ترتيب بسياري افراد بودند كه شهيد شدند و بعدها متوجه موقعيت و جايگاه علمي آنها شديم؛ البته نمي‌خواهم بگويم اين تمايزها في‌نفسه بد است ولي در جامعه‌اي كه تحول مثبت پيدا كرده است، اين بخش‌هاي گوناگون به شكلي در كنار هم جمع مي‌شوند كه تبديل به جمع واحد پرقدرت مي‌شوند.

موسوي ادامه داد: امروز اگر چه از فضاي انقلاب دور شديم ولي نبايد آن خوبي‌ها را فراموش كنيم. خوزستان توسط مردم عادي و نخبگان آن منطقه بايد ساخته شود و ارتباط نخبگان با مردم اهميت زيادي دارد چرا كه در كنار هم نشستن همه نيروهاست كه مي‌تواند ثمربخش باشد.

عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام، در ادامه در ارتباط با سوالي كه كه يكي از سخنران‌ها در مورد عبارت "بسيج، مدرسه عشق است " اظهار كرد: بنده‌ اين جمله را در يك مراسم كه تعدادي از بسيجيان در حال اعزام به جبهه بودند، گفتم. اين بسيجيان دل‌كنده از هر چيز در حال عزيمت به جبهه‌ها بودند و بنده نتوانستم با هيچ بيان ديگر احساساتم را در مورد بسيج بيان كنم و اكنون هم هنوز بر آن عقيده هستم؛ به نظر بنده يك بسيجي كه متعلق به مدرسه عشق است، فراتر از جناح عمل مي‌كند و ديد ملي و نه جناحي دارد؛ تهديد و تتميع در آن موثر نيست و وقتي به الگويي براي تبعيت و پيروي مي‌انديشد، به ياد شهيد باكري‌ها و همت‌ها و امثال آن مي‌افتد، بسيجي كه متعلق به مدرسه عشق است، از دوستي مردم لذت مي‌برد. حافظ عرض و ناموس مردم بدون توجه به اختلافات سليقگي خود با آنهاست و اين بسيجي حرمت حريم‌هاي خصوصي مردم را در مقابل تهاجمات گوناگون حفظ مي‌كند و در اداي وظيفه خود پيرو حق است. بسيجي شاگرد مدرسه عشق شاگرد امام است كه بازوان بلندش همه ملت را در برمي‌گرفت و در اين بسيجي كه آماده دفاع از حريم اسلام و ملت خودش است، پول و هديه و متاع دنيوي ارزشي ندارد.

وي بيان كرد: اين بسيجي راي مستقل خود را دارد و مثل رهبر خود كه فرمودند من يك راي دارم و كسي آن‌را نمي‌داند، راي مي‌دهد. و اين بسيجي الهام‌بخش است و اين بسيجي از جنس زاهدان شب و شيران روز است. و ما مي‌دانيم كه بسيج امروز فرزند بسيج ديروز است و اين قابليت را دارد كه همچنان مدرسه عشق باشد. مدرسه‌اي كه دوستي و محبت و يگانگي و وحدت را در ميان ملت دنبال كند؛ اين بسيجي حافظ امانت‌هاي سنگيني است كه ملت به او مي‌سپارد. من هنوز هم به آن شعار اعتقاد دارم.

موسوي در ادامه به بحث ارتباط خود با مقام معظم رهبري اشاره كرد و گفت: ما در كشور خود يك قانون اساسي داريم كه در آن جايگاه نهادهاي مختلف به دقت مشخص شده است و ما هم بايد از همين جا شروع كنيم؛ اينجا بحث از سليقه‌ي اينجانب و ديگري بيهوده است و اگر كسي به قانون اساسي اعتقاد نداشته باشد و نامزد شود، با مردم خدعه كرده است. بنده هم به ولايت فقيه معتقدم و اگر انتخاب شوم براي حل مشكلات مردم حتما ارتباطي قوي با مقام معظم رهبري ايجاد خواهم كرد.

وي در بخشي ديگر از سخنان خود در مورد اجراي قانون تصريح كرد: ممكن است مشكلاتي در قانون داشته باشيم، ولي راه‌حل درست اين است كه از همان راه قانوني وارد عمل شويم. به علاوه اينكه بسياري از سياست‌هايي كه در كشور گذاشته مي‌شود، در سكوي قانون اساسي امكان پيگيري دارد.

وي با بيان اينكه دليل بسياري از مشكلات ما در چهار سال اخير اين است كه از چارچوب قانون بيرون رفته‌ايم و آن را رعايت نكرده‌ايم، اضافه كرد: براي مثال بر اساس قوانين موجود بودجه‌هايي براي پروژه‌هاي ملي و استاني تصويب مي‌شود و طبيعي است كه در ابتداي سال، بودجه‌هاي استان‌ها بدون هيچگونه منت بر مردم به آن مناطق فرستاده شود. وقتي در اين مساله تعلل و صبر مي‌كنيم كه مثلا در فرصتي خاص اين كار را انجام دهيم يا حتي با نيت خوب و براي اينكه مثلا مردم را خشنود كنيم اين مساله را به تاخير مي‌اندازيم، مشكلاتي به وجود مي‌آيد، بسيار خسارت بار است و باب و پايه‌ قانوني هم ندارد و ايجاد تعهدات جديد جز ايجاد مشكل براي آينده كشور سودي ندارد؛ هر چند به خشنودي آني يك جمعيتي بينجامد. وقتي از قوانين عبور مي‌كنيم بخش عمده‌اي از مشكلات ايجاد مي‌شود.

وي با اشاره به نقش منفي يا مثبت ايدئولوژي در سياست خارجي گفت: يكي از مسايلي كه الان در كشور بر آن اجماع وجود دارد مساله‌ي جذب سرمايه‌هاي خارجي در كشور و به ويژه سرمايه‌هاي ايراني خارج شده از كشور است. وقتي به كشورهايي كه در اين راه تلاش كرده‌اند، نگاه كنيم با يك طيف گسترده از كشورها مواجه مي‌شويم كه در ميان اين طيف كشورهايي نظير چين، هند، سنگاپور، كره، مالزي و تركيه وجود دارند كه اينها نظام‌هايي با ايدئولوژي‌هاي مختلفي هستند و اين مساله نشان مي‌دهد كه صرف وجود ايدئولوژي مانعي براي جذب سرمايه‌ها نيست بلكه برداشت متحجرانه و نادرست از ايدئولوژيست كه ما را دچار مشكلات عديده مي‌كند. ايدئولوژي چيز بدي نيست و مانع جذب سرمايه‌ها نيز نخواهد بود.

موسوي افزود: وقتي سياست‌هاي لغزاني داشته باشيم و پي در پي و غيركارشناسي نيروها را عوض كنيم و براي مثال وقتي يك تيم پيروز نمي‌شود همان شب مربي آن را عوض كنيم و مربي ديگري را آمرانه سر كار بگذاريم، چنين مشكلاتي به وجود خواهد آمد. مگر ورزش تصميمات كارشناسانه، عقلاني و مردم‌سالارانه نياز ندارد؟ پس چرا بايد دخالت كنيم و مساله را سياسي كنيم؟ آيا اين يكي از عوامل عقب‌ماندگي ما در ورزش نيست؟ همين مساله نيز در مسايل مختلفي نظير سياست و اقتصاد ما نيز وجود دارد.

وي در تشريح اين مطلب به عنوان مثال به پرونده مك فارلين اشاره كرد و يادآور شد: براي پرونده‌ مك فارلين محاكمه‌اي در آمريكا ترتيب داده شده بود. در آن دادگاه مهمترين ايرادي كه حتي به ريگان هم گرفته شد، اين بود كه در تصميمات خود چرا نظر كارشناسي وزارت خارجه را نگرفته است يعني ايراد به تصميم نبود، به عدم رعايت الزامات يك تصميم بود.

وي مثال ذكر شده را يكي از مصاديق اهميت به كار كارشناسي دانست و در پايان اظهار كرد: بايد ببينيم كه ما تا چه اندازه به اين اصول در اين كشور پايبنديم. اين يكي از مشكلات موجود در كشور ماست. درست است كه بايد شعار انقلابي بدهيم و از آرمان‌هاي انقلاب صحبت كنيم، ولي در اجرا هم بايد به مقررات و كار كارشناسي مقيد باشيم چرا كه اين هم جزيي از انقلاب ماست.

در ابتداي اين جلسه جمعي از كارشناسان، نمايندگان ادوار مجلس شوراي اسلامي، مديران، استادان، پزشكان، ورزشكاران و دانشجويان حاضر نزديك به يك ساعت و نيم به بيان مشكلات عمده‌ي استان خوزستان پرداختند.

نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"