خبرگزاری ایسنا: رییس سابق بانک مرکزی با دفاع تمام قد از عملکرد هفت ساله
اش در دولت احمدی نژاد، درباره ادعای رضا ضراب مبنی بر برگزاری جلسه مشترک
گفت که اصلا چنین جلسهای برگزار نشده است؛ به فرض برگزاری هم کار من
برگزاری جلسه است.
محمود بهمنی همچنین در خصوص برداشت ۳۰ هزار
میلیارد تومان از حساب بانکها نیز گفت که این کار با مجوز شورای امنیت بود
واگر یک تشکر میکردند شاید دنبال برگرداندن ۲۰۰۰ میلیارد باقی مانده
میرفت.
نماینده ساوجبلاغ نسبت به حواشی انتخاب پسرش به عنوان
شهردار هشتگرد گفت: اشتباه پسرم فرستادن رزومه بود، انگار که فرزندان ما
چارهای ندارند جز اینکه سرشان را زمین بگذارند!
بهمنی عضو کمیسیون
اقتصادی مجلس در گفتوگوی تفصیلی با ایسنا به ارائه توضیحاتی درباره ادعای
رضا ضراب در خصوص دیدارش با او، موضوع پرونده بابک زنجانی، چگونگی دور زدن
تحریمها، حواشی پیرامون انتخاب پسرش به عنوان شهردار چیتگر و وضعیت موسسات
اعتباری پرداخت.
محمود بهمنی در گفتوگوی تفصیلی به ارائه توضیحاتی
درباره ادعای رضا ضراب در خصوص دیدارش با او، موضوع پرونده بابک زنجانی،
چگونگی دور زدن تحریمها، حواشی پیرامون انتخاب پسرش به عنوان شهردار چیتگر
و وضعیت موسسات اعتباری پرداخت که متن آن را زیر میخوانید:
اصلا رضا ضراب را ندیدمپرسش:
اخیرا رضا ضراب در جریان رسیدگی به پروندهاش به دادستان آمریکا ادعا کرده
که برای دور زدن تحریمها با شما ملاقاتی داشته است، آیا شما این ادعا را
قبول دارید؟پاسخ: قبل از هر توضیحی لازم است بگویم که در
زمان ریاست هفت ساله بنده در بانک مرکزی توانستم بدترین تحریمها را مدیریت
کنم، چون مدیریت بحران و تحریم کار من است حالا یکسری آدم پیدا شدهاند که
میگویند چرا مدیریت کردی، انگار آنها نمیدانند که این تاکید مقام معظم
رهبری بوده است.
در مورد سوال شما این توضیح را فقط میدهم که من اصلا رضا ضراب را ندیدم.
پرسش:
این صحبتهای شما در حالی است که ضراب میگوید با شما و احمدینژاد به
صورت مستقیم یا غیرمستقیم ارتباط داشته است، در این باره چه توضیحی دارید؟پاسخ: چنین چیزی صحت ندارد. تاکید میکنم با ایشان نه جلسه و نه هیچ ارتباطی داشتم. فکر نکنم آقای احمدینژاد نیز ملاقاتی داشته است.
آقای
ضراب تنها این ادعا را کرده که با افرادی برای دور زدن تحریمها جلسه
داشته است، نگفته که این جلسه درباره مسائل مالی یا خصوصی بوده است. این
موضوع نیز لازم به توضیح است که بنده توانستم تحریمها را به بهترین شکل در
طول تاریخ کشور آن هم در شرایطی که گزینه نظامی روی میز بود مدیریت کنم.
با مدیریت تحریم مردم هیچ صدمهای ندیدندپرسش:
تحریمهای به وجود آمده نتیجه سیاست خارجی دولت احمدینژاد بود که باعث
وضعیت اقتصادی کشور شد، آیا شما از این سیاستها حمایت میکنید؟پاسخ:
وقتی کشور در شرایط تحریم قرار دارد فروش نفت نیز محدود شده و نمیتوانیم
پول را وارد کشور کنیم. قطعا در چنین شرایطی نباید انتظار داشت که همه چیز
گل و بلبل باشد. وظیفه ما به عنوان بانک مرکزی این بود که سیاستهای تبیین
شده از سوی مدیران ارشد را اجرایی کنیم. این وظیفه ماست، ما کار سیاسی
نمیکنیم. من باز هم تاکید میکنم که به بهترین وجه توانستم تحریمها را
مدیریت کنم به گونهای که مردم حتی متوجه تغییر وضعیت و چنین شرایطی نشدند.
پرسش:
شما در صحبتهای خود میگویید که مردم متوجه تغییر وضعیت و تحریمها نشدند
آن هم در شرایطی که مردم با تمام وجود اثرات تحریم را حس کردند، نمونه
بارز آن تبدیل شدن قیمت پراید شش میلیونی به ۲۰ میلیون تومان است؟پاسخ:
ما نگذاشتیم مردم صدمه ببینند به طوری که در پایان سال ۹۱ بالاترین نرخ
تورم ۳۰.۹ بود که آمار آن در بانک مرکزیم وجود است البته هر کسی میتواند
ارقام دیگری را برای خودش مطرح و ادعا کند.
این موضوع نیز قابل
توضیح است که برای نرخ تورم میانگین شاخص قیمتها در پایان سال در نظر
گرفته میشود. طبیعتا اگر برای تعیین نرخ تورم میانه سال مدنظر باشد رقم
بالاتری به دست میآید. هیچ وقت برای تورم میانه سال را حساب نمیکنند.
با تمامی دولتها قبل از روحانی کار کرده امدر زمان مطرح بودن گزینه نظامی کشور را اداره کردیمپرسش: با فرض درست دانستن صحبتهای شما چطور میگویند که بالاترین نرخ تورم در زمان آقای هاشمی بوده است؟آن
زمان یعنی در سال ۷۲ نرخ تورم ۴۹.۴ درصد بوده که من در آن دوره نیز در
بانک مرکزی کار میکردم. بنده، چون کار سیاسی نمیکنم در تمام دولتها در
بانک مرکزی بودم و اگر این دولت هم میخواست میتوانستیم برایش کار کنیم.
کار ما فنی است و به همین دلیل از موضوعات مختلف اطلاع داریم.
آن
آقایی که میگوید پایان سال ۹۱ تورم بالای ۴۰ درصد بوده حرف سیاسی گفته
است. سوابق در بانک مرکزی موجود است به طوری که ما دولت را با تورم ۳۰.۹
درصد و نقدینگی ۴۳۵ هزار میلیارد تومان تحویل دادیم که اکنون نقدینگی به
۱۴۳۵ هزار میلیارد تومان رسیده است. ما توانستیم با تمامی مشکلات کشور را
اداره کنیم.
پرسش: آیا قبول ندارید نتیجه مدیریت شما به وجود آمدن امثال بابک زنجانی بود؟پاسخ: آقای زنجانی با ما کاری نداشت. طرف حساب او وزارت نفت بود. طبیعتا باید نفت را کسی میخرید که آقای زنجانی برای ما میفروخت.
پرسش: این صحبتهای شما بدان معناست که بانک مرکزی بابک زنجانی را تایید نکرده بود؟پاسخ:
بنده نامهای دارم که در آن سه وزیر زیر آن را امضا کردند تا به آقای
زنجانی ارز پرداخت شود که من در آن نامه نوشتم ما ارزی نداریم و اگر
میخواهید ارز بدهید از ارز وزارت نفت بدهید؛ این مصوبه اصلا اجرا نشد و
جلوی آن را گرفتیم. این مصوبه مربوط به ستاد تدابیر ویژه بود که در آن
نوشته شده بود که باید بانک مرکزی درخواست شرکت نیکو در هالک بانک ترکیه را
به حساب فلان بانک وایز نماید. من با خط خودم در این نامه آن هم در داخل
پرانتز نوشتم اگر میخواهید چنین مبلغی را بدهید از محل ارز وزارت نفت
باشد، نامهای که با امضای آقایان حسینی، غضنفری و قاسمی، وزرای وقت
اقتصاد، صنعت و نفت به تاریخ تیرماه سال ۹۱ رسیده است. بنده با چنین
توضیحاتی جلوی این دستور را گرفتم. البته این نامه باید قبل از تبدیل شدن
به مصوبه ۱۱ امضا را میگرفت و به تصویب شورای امنیت میرسید و سپس ستاد
تدابیر ویژه طبق آن عمل میکرد. بنده درباره همین نامه هم به عنوان مطلع در
دادگاه توضیحاتم را دادم.
مدیریت تحریم افتخار من استتنها ادعای ضراب آنجاست که ما با او جلسه گذاشتیمپرسش:
علیرغم تمامی توضیحات شما درباره رضا ضراب، او مدعی شده است که فایل صوتی
از ملاقاتش با شما داشته که در این ملاقات پدرش نیز همراهش بوده است.پاسخ:
اصلا با رضا ضراب جلسهای نداشتم. با فرض برگزاری چنین جلسهای کار من
جلسه است. رییس کل بانک مرکزی در تمام دنیا میتواند با همه جلسه بگذارد،
اما مهم آن است که چه تصمیمی گرفته میشود. تنها ادعای ضراب آنجاست که ما
با او جلسه گذاشتیم تا تحریمها را دور بزنیم. من تحریم را دور نزدم بلکه
آن را مدیریت کردم، مدیریت تحریم افتخار من است.
پرسش: بر اساس توضیحات قبلی شما، پدیده بابک زنجانی چطور به وجود آمد؟پاسخ:
پدیده بابک زنجانی ارتباطی به ما ندارد. ما فقط تحریم را مدیریت میکردیم
تا کشور را در شرایط خاص سر پا نگه داریم. نفت میفروختیم و تلاش میکردیم
نقل و انتقال پول انجام شود. ما باید کشور را حفظ میکردیم مثلا حجاج
میخواستند حج بروند و برای آن پول نقد احتیاج بود که در آن دوره پول دادن
خارجیها به ما ممنوع بود.
پرسش: این توضیحات باز هم در شرایطی است که در دولت آقای احمدینژاد شاهد افزایش نرخ دلار بودیم؟پاسخ:
ما در شرایطی بودیم که از فروش دو میلیون و ۵۵۰ هزار بشکه نفت به فروش ۷۰۰
هزار بشکه رسیدیم، این یعنی درآمدها یک سوم شد. آیا میخواستید در آن
شرایط دلار به ۵۰۰ تومان برسد؟ البته همان موقع میگفتند که ارزش دلار ۳۰۰
تومان است.
پرسش: آیا شما به عنوان رییس بانک مرکزی
نمیتوانستید به آقای احمدینژاد و مجموعه تیم اقتصادی دولت و حتی دستگاه
دیپلماسی عواقب اتخاذ چنین سیاستها و تشدید تحریمها را گوشزد کنید؟پاسخ:
مهم آن است که همه بدانیم نباید مسائل سیاسی را با مسائل اقتصادی قاطی
کرد. قطعا اگر همین الان هم تحریم شروع شود هیچ ارتباطی به کار بانک مرکزی
ندارد. همین الان هم ما میگوییم که آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند، آیا
باید به این رویکرد انتقاد کرد؟ من به عنوان رییس بانک مرکزی باید میدیدم
که نظام چه تصمیمی میگیرد و بر اساس تصمیم نظام شرایط را مدیریت میکردم.
نظام
وقتی تصمیمی میگیرد ما نمیتوانیم بگوییم که باید با فلان کشور سازش کرده
و یا با فلان کشور رفتار دیگری داشته باشیم. مصلحتها دیده میشود و
ارکانها باید خود را با آن مطابقت دهد. اگر بر این اساس حرکت شود آنگاه
روند درستی پیش میرود، اما حرکت بر خلاف چنین شیوهای باعث میشود که
ارکانها همدیگر را خنثی کنند مثل اینکه نرخ سود سپردهها را پایین بیاورند
و به نرخ دلار دست نمیزنند، شرایط آن میشود که کلی از پول به بازار
سرمایه رفته، سهام و قیمت طلا، دلار و سکه نیز افزایش مییابد.
وقتی یک مجموعه و ماشین با هم حرکت میکنند نمیشود که سه چرخ به یک سمت رفته و یک چرخ برای خود سمت دیگری را طی کند.
وقتی
شورای امنیت ملی و نظام تصمیمی میگیرد که باید ما فلان راه را برویم بانک
مرکزی نمیتواند برای خودش راه دیگری را طی کند. طبیعتا ما در این شرایط
فکر میکردیم که بهترین کار متناسب با تصمیمات نظام چیست. وقتی میگفتند
گزینه نظامی روی میز است باید فکر میکردیم که چطور قرار است گندم و داروی
چند سال بعد مردم را تامین میکردیم.
پیشبینی کرده بودیم که اگر وارد جنگ شدیم بتوانیم هفت هشت سال مردم را اداره کنیمپرسش:
شما در حالی این توضیحات را میدهید که آقای روحانی چندین بار گفته است که
در زمان تحویل دولت حتی ذخیره گندم به اندازه یک هفته نیز نبود؟پاسخ:
بنده در همان زمان که میگفتند دولت ورشکسته شده بود این توضیح را دادم که
چندصد تن طلا در خزانه و بالای ۱۰۶ میلیارد دلار پول داشتیم، این حرف را
که میزنند دیگر چه معنایی دارد.
ما پیشبینی کرده بودیم که اگر وارد جنگ شدیم بتوانیم هفت هشت سال مردم را اداره کنیم.
پرسش: این صحبتها یعنی شما پیشبینی شرایط جنگ را هم داشتید؟پاسخ:
بله داشتیم پس فکر میکنید برای چی چندصد تن طلا را در خزانه گذاشتیم؟ حال
اینکه چطور توانستیم آن را وارد کشور کنیم بماند. بنده نام این کار را
مدیریت بحران و تحریم میگذارم. ممکن است کسی به آن نام دور زدن تحریمها
را بگذارد که من کاری به این لفاظیها ندارم.
پرسش: نظام تا کجا پیشبینی میکرد که ممکن است کشور وارد جنگ شود؟پاسخ:
در پاسخ به این سوال باید به اقتصاد مقاومتی رجوع کرد تا اگر تنگناهای
اقتصادی پیش آمد و وقتی خواستند ما را اذیت کنند بتوانیم حداقل ارز پنج سال
بعد را داشته باشیم تا دارو، گندم و سایر مواد ضروری را وارد کنیم نه
اینکه امروز همه را خرج کرده و بعد از آن بگوییم خدا بزرگ است. باید شرایط
را مدیریت کرد.
آمریکا و اروپا در زمان رکود اقتصادی خود از ما طرح خواستندپرسش:
با وجود تمامی توضیحات شما در مورد عدم دیدار با رضا ضراب باز هم این سوال
پیش میآید که چرا مشخصا رضا ضراب از دیدار با شما حرف میزند؟پاسخ:
ضراب در توضیحاتش گفته که برای دور زدن تحریم ایران با رییسجمهور ترکیه
یا مثلا با ایران هماهنگ بوده یا حتی مدعی شده که با من جلسه داشته است. من
میگویم که با رضا ضراب جلسهای نداشتم. تنها این توضیح را میدهم که جز
رییس بانک مرکزی چه کسی میتواند ورود و خروج ارز را کنترل کند و جلسه
برگزار نماید؟ طبیعتا کس دیگری نیست، چون رییس بانک مرکزی خزانهدار کل
کشور است.
من مدعی مدیریت تحریم و بحران کشور هستم که برای همان هم
آمریکا و اروپا در زمانی که به رکود اقتصادی برخورد کردند از ما دعوت نموده
تا به آنجا رفته و به آنها طرح دهیم. این کار در سال ۲۰۰۸ انجام شد و با
طرح ما این کشورها از رکود خارج شدند.
بنده ۴۷ سال سابقه بانکی و
اقتصادی داشتم که به دعوت بانک جهانی و بانک فدرال رزرو آمریکا به این کشور
رفته و جلساتی را برگزار کردیم و به آنها گفتیم که چطور از رکود و بحران
خارج شویم.
هماکنون نیز در ایران نخبگانی حضور دارند که میتوانند
مشکلات را به راحتی حل کنند. باور کنید که در کشور ما مشکل بر سر مسائل
مالی و ذخیره نفت و گاز نیست، مشکل ما مدیریت و بحران مدیریت است، چرا باید
جوانان فارغالتحصیل با داشتن مدرک دکترا در خیابانها بدون کار بچرخند و
کسانی سر کار باشند که معلوم نیست تخصصشان چیست؟ باید این روند را اصلاح
کنیم.
پرسش: آیا منظور شما از چنین صحبتهایی اتفاقات پیش آمده برای پسرتان درباره شهرداری هشتگرد است؟پاسخ:
سوال خیلی خوبی مطرح کردید. پسر بنده با ۳۴ سال سن دارای مدرک دکترای
عمران، گرایش سازه و شهرسازی از دانشگاه تهران با معدل ۱۸ و آشنا به دو
زبان آلمانی و انگلیسی است. او در کنفرانسهای خارجی حاضر شده و با داشتن
یک اختراع از نخبگان محسوب میشود. اکنون نیز در حال تدریس در برخی از
دانشگاهها است انگار تنها اشتباه او فرستادن رزومه به روستایی در هشتگرد
بوده که او را انتخاب کردند. سوال این است که آیا این به معنای ژن خوب است؟
قطعا اگر او با چنین ویژگیهایی پسر من نبود به راحتی قبول میشد. انگار،
چون او پسر من است باید حتما یک کاری میکردند تا نگذارند مشغول به کار
شود.
پسر من زمانی میخواست در دانشگاه استنفورد آمریکا درس بدهد که
نگذاشتند حالا میگویند که برو و درس بده، انگار فهمیدهاند که او چه
ویژگیهایی دارد، پسر من میتواند درس بدهد، اما ما، چون ایرانی هستیم
نمیگذاریم بچههایمان آمریکا بروند، چون پیش خودمان تعهداتی داریم.
به
هر حال کسی که میتواند در دانشگاه آمریکا درس بدهد به او میگویند که
کدخدا نشده تا یک دیپلمه کدخدا شود حالا یک نفر و آقایی از فرقه ظاله پیدا
میشود و در دیوان عدالت اداری نامهای میدهد و در چاه سنگی میاندازد که
صد نفر عاقل نمیتوانند آن را در بیاورند.
پرسش: منظور شما از فرقه ظاله چه کسانی هستند؟پاسخ: حالا از این موضوع بگذریم!
پرسش: پسر شما در کدام یک از دانشگاههای ایران تدریس میکند؟پاسخ:
پسر بنده در دانشگاه آزاد تدریس میکند و هر دانشگاهی که از او دعوت کند
مشغول به تدریس میشود، چون به عنوان استاد مدعو است و جزو هیات علمی نیست.
مهم آن است که شما برای همیشه قانع شوید که ژن خوب این نیست که اگر کسی آمد و پسر بهمنی بود او را از همه چیز منع کنید.
یک پسرم فامیلیاش را عوض کرده تا بتواند مشغول به کار شودپرسش: سوال ما این است که چرا از بین این همه جوانان تحصیلکرده فقط فرزندان مدیران و مسئولان میتوانند مشغول به کار شوند؟پاسخ:
در پاسخ به سوال شما فقط این توضیح را میدهم که فقط دو پسر دارم که یکی
از آنها مهندس فوقالعاده متخصصی است که فامیلیاش را عوض کرده تا بتواند
مشغول به کار شود. او این کار را انجام داد، چون هر جا میرفت میگفتند تو
پسر بهمنی هستی و امکان کار نداشت. اکنون وضعیت طوری است که پسر رییسجمهور
و وزیر به دلیل اینکه فرزند مقامی هستند باید سرشان را زمین بگذارند.
اینکه نمیشود!
همین کاری که با مریم میرزاخانی کردند را میخواهند
ادامه دهند. او به آن طرف دنیا رفت و تبدیل به ریاضیدان جهان شد و بعد از
فوت او ما ۱۷۰ امضا جمع کردیم تا فرزندش تبعه ایرانی شود. طبیعتا این وضعیت
خیلی بدی است و باید به سمت اصلاح رویم.
بنده حالا کاری به این
موضوع ندارم. در مورد بحث بابک زنجانی باید این توضیح را بدهم که ما مجبور
به فروش نفت بودیم، ولی باید پول فروش نفت به حساب خزانه ریخته میشد. بنده
در مورد هر پولی که به حساب خزانه واریز شده است جواب میدهم.
پرسش: باز هم بنده سوال قبلی را تکرار میکنم که مگر شما بابک زنجانی را تایید نکردید؟پاسخ:
این موضوع به من ارتباطی نداشته، هر کسی یک وظیفهای دارد، وزارت نفت
مسئول فروش نفت است. وقتی نفت را فروخت مکلف است پولش را به حساب بانک
مرکزی بریزد. از آن میزان پول ۱۴.۵ درصد به خودش برگردانده شده و دو درصد
برای مناطق محروم رفته و مابقی به پیکره بودجه میرود. حالا من به بابک
زنجانی چه کار دارم که بخواهم با او جلسه بگذارم. برای توضیح بیشتر این
سوال را میپرسم که آیا باید نفت کشور را میفروختیم یا نه، طبیعتا در زمان
تحریم دولتیها نمیتوانستند نفت را بفروشند و باید نفت از طریق بخش خصوصی
به فروش میرفت. قطعا اگر الان نیز نفت را تحریم کنند باید شرایطی برای
فروش آن بیندیشم. طبیعتا در چنین وضعیتی موضوعاتی همچون بابک زنجانی پیش
میآید.
وقتی خارج از سیستم نفت به فروش میرسد ممکن است مشکلاتی به وجود آیدپرسش: این توضیحات یعنی اینکه اگر ما باز هم تحریم شویم روند قبلی دوباره تکرار میشود؟پاسخ:
صد درصد این اتفاق میافتد. اگر تحریم شدیم نمیتوانیم نفت را بفروشیم و
باید خارج از سیستم آن را به فروش برسانیم. خیلی از این موارد را نمیتوان
گفت. انشاءالله بتوانیم در آینده بخشی از این واقعیات را تشریح کنیم.
تنها
این توضیح را میتوان داد که وقتی خارج از سیستم نفت به فروش میرسد ممکن
است مشکلاتی به وجود آید. وقتی یک تاجر ۱۰۰ معامله میکند ممکن است یکی از
آنها به اشکال بخورد، ولی این اشکال برای دولتیها فرق میکند. نمونه آن
وقتی است که ما طلا را با هر انس ۶۵۴ دلار خریدیم و بعد از آن تبدیل به
۱۷۰۰ تومان شد، اما هیچ کس نیامد به ما بگوید که دستت درد نکند، همه
میگفتند که شرایط را رها کن که ما فقط میگفتیم وضعیت مملکت خوب نیست، به
ما پاسخی میدادند که به تو ربطی ندارد، اما تاکید ما این بود که باید نظام
را حفظ کرد، یک مدیر باید ریسک کند.
همین الان نیز اگر یک مدیری
بخواهد با ریسک کارها را پیش ببرد ۵۰۰ بار دیوان محاسبات و سازمانهای
نظارتی او را احضار میکنند. باید کاری کنیم که اگر یک مدیر هزار بار کار
مثبت انجام داد و یک بار آن هم از سر حسن نیت به مشکل بر خورد کمکش کرده نه
اینکه طور دیگری با او رفتار کنیم.
پرسش: یکی دیگر از
انتقادات به عملکرد دوران بانک مرکزی شما وضعیت موسسات مالی و اعتباری و
تعاونیها است که اکنون باعث بروز مشکلاتی شده است، توضیح شما در این باره
چیست؟پاسخ: ما تلاش کردیم تا ۱۷۰۰ تعاونی را ساماندهی
کنیم. تعاونیهای اعتباری که وزارت تعاون و قرضالحسنههای نیروی انتظامی
به آن مجوز داده بودند.
قرار شد در شرایطی به موسسات مالی موافقت
اصولی دهیم که آنها بتوانند حداقل ۲۳ موسسه تعاونی را جمع کنند. این یعنی
پول ۲۳ موسسه که وضعشان خراب است را بدهند. آیا ما باید میگفتیم که آنها
ورود پیدا نکنند، از بنده انتقاد میکنند که چرا از ثامنالحجج تشکر کردم.
بنده این کار را کردم، چون توانست ۲۳ موسسه را جمع و جور کند، الان هم اگر
کسی ۱۰ موسسه را جمع کند دستش را میبوسم.
ما میخواستیم این ۱۷۰۰
موسسه را تبدیل به ۱۳ یا ۱۴ موسسه کنیم. برای این کار مجوز شورای امنیت را
گرفتیم، قصدمان هم همین بود، ولی نمیخواستیم از لحاظ روانی با مردم بازی
کنیم، به آنها اطمینان میدادیم که هیچ مشکلی وجود ندارد.
این را
هم بدانید که مجوز این موسسات را قبل از دولت احمدینژاد صادر کرده بودند و
ما باید وضعیت را ساماندهی میکردیم. در طول هشت سال ۱۷۰۰ موسسه را به ۱۳
یا ۱۴ موسسه تبدیل کردیم که چهار یا پنج درصد آن باقی ماند که همین وضعیت
فعلی شده است، اینها هم فعالیت داشته و قرار بود ساماندهی شوند منتهی
شرایط دیگری ایجاد شد که کارهای دیگری میطلبید پس اینطور نیست که فکر
کنید این مجوز را آقای سیف، یا بهمنی یا قبل از بهمنی دادهاند، اینها از
خیلی وقتی پیش بوده و حتی بالغ بر بیست سال فعالیت میکردند. برای این
وضعیت تنها میتوانم این مثال را بزنم که اگر یک معتاد را پیدا کردید
نمیتوانید او را بکشید بلکه باید کت و شلوار تنش کنید، از کارتخوابی در
آورده و نجاتش دهید. اگر آن معتاد بچه ناخلفی هم داشت حق ندارید بچه را
بکشید بلکه باید برایش شناسنامه گرفته و وضعیتش را سامان دهید.
این مسائل به قدری ظریف و حساس است که اگر بخواهیم قضاوت اشتباهی کنیم همان ضربالمثل قدیمی میشود که خر خسته و صاحب خر ناراضی است.
باید بگذاریم مسئولان خوب ما وارد گود شوند و با ریسک و کار سالم شرایط را پیش ببرند و در نهایت از آنها تشکر کنیم.
بانکها پول را برنگرداندند از حسابشان برداشت کردیمپرسش:
در زمان مدیریت شما در بانک مرکزی موضوعاتی در خصوص برداشت شبانه ۳۰ هزار
میلیاردی بانک مرکزی از بانکها نیز مطرح شد، در این باره چه توضیحی دارید؟پاسخ:
از من میپرسیدند که چرا ۳۰ هزار میلیارد را از حسابهای بانکی برداشت
کردی، در پاسخ باید گفت که ما ارز ۱۲۲۶ تومانی را به بانکهای دولتی و
خصوصی برای گشایش دادیم، اما برخی از بانکها آن را در بازار به ۱۹۰۰ تومان
فروختند. وقتی متوجه شدیم ۵۸ بازرس فرستادیم که مشخص شد مابهالتفاوت این
میزان فروش ارز مبلغی بالغ بر ۳۲ هزار میلیارد تومان شده است. ما به این
بانکها مهلت دادیم تا مابهالتفاوت را ظرف سه ماه به خزانه برگرداند، این
کار را انجام ندادند، از شورای امنیت مجوز گرفتیم و علیالحساب ۳۰ هزار
میلیارد را از حساب بانکها به نسبت تخلفشان برداشت کرده و به حساب خزانه
ریختیم، بعد از آن دیوان محاسبات از من خواست که پول را برگردانم وگرنه
محکوم به انفصال دائم از خدمت میشوم، در پاسخ گفتم که سابقه ۴۸ ساله خدمت
دارم و انفصال خدایی هستم. بعد از آن گفتند که ما خودمان این پولها را
برمیگردانیم، اگر راست میگویند و میتوانند اکنون برگردانند و صراحتا
بگویند که من اشتباه کردم که پولها را به خزانه برگردانم.
در همان
زمان یک سال روزنامهها مدام تیتر میزدند که از بانکها برداشت شبانه شده
است، اما یک نفر نیامد بگوید که بهمنی بود که ۳۰ هزار میلیارد تومان پول را
به خزانه آن هم بدون یک قران منافع واریز کرد. شاید اگر یک دستت درد نکنه
خشک خالی هم میگفتند دنبال دو هزار میلیارد باقیمانده میرفتم و آن را
برمیگرداندم. خیلی موارد دیگر وجود دارد، اما برخی برای اینکه دنبال
مبارزه با فساد روند میترسند، چون فساد هزینه دارد، مبارزه با فساد خیلی
سخت است و هر کسی به خودش اجازه مبارزه را نمیدهد، چون پشت فساد محکم است و
متاسفانه در خیلی از جاها رسوخ کرده است.
بنده برای هفت سال کار در بانک مرکزی باید ۷۰ سال جواب بدهم آن هم برای کارهایی که برای نظام و کشور کردهام.
تشکر نمیخواهم، اما حداقل اینقدر مرا نبرند و بیاورندپرسش: آیا فکر نمیکنید که عملکرد دولت احمدینژاد باعث شد که این همه مشکلات برای شما به وجود آید؟من
با همه دولتها کار کردهام، اگر این دولت هم میخواست کار میکردم و
وضعیت را خیلی راحتتر جمع مینمودم. ولی این یک واقعیت است که اگر هر کسی
با یک دولت کار کرد مجرم نیست. من همان سالها بارها خواستم استعفا دهم که
به خاطر شرایط ماندم تا کشور را حفظ کنم.
الان هم هر کسی که ادعا
دارد من یک ریال را برای منافع شخصیام برداشتهام بگوید، همه میدانند که
توانستم چندصد تن و آن ۳۰ هزار میلیارد تومان را به خزانه بازگردانم. از من
تشکر نشد، اصلا تشکر هم نمیخواهم، اما حداقل اینقدر مرا نبرند و بیاورند.
پرسش: این حرفها یعنی شما دادگاهی شدهاید؟پاسخ:
نخیر، بنده فقط به عنوان مطلع در دادگاه حضور پیدا کردم. قطعا وقتی تخلفی
انجام ندادم و برای مردم کار کردهام همه به این نتیجه میرسند که این
کارها با حسن نیت و برای کشور بوده است.
از آن طرف باید این را بررسی کنیم که چرا مدیران الان کار نمیکنند؟ طبیعتا آنها شرایط قبل را میبینند.
پرسش: احضار شما به دادگاه در پرونده بابک زنجانی از چه بابتی بود؟پاسخ: به عنوان مطلع احضار شدم.
پرسش:
یکی دیگر از انتقادات به عملکرد شما در بانک مرکزی به این موضوع باز
میگردد که در دوران شما قبح اختلاسهای بانکی شکسته شد و به نوعی استارت
آن زده شد، چقدر این موضوع را قبول دارید؟پاسخ: اینکه
رییس شعبه درجه دو در طبقه چهارم نشسته است و پول را از طریق کیف سامسونت
به کسی میدهد تا از بانک خارج کند را چطور میتوان کنترل کرد؟ میگویند
رییس شعبهای در بوشهر اختلاس کرده است و این ربطی به رییس بانک مرکزی
دارد. این مثل آن است که اگر زیرمجموعه هر کدام از روسای قوا در شهرستانی
اشتباه کرده باید بگوییم که آن رییس قوه مقصر است.
پرسش: نظر شما در مورد اختلاس خاوری چطور است؟پاسخ:
مگر بنده حکم خاوری را زدهام، او اصلا به بانک مرکزی ارتباطی نداشت.
اینکه چنین اتفاقی میافتد من بانک مرکزی چطور میتوانستم جلویش را بگیرم.
یک لحظه است که افراد به دلیل غفلت منحرف میشوندباید نظارتها و سازمانهای نظارتی را تقویت کردپرسش: این صحبتها را بدان معنا میتوان تعبیر کرد که هماهنگی بین بدنه اقتصادی دولت احمدینژاد وجود نداشته است؟پاسخ:
خیلی از اتفاقات در کشور رخ میدهد و قطعا بسیاری هستند که روحشان از آن
اتفاق خبر نداشته و نباید آنها را مقصر دانست. اینکه مدیرعامل فلان بانک
دولتی اختلاس کرده و زیرمجموعه وزارتخانهای بوده است طبعا هیچ ارتباطی با
بانک مرکزی ندارد. ممکن است حتی بگویند آن فرد سالمی بوده، اما همیشه
نمیتوان این اطمینان را داد که افراد در طول عمرشان سالم بمانند، یک لحظه
است که افراد به دلیل غفلت منحرف میشوند و ظرفیتها با یکدیگر متفاوت است.
ممکن
است بگویید که باید نظارتها وجود داشته باشد، بنده هم قبول دارم. مثلا در
موضوع اختلاس سه هزار میلیاردی بانکی که مجوز اعطای تسهیلات با سرمایه
پایه ۲۰ درصد را داشت این تسهیلات را به میزان ۳۰ درصد داد که مجازات شد و
پاسخش را هم داد؛ بنابراین اینکه گفته شود در جایی از دولت تخلف شده و مقصر
رییسجمهور است درست نیست. آن بنده خدا چه کاری میتواند انجام دهد؟ قطعا
باید نظارتها و سازمانهای نظارتی را تقویت کرد. باید واقعیات را از متن
جامعه درک کرد تا بتوان شرایط جامعه را به بهترین شکل پیش برد، آن وقت است
که میبینیم چقدر کشورمان زیبا شده و میتوان شرایط را به بهترین شکل عمل
کرد. من توانستم ۳۰ هزار میلیارد را برگردانم اگر الان بخواهم حتی هزار
میلیارد را برگردانم کار را باید به اعدام بکشانم.
سیف را فرد باتجربهای میدانمپرسش:
از صحبتهای شما اینطور استنباط میشود که هیچ نمره منفی در کارنامهتان
ندارید، آیا شما هیچ کار اشتباهی در طول مدیریتتان انجام ندادید؟پاسخ:
شاید بنده ۳۰ سال پیش کار اشتباهی انجام داده باشم، اما امروز از بنده به
عنوان فردی با ۴۵ سال سابقه بانکی میخواهند که به کشورهای خارجی بروم. ما
را به ۲۶ کشور دعوت کردند و از ما خواستند که بگوییم برای خروج از بحران
چه کنیم و احترام خاصی هم میگذاشتند، اما در داخل میگویند که فلانی به
درد نمیخورد، چون همیشه مرغ همسایه غاز است. فکر میکنیم که همیشه دیگران
میتوانند خوب باشند که باید این دید اصلاح شود.
در همین رابطه این
انتقاد را به رییسجمهور دارم که باید انتخابهایش درست باشد و هر کسی را
در جای خود بگذارد تا جامعه به سرعت به سمت اصلاح رود. وقتی کسی تخصصی
ندارد طبیعتا نمیتواند امور را به بهترین شکل پیش ببرد، کسی که نمیداند
بانک چیست چطور میخواهد کارها را پیش ببرد؟ منظور بنده آقای سیف نیست،
چون او را فرد باتجربهای میدانم. به طور کلی و فارغ از هرگونه نامی این
صحبت را مطرح میکنم که دولت باید در انتصابها و انتخابهایش بازنگری کرده
و از افراد متخصص و با تجربه استفاده کند، افراد مسن با سن ۷۰ یا ۸۰ سال
باید برای قانونگذاری به مجلس آمده و جوانان به کار اجرایی بروند. امیدوارم
روزی همه چیز سر جای خودش باشد آن وقت است که میبینیم چقدر همه چیز
میتواند زیبا باشد.