گمانه زني درباره موضع اروپا در مقابل برجام
سيد
علي خرم در روزنامه اعتماد نوشت: با صدور ضربالاجل دونالد ترامپ،
رييسجمهور امريكا براي خروج از برجام، گمانهزنيها در مورد واكنش كشورهاي
اروپايي در مقابل تهديدهاي امريكا به خروج از برجام و آينده توافق هستهاي
با ايران افزايش يافته است. سوال اين است كه طي چهار ماه آينده اروپاييها
تصميم ميگيرند ايران را تحت فشار قرار دهند تا خواستههاي ترامپ را عملي
كند يا اينكه ترامپ را تحت فشار ميگذارند تا در برجام باقي بماند.
به
گمان من شايد هيچ كدام از دو گزينه رخ ندهد. كاري كه اروپاييها ميكنند
اين است كه مانند دو سال گذشته به دونالد ترامپ يادآوري خواهند كرد كه
برجام يك توافق چندجانبه بينالمللي است و قطعنامه شوراي امنيت آن را ضمانت
كرده و نميتوان آن را نقض كرد. اروپاييها بر اين موضوع تاكيد دارند كه
مادامي كه ايران تعهدات خود را بر اساس برجام اجرا ميكند، طرفهاي ديگر هم
بايد به آن متعهد بمانند.
چند عامل ديگر
در اين موضوع قابل توجه است. اروپاييها سعي ميكنند كه هميشه به ترامپ نه
نگويند. مقامهاي اروپايي ميدانند كه ترامپ يك شخصيت غيرقابل پيشبيني و
غيرمنطقي است، متوجه هستند كه تصميمهاي رييسجمهور امريكا ممكن است كاملا
بر مبناي احساسات باشد. اروپاييها تلاش ميكنند از يك سو اين رهبر
امريكايي را مديريت كنند و از سوي ديگر گاهي اوقات شكلاتي هم به او تعارف
كنند. هم روسها و هم اروپاييها همين راهكار را براي كنترل احساسات
كودكانه ترامپ در پيش گرفتهاند. رهبري جهان كه در دوره باراك اوباما،
كاملا در اختيار امريكا قرار داشت، اكنون در اختيار روسيه، فرانسه، آلمان و
بريتانيا و ديگر قدرتهاي جهاني قرار گرفته است.
تلاش اروپاييها اين است كه از كنار ترامپ عبور كنند، او را اداره كنند، تا
جايي كه ميتوانند به او «نه» بگويند، برايش توضيح بدهند و جايي كه ببينند
بهانهجوييهاي او زياد ميشود، شكلاتي هم به او ميدهند. براي مثال در
جريان تمديد تعليق تحريمهاي هستهاي، امانوئل ماكرون، رييسجمهور فرانسه
با دونالد ترامپ تماس گرفت و موضع فرانسه را براي او توضيح داد. اروپاييها
تلاش ميكنند ترامپ به نقطهاي نرسد كه در اثر تصميمهاي احساسي برجام را
ناگهان رها كند و امريكا را از آن خارج كند.
عامل ديگر در
اين ميان، انتخابها و خواستههاي خود اروپاييها است. اينگونه نبايد تصور
شود كه اروپاييها هيچ خواسته، ميل و موضع مشخصي ندارند. اروپا براي مواضع
مستقل خودش، حساب و كتاب مجزايي از واشنگتن دارد.
عامل
سوم اين است كه ايران چگونه با اروپاييها برخورد ميكند. رابطه ايران و
اروپا نميتواند رابطهاي يكطرفه و يكجانبه باشد. نميتوان انتظار داشت
در هر موقعيت سياسي كه ايران به اروپاييها نياز داشت، آنها براي حمايت از
ايران حاضر باشند. هر رابطه ديپلماتيكي مبتني بر بده- بستان است، همانگونه
كه ايران از اروپاييها انتظاراتي دارد، اروپاييها هم يك به يك ممكن است
هر كدام خواستههايي از ايران داشته باشند. بسياري از كشورهاي اروپايي،
علاقهمند به داشتن نوعي رابطه بده- بستان با ايران هستند، مثلا بريتانيا
در رابطه دوجانبه خود ممكن است انتظارهايي از ايران داشته باشد يا فرانسه،
در برابر حمايتهايي كه از ايران ميكند، يا در برابر تسهيل سرمايهگذاري
در اقتصاد ايران، ممكن است انتظار داشتهباشد در يك پرونده منطقهاي مانند
لبنان، ايران هم با آنها همكاري كند. در يك رابطه مبتني بر منافع متقابل
است كه اروپاييها از برجام حمايت ميكنند. اگر قرار باشد كه ايران فقط به
مقتضاي خواست خود با اروپاييها رابطه داشتهباشد و خواست آنها را هيچگاه
عملي نكند، در اين صورت اروپاييها هم ممكن است آنگونه كه بايد و شايد از
برجام حمايت نكنند.
اروپاييها مستقل از
ايران و امريكا، متعهد به توافق هستهاي هستند. اگر امريكا يكجانبه آن را
نقض كند يا از اجراي آن كنار بكشد و قصد داشتهباشد رويارويي با ايران را
افزايش دهد، اروپاييها با واشنگتن همراهي نخواهند كرد، چرا كه يك منفعت
اروپايي در اينجا به خطر ميافتد و باعث ميشود كشورهاي اروپايي به لحاظ
سابقه عملي بدعهد شناختهشوند. اگر فرض كنيم ترامپ زماني تصميم بگيرد،
تحريمهايي را عليه ايران در نظر بگيرد، اروپاييها هم ممكن است همان
واكنشي را نشان بدهند كه در دوره جرج بوش اجرا كردند و روبهروي امريكا
بايستند. مبناي كار در چنين حالتي اين است كه اروپاييها تحريمهاي تصويب
شده امريكا را قوانين داخلي اين كشور فرض ميكنند و اثرحقوقي براي آن قائل
نميشوند. اگر امريكا تهديد كند و بگويد كه با استفاده از تسلطش بر اقتصاد
جهاني، اروپاييها را در صورت عدم اجراي تحريمها، تنبيه خواهد كرد، اگر
اروپاييها دل خوشي از ايران داشتهباشند، جلوي امريكا ايستادگي خواهندكرد.
نه تنها احياي مصوبات پيشين اتحاديه اروپا، براي مقابله با اثر تحريمهاي
فرامرزي ممكن است دوباره اجرايي شود، بلكه اين گزينه نيز وجود دارد كه
اروپاييها به سازمان تجارت جهاني مراجعه كنند و از تصويب قوانين تحريم
فرامرزي از سوي امريكا شكايت كنند. سازمان تجارت جهاني هم ميتواند امريكا
را محكوم و حتي جريمه كند. اما اينكه اروپا تا چه حد حاضر به ايستادگي در
برابر امريكا باشد، كاملا به دلخوشي و رضايت اروپا از روابط با ايران بستگي
دارد. مسوولان ما بايد حواسشان را جمع كنند، نبايد تصور كنيم كه
اروپاييها بر اساس وظيفه و تعهد ذاتي، محض رضاي خدا از برجام حمايت خواهند
كرد. بايد با يك برنامه منسجم اروپاييها را در كنار روسيه و چين حفظ كنند
تا اجازه ندهند امريكاييها وارد رويارويي با ايران شوند، تحريمهاي
يكجانبه را رعايت نكنند و اجازه ندهند تحريمهاي بينالمللي يا حتي شوراي
امنيت دوباره عليه ايران اجرا شود. بخش عمده واكنش آينده اروپا، بستگي به
رفتار و سياست جمهوري اسلامي ايران خواهد داشت.