روزنامه قدس: علامه سید عبدالحسین شرف الدین عاملی که
امروز سالروز درگذشت اوست، یکی از پیشگامان تقریب مذاهب و از چهرههای شاخص
شیعی مورد احترام اهل سنت است.
علامه سید عبدالحسین شرف الدین عاملی که امروز سالروز
درگذشت اوست، یکی از پیشگامان تقریب مذاهب و از چهرههای شاخص شیعی مورد
احترام اهل سنت است. آن عالم بزرگوار در سال ۱۲۹۰ قمری در کاظمین متولد شد و
در سال ۱۳۷۷ قمری در سن ۸۷ سالگی در لبنان از دنیا رفت و پیکرش به نجف
اشرف، شهری که سالها در آن تحصیل کرده بود منتقل شد و در جوار حرم
امیرالمؤمنین (ع) به خاک سپرده شد.
«اَلنّصُّ وَ الْاِجْتِهاد» اثر این عالم، کتابی در موضوع امامت و خلافت که در اثبات حقانیت و برتری امام علی (ع) و بیان حدود صد مورد از مخالفتهای خلفا و برخی صحابه با قرآن و صریح (نص) گفتار رسول خدا (ص) است. نویسنده بدون قضاوت درباره انگیزه این مخالفتها، تنها به بیان موارد آنها از منابع اصلی اهل سنت پرداخته است.
«اَلنّصُّ وَ الْاِجْتِهاد» اثر این عالم، کتابی در موضوع امامت و خلافت که در اثبات حقانیت و برتری امام علی (ع) و بیان حدود صد مورد از مخالفتهای خلفا و برخی صحابه با قرآن و صریح (نص) گفتار رسول خدا (ص) است. نویسنده بدون قضاوت درباره انگیزه این مخالفتها، تنها به بیان موارد آنها از منابع اصلی اهل سنت پرداخته است.
«المراجعات» دیگر اثر ارزنده او حاصل ۱۱۲ نامه رد و بدل شده بین علامه شرفالدین و شیخ سلیم بشری مُفتی دانشگاه الازهر که در موضوع جانشینی پیامبر اکرم (ص) و با نهایت ادب و احترام به صورتی کاملا علمی انجام شده و ۲۵ سال بعد در قالب کتاب منتشر شده است. در ادامه داستان جالب دیدار و محاجّه علمی او با ملک عبدالعزیز پادشاه اسبق سعودی را میخوانیم.
هنگامی که سید شرف الدین در ایام حج نزد عبدالعزیز حاکم وقت سعودی رفت یک قرآن که در جلدی پوستین قرار داده شده بود به او هدیه داد. عبدالعزیز هدیه را گرفت و بوسید. شرف الدین گفت: چگونه این جلد را میبوسی و تعظیم میکنی در حالی که چیزی جز پوست یک بز نیست!
عبدالعزیز پاسخ داد: غرض من احترام به قرآنی است که در داخل این جلد است، نه خود این جلد. شرف الدین گفت: احسنت! ما هم وقتی پنجره یا در اتاق پیامبر اکرم (ص) [و یا ضریح ائمه (ع)]را میبوسیم، میدانیم که آهن و چوب هیچ کاری نمیتواند بکنند، بلکه غرض ما آن کسی است که ماورای این چوبها و آهنها قرار دارد. ما میخواهیم رسول خدا (ص) را تعظیم کنیم و احترام کنیم.
حاضران تکبیر گفتند و او را تصدیق کردند. آنجا بود که عبدالعزیز ناچار شد اجازه دهد حُجاج، به آثار رسول خدا (ص) تبرک جویند، ولی حاکمِ پس از او دوباره دستور منع صادر کرد.