|
علیرضا لبش در ستون طنز روزنامه قانون نوشت: سال 97 در حالی شروع شده که شکر خدا سوژهها از در و دیوار بر سرمان میبارند و کمبود بارش باران در بهار را جبران کردهاند.
اولین سوژه فیلتر تلگرام بود که ترس و وحشتی تاریخی در دل مردم انداخت. این ترس بعد از حمله مغول به ایران بیسابقه بود. البته فیلترکنندگان یک پیشنهاد اکازیون برای کاربران داشتند. پیامرسان سروش با آپشنهای فراوان. یکی از این آپشنها، صداقت و بیپردگی بود. چه معنایی دارد کسی رازی داشته باشد و چیزی را بخواهد از بقیه پنهان کند. 70 میلیون نفر آدم دور هم زندگی میکنیم، باید همه از کار یکدیگر سر در بیاوریم.
دومین سوژه تغییر شکل لوگوی منشوری باشگاه سرشناس رم توسط صدا و سیما بود. من نمیدانم چرا تا به حال کسی با این باشگاه بیتربیت برخورد نکرده است. اصلا اینجور باشگاهها باید خودشان از خودشان خجالت بکشند و در هیچ مسابقهای شرکت نکنند. اصلا چه معنی دارد لولو لوگوی یک باشگاه را طراحی کند.
سومین سوژه صحبتهای رییسجمهور سابق بود که هر جایی که گیر آورد حرف زد و به هر کسی که خواست گیر داد اما کسی حتی یک ساعت هم او را بازداشت نکرد. البته ایشان دلش برای دوستان درخت و پرندهاش تنگ شده بود و از این طریق میخواست سری به آنها بزند اما موفق نشد و در نهایت افسرده شد و رفت گرفت خوابید.
چهارمین سوژه فروش چغاله و گوجه سبز به قیمت سکه بهار آزادی در سال 85 بود. فقط مشخص نشد که قیمت سکه خیلی بالا رفته یا قیمت گوجه سبز. کلا این دو کالا در تمام عرصهها به رقابت با یکدیگر مشغول هستند و احتمالا در سال 1400 به همدیگر میرسند و ریال و تومان را با هم پیوند میدهند.
پنجمین سوژه نقی معمولی بود که با سریال پایتخت 5 بسیاری از تابوهای صدا و سیما را شکست. کلا این کار فقط از عهده یک آدم معمولی برمیآمد. البته صدا و سیما هم یک سنتشکنی کرد و چندین صحنه از فیلمی که خودش ساخته بود را سانسور کرد. با این کار نشان داد که ما در سانسور هم به خودکفایی رسیدهایم و دیگر هیچ نیازی به خارجیها و فیلمهایشان برای سانسور نداریم.