|
در دورهای که خیلی از نویسندهها از این که مردم آثارشان را بخوانند ناامید شدهاند اما شما کاریکاتورهای خود را در قالب کتاب نیز منتشر میکنید و این نشان از امیدواری شما به نشر کتاب است. این انگیزه ریشه در چه تفکر و نگرشی دارد؟
هنرمند که برای خودش کار نمیکند، دوست دارد، اثرش را با مردم به اشتراک بگذارد. کتاب یکی از راههایی است که این امکان را به من میدهد آثارم به دست مخاطبان برسد. یک دورهای آثارم را در روزنامهها و مجلهها منتشر میکردم اما الان دیگر کسی این نشریات را نمیخواند. باعث تاسف است در کشوری که حدود 80 میلیون جمعیت دارد مردم اینقدر کم مطالعه میکنند. البته بیتوجهی به کتاب و مطالعه دلایل مختلف دارد که یکی از آنها مشکلات اقتصادی است. مردم آنقدر سرشان به آب و نان و اجارهخانه گرم است که کمتر وقت میکنند مطالعه کنند یا پول بدهند و کتاب بخرند. مشکل دیگر به مسئولان برمیگردد که برنامهریزی برای حمایت از بازار نشر و کتاب ندارند.
مثالش همین نمایشگاه کتاب که هر سال در پایتخت برگزار میشود اما بعد از چند دوره هنوز جای مشخص و مناسبی ندارد. یکی، دو سال در شهر آفتاب برگزار شد که هم خیلی دور بود و هم امکانات مناسبی برای مردم نداشت. امسال نمایشگاه دوباره برگشته به مصلی که اصلا مکان مناسبی برای برگزاری نمایشگاه کتاب نیست. امیدوارم روزی محلی دائمی و مناسب برای نمایشگاه کتاب در نظر گرفته شود.
گفتید مردم از نظر اقتصادی شرایط مناسبی برای خرید کتاب ندارند اما خیلی از مردم برای خرید تنقلات که حتی برای سلامتشان خوب نیست حاضرند هزینه کنند اما برای کتاب نه ! به نظرم تنگناهای اقتصادی دلیلی قانعکننده برای پایین بودن سرانه مطالعه یا خرید کتاب نیست. شاید کتابخوانی و تاثیر مطالعه بر سبک زندگی و انتخابهای هوشمندانه و درست بیشتر باید فرهنگسازی شود.
چند سال قبل یکی از کتابهای من 5000 تومان قیمتش بود اما گفتند گران است ! مردم حاضر نیستند برای یک کتب 5000 تومان هزینه کنند اما برای یک پیتزا 35 -30 هزار هزینه میکنند. برای یک فنجان کافه گلاسه و کاپاچینو هم حاضر است بالای 20 هزار تومان پول بدهد اما به کتاب که میرسد، 20 تومان خیلی گران است! البته گروهی هم هستند که بشدت کتابخوان هستند و از نان شب خود میزنند اما کتاب میخرند و میخوانند؛ البته این گروه تعدادشان خیلی کم است.
همان طور که شما اشاره کردید باید برای کتابخوانی و مطالعه فرهنگسازی جدی و فراگیر آغاز شود، هر چند فرآیندی زمانبر است و نمیتوان انتظار داشت خیلی سریع جواب بدهد. به نظرم فرهنگسازی باید از خانوادهها شروع شود و پدر و مادرها، فرزندان خود را با کتاب آشنا کنند. مدارس هم باید دست به کار شوند و توجه به کتابخوانی را در اولویت قرار دهند.کار سادهای نیست و به برنامهریزی درازمدت نیاز است.واقعا اینطور نیست مثلا کلیدی را بزنی و همه کتابخوان شوند.واقعیت این است که کتاب برای ناشر و مولف هیچ سودی ندارد.ناشرها کار سختی دارند؛ کاغذ گران است و مالیات زیاد و پول نویسنده را هم باید پرداخت کنند که حدود 8 تا 10 درصد قیمت روی جلد است که واقعا پولی نمیشود که نویسنده روی آن حساب کند. برخی نویسندههای خوب هم هستند که مردم به آثارشان اقبال نشان میدهند اما تعدادی از آنها برای دریافت مجوز کتاب سالها پشت در وزارت ارشاد میمانند و همین باعث میشود بی انگیزه شوند. این را هم اضافه کنم خرید کتاب آنقدر پایین است که تعدادی از نویسندهها مثل خودم بعد از انتشار کتابشان، نصف بیشتر آن را خودشان میخرند و هدیه میدهند! تنها چیزی که باعث میشود با همه این مصائب همچنان به چاپ کتاب مشتاق باشم لذتی است که از این کار میبرم وگرنه نه برای خودم و نه برای ناشرم بهصرفه نیست.
آثار شما، سبک خاص خودش را دارد که حتی بچهها را هم جذب میکند؛ با چند خط ساده، موضوعی را روایت میکنید. به نظر میرسد اگر آثار شما در قالب کتاب وارد مدارس شود باعث جذب دانشآموزان به کتاب میشود.
پشت این آثار به نظر ساده، سالها کار و زحمت خوابیده است. تعریف از خود نباشد اما در دنیا تعداد محدودی کاریکاتوریست وجود دارد که با چند خط ساده، مفهومی را بیان میکنند. رسیدن به این سادگی از پیچیدگی شروع شده است. این آثار برای بچهها و نوجوانان هم جذاب است و مسلما اگر وارد کتابهای درسی شود، میتواند تاثیرگذار باشد.
گاهی اوقات آثارتان را حراج میکنید برای این که آثارتان وارد خانهها شود. به نظر میرسد آدم پرتوقعی نیستید و بیشتر برای دلتان کار میکنید؟
بله از این که مردم کارهایم را بخرند و به خانههایشان ببرند، لذت میبرم. البته من روزانه چند اثر تولید میکنم و آنقدر کارهایم زیاد است که دوست دارم به دست مردم برسد. برای همین آنها را ارزان میفروشم.اما این را هم بگویم هر چند ارزانفروشی میکنم اما درآمدم از هنرمندانی که آثارشان را گران میفروشند، بیشتر است چون در طول سال چند نمایشگاه میگذارم و تعداد آثاری که میفروشم زیاد است و این کاملا به پرکاری خودم مرتبط است.برای دو سال آینده هم کار برای ارائه دارم اما چنین نیست که به گالریدارها به اصطلاح رو بزنم که آثارم را به نمایش بگذارند؛ حالا دیگر بعد از سالها زحمت سبک کارم مشخص است و گالریدارها تمایل دارند آثارم را به نمایش بگذارند چون میدانند مردم طرفدار آثارم هستند و همین باعث میشود با انگیزه بالایی کار کرده و اثر تولید کنم.