|
روزنامه آرمان نوشت: برخی کتابفروشیها ساندویچی شدهاند؛ همین بس که به عمق عدم کتابخوانی پی ببرید! اینکه رکود اقتصادی خیابان فرهنگی انقلاب را هم در برگرفته است. هر چه هست اسارت در فضای مجازی است که حوصله کتابخوانی را از مردم گرفته است. قطعا در چنین شرایط اسفناکی باید به کتابفروشان هم حق داد که به تغییر کاربری روی آورند. باید منتظر تغییر کاربریهای بیشتری از سوی فروشندگان کتاب باشیم، چرا که هیچگاه شکم گرسنه با کتاب سیر نمیشود.
کتاب در سبد خانوار ایرانی جای چندانی ندارد. گرچه تا قبل از پیدایش فضای مجازی ایرانیان دوستی عمیقی با کتابخوانی نداشتند؛ اما اینک به مدد تکنولوژی وضعیت به مراتب بدتر شده است. آنچنان که آمار ناامیدکننده و تایید نشدهای سرانه مطالعه در ایران رقمی از دو دقیقه تا 76 دقیقه را نشان میدهد. در واقع باید گفت که نهتنها ایرانیان به کتاب و کتابخوانی اهمیت نمیدهند، بلکه گوشیهای تلفن و سایر لوازم دیجیتال نیز مزید بر علت شده و به این فاصله نیز دامن زده است. مسالهای که بارها و بارها کارشناسان و صاحب نظران نسبت به آن هشدار دادهاند، اما دریغ از آنکه تغییر چشمگیری در روند کتابخوانی در ایران ایجاده شده باشد یا اینکه راهحلی کارآمد از سوی مسئولان برای افزایش میزان کتابخوانی در کشور ارائه شود.
این در حالی است که وقتی علت را جویا میشویم، شاید اولین بهانه هزینه گزاف کتاب و عدم فرصت برای مطالعه باشد، اما حقیقت ماجرا چیز دیگری است. اینکه ما را از همان ابتدا به خواندن کتاب عادت ندادند. بر اساس گزارش یونسکو، ژاپن از نظر عادت به کتابخوانی جایگاه نخست را در جهان دارد و 91درصد مردم این کشور بهطور معمول کتاب، روزنامه و مجله میخوانند؛ برای مثال یک ژاپنی در سال بین 46 تا 47 کتاب میخواند و 65درصد مردم کرهجنوبی نیز عادت به مطالعه دارند. حال اگر به بررسی سطح مطالعه کتاب در میان ایرانیان بپردازیم، قطعا نتیجه خندهآور خواهد بود! چرا که ایرانیان میانه خوبی با کتابخوانی ندارند. البته کمکاریها را نباید تنها به گردن مردم انداخت.
وقتی میتوان سرانه مطالعه را بالا برد که آثار حرفی برای گفتن داشته باشند. محتوای محصولات فرهنگی ارائه شده نیز از کیفیت بالایی برخوردار نیست. از سوی دیگر، اگر در مورد ارزش کتابها تبلیغاتی صورت نگیرد، قطعا افراد به خواندن کتاب تشویق نمیشوند. برای صحت این ادعا کافی است که در نظر بگیرد چگونه شهروندان با تبلیغات پرزرق و برق و عجیب کالاهای کم اهمیت ترغیب به خرید آنها میشوند. بنابراین خلأها در این حوزه بسیار است و باید با بررسی همهجانبه دریابیم که چرا ایرانیان به کتاب خواندن علاقهای ندارند.
حال با این اوصاف ناگوار کتابخوانی در ایران شاهد هستیم که برخی کتابفروشیها نیز تغییر کاربری میدهند. البته نمیتوان در این راستا به صاحبان صنف کتابفروشی خرده گرفت، چون وقتی مشتری در میان نباشد، صنف کتابفروشی با رکود مواجه خواهد شد و به تبع آن کتابفروشان به فکر تغییر کاربری میافتند. در واقع باید گفت که شکم گرسنه با کتابفروشی سیر نخواهد شد. این در حالی است که اگر به راسته خیابان انقلاب نگریسته باشید، تغییر کاربری کتابفروشیها به چشم خواهد خورد. خیابانی فرهنگی که اکنون با رکود اقتصادی مواجه شده و مشکلاتی را برای صنف کتابفروشان به وجود آورده است.
با این حال باید کاری کنیم که خیابان انقلاب جایگاه خود را حفظ کند. در غیراین صورت با نفسهای به شماره افتاده آن روبهرو خواهیم شد. این در حالی است که نشر کتاب و مطبوعات در ایران سابقه طولانی دارد و از اوایل دوره قاجار ایرانیان مشتاق خواندن روزنامه بودند. بخشی از مشکل پایینبودن سرانه مطالعه به تغییر در سبک رسانههای جمعی برمیگردد و به رغم وجود کتابهای صوتی و پادکستها در بازار آنها در ایران مشتری زیادی ندارند.