|
روزنامه «آرمان» درباره این تغییر کاربری اراضی و تبعات آن با اسماعیل کهرم، استاد دانشگاه و فعال محیطزیست گفت وگو کرده است.
این روزها بسیاری از باغها و فضاهای سبز، بدون تغییر کاربری و با ترفندهای گوناگون به مجتمعهای آپارتمانی تبدیل میشود. یکی از این ترفندها آن است که افراد سودجو، از روی عمد، به ایجاد آتشسوزیهای وسیع در باغها و فضاهای سبز مورد نظر خود اقدام میکنند تا درختها و سایر رستنیهای این فضاها، سوخته و بهطور کامل از بین برود. نظر شما در مورد این تغییر کاربری و تبعات آن چیست؟
زمینخواری و تغییرات کاربری که انجام میگیرد، بر اثر دو عامل است یا نقض قانون است که برای مثال در خراسان شمالی زمینها را به مدت پنج سال شخم میزنند. وقتی پنج سال تمام شد ادعای مالکیت میکنند. وقتی از کنار این زمینها در دامنه تپهها رد میشوید احساس میکنید که قالی پهن کردهاند. هرکسی رفته است و 400 - 500 هزار مترزمین کشاورزی شخمزده است و چون زمان خواب این زمینها متفاوت است.
وقتی موضوع رامی پرسید، میگویند، این برای به تملک در آوردن زمین است. پس بنابراین یکی از مسائل نقض قانون است که باید برطرف شود. باید جلوی این کار گرفته شود. دوم اینکه کسانی که زمینخواری یا جنگلخواری و کوهخواری میکنند، اینها دارای نفوذ هستند، والا هیچ کس نمیتواند این کار را بکند. سوم اینکه ما میگفتیم وقتی که تشکیلات و سازمانهای دولتی و ملی خودشان زمینخواری میکنند، شما نمیتوانید جلوی بنده را بگیرید که برای مثال رفتهام ویلا ساختهام 200متر.
در این باره مثال یا مصداقی دارید؟
نمونه میخواهید؟ دانشگاه آزاد واحد علوم تحقیقات که خود بنده در آنجا تدریس میکنم. در ارتفاع بالای هزارو800 متر ساخته شده است و هر روز هم دارد توسعه پیدا میکند. دانشکده فلان...لابلاتوار فلان...کتابخانه...خوابگاه...محل زندگی اساتید. همه این موارد کاملا غیرقانونی ساخته شده است. میدانید که چرا میگوییم در هزار و 800متر ساختوساز نشود؟ برای اینکه آنجا این رویشگاهها که از ابرها تغذیه میکنند و این رویشگاهها جلوی این ریزگردها را بگیرند. اگر در این ارتفاعات ساختوساز نشود ویلا ساخته نشود، این مناطق مستعد این است که گیاهان رشد بکنند، جنگلها رشد بکنند و کمربند سبز ایجاد بشود. آن وقت این پوشش گیاهی و این جنگلها جلوی هفتونیم تّن ریزگرد در سال را میگیرد. اگر این موارد رعایت شود دیگر تهران ریزگرد ندارد و هوای پاکتری داریم. اسم این مورد را بگذارید «ارتفاعخواری». یک نوع جدید از بالا کشیدن است.
این کار آدم عادی نیست و دراین موارد دست مسئولان در دست هم است. شما در تهران یک دیوار بساز، فوری سراغت را میگیرند و میگویند مجوز داری؟ نمیگذارند مگر اینکه نسبتی با آنها داشته باشید. چه کسی جلوی دانشگاه آزاد را گرفت؟ خیلی جالب است که مقام معظم رهبری گفتند حق ندارید حتی حوزه علمیه در بالای ارتفاع بسازید ولی در عمل میبینیم که دانشگاه میرود و این کار را میکند. جلوی این موارد را بگیرند. قلم خبرنگارها را آزاد بگذارند و آنوقت میبینید که حتی یک متر زمین هم خورده نمیشود.
بر اساس ماده سه قانون حفظ کاربری اراضی زراعی و باغها متخلفان در صورت تکرار جرم به حداکثر جزای نقدی و حبس از یک تا 6 ماه محکوم خواهند شد. به نظر شما ضمانت اجرای پیشبینیشده در این قانون و مجازاتهای تعیینشده برای این اقدام کافی است و بازدارندگی لازم را دارد؟
شما بروید شمال. میگویند ما این زمین را میفروشیم. میگویی این زمین مجوز منابع طبیعی دارد؟ میگویند نه. شما بخر منابع طبیعی جریمه ات میکند و زمین مال خودت میشود. عین این اتفاق برای من پیش آمد. کجا؟ همانجایی که فیلم به رنگ ارغوان ابراهیم حاتمیکیا ساخته شد. جایی هست به نام «سنگ ده» نزدیک آمل. من از این زمین خوشم آمد و گفتم که آقا اینجا زمین فروشی هست؟ گفتند تا دلت بخواد هست. گفتم مجوز سازمان جنگلها و مراتع را دارد؟ گفت میخری، میآیند جریمهات میکنند، بعد زمین مال خودت میشود. توجه دارید؟ از این قانون فقط این مانده است.
ببینید در پناهگاه حیات وحش میانکاله، در بهشهر 68هزار هکتار از زمینهای بهشت را برداشتند و در میانکاله گذاشتند. بنده رفتم و دیدم وسط جنگل پر از رنگهای جورواجور است. از پوشش جنگل ویلا ساختهاند به رنگ نارنجی، ارغوانی و فیروزهای...وقتی میپرسی داستان چیه؟ میگویند مردم میآیند شبانه و یواشکی میسازند بعد وقتی شهرداری و سازمان اینها را بخواهد تخریب کند باید دنبال قانون برود. پنج سال شهرداری، استانداری، ماده 100، ماده تخریب و بلدوزر و...تا وقتی بخواهند این کار را انجام بدهند، میگویند آقا فلانی را جریمه مالی بکنید.
جریمه مالی که کرد قیمت آن ویلا 100برابر میشود و دیگران تشویق میشوند و این میشود نقض قانون. ماده 100 قانون شهرداری برای تخریب این زمینها بود که برچیده شد. اگر قانون درست اجرا میشد خود محیط زیست فردا باید میرفت با بلدوزر همه دیوارهایش را خراب میکرد و نمیگذاشت از همان سرچشمه شاید گرفتن به بیل... خلاصه خدا رحمت کند سعدی را.