|
«آرمان» درباره پدیده خویشاوندسالاری با محمدرضا خباز، فعال سیاسی اصلاحطلب و استاندار سابق خراسان شمالی گفتوگو کرده که در ادامه میخوانید.
طی حدود 15 سال اخیر، بحث انتصابهای فامیلی در بین مدیران دستگاههای مختلف امری عادی شده و واکنشهایی را به همراه داشته است. چرا قبح خویشاوندسالاری ریخته شده است؟
یکی از ایراداتی که به رژیم پهلوی گرفته میشد، خانوادهای هزار فامیل بود که تمام مناصب را خودشان تعیین میکردند و در دست خود داشتند و از ورود شایستگان به قدرت جلوگیری میشد. امام راحل هم خود را خدمتگزار مردم میدانستند که یک افتخاری بود هم برای خود و دیگران. آن موقع خانواده و یا فرزندان مدیران انتظار نداشتند که از موقعیت پدران و مادران خود سوءاستفاده کنند.
در دهههای بعدی چرا همان حس خدمت به مردم و خادم ملت بودن بدون چشمداشت، در بین مسئولان کمرنگ شد؟
البته هنوز هم مدیرانی هستند که مانند اوایل انقلاب زندگی میکنند. اما مدیرانی هم هستند که برای خود و خانوادهشان جایگاه و موقعیت ویژه قائل میشوند که این امر از دید مردم پنهان نیست. مردم چنین رفتارهایی را نمیپسندند و به چشم سوءاستفاده تلقی میکنند.
آیا خویشاوندسالاری به جای شایستهسالاری، یک اشکال ساختاری در عرصه مدیریتی کشور است و یا صرفا به اشکالات شخصیتی و تنها معطوف به شخصیت افراد است؟
صدها هزار شهید ندادیم که مدیران برای فرزندانشان مناصبی در نظر بگیرند و پستها را به آنها بدون کمترین شایستگی بدهند. این امور به خود افراد باز میگردد و در نوعی خودپسندی و خودبرتربینی تبلور یافته است. اما از سویی ساختارهای کشور هم دارای اشکال است که باید این ساختارها اصلاح شود.
در اتاق بازرگانی این امر رعایت شده و مدیران اتاق، از بهکارگیری خویشاوندان و فرزندان خود منع شدند. میتوان در آییننامههای دولتی و بخشنامهها هم، چنین مواردی را در ادارات و دستگاهها به اجرا گذاشت که مدیران حق نداشته باشند فرزندان و خویشان خود را در دستگاهها بهکار گیرند. بنابراین در بحث خویشاوندسالاری، هم مشکلات ما ساختاری است و هم فردی.
اکنون برخی از انتصابهای فامیلی، رسانهای و با واکنش منفی مردم مواجه شده است. با توجه به اینکه مردم مشکلات عدیده اقتصادی و معیشتی دارند، آیا اینگونه اخبار باعث نارضایتی مردم نیست؟ در مقابل چنین فامیلبازی برخی مدیران چه میتوان کرد؟
دو راه دارد؛ یا مجلس یا دولت و یا با کمک هم، با یک قانون روشن و صریح به این امور پایان دهند. هر دو قوه هم میتوانند نشستهای مشترک داشته باشند و به یک جمعبندی برسند و رخنههایی را ببندند که باعث سوءاستفاده عدهای و در سوی دیگر موجبات نگرانی مردم را فراهم میکند. این هر دو قوه با همراهی هم میتوانند پدیده خویشاوندسالاری را پایان داده و یا کاهش دهند.
اکنون قانون محکم و صریحی در رابطه با عدم بهکارگیری فرزندان و یا نزدیکان مدیران در مناصب، وجود ندارد؟
خیر فعلا چنین قانونی وجود ندارد. البته همانطور که عرض کردم، در اتاق بازرگانی چنین منعی وجود دارد. هیات رئیسه اتاق، از ورود افراد نزدیک به مدیران در اتاق جلوگیری کرده است. دولت هم میتواند از این امر، الگو برداری کند.
عمدهترین آسیبهایی که خویشاوندسالاری میتواند به کشور و جامعه وارد کند، چیست؟
حس بیاعتمادی مردم به مسئولان و مدیران کشور عمدهترین آسیب است. سپس این امر باعث میشود تا جوانانی که تحصیل میکنند و از آزمونهای سختی عبور میکنند، وقتی ببینند فرزند مسئولی، یکشبه ره صدساله را میپیماید، بیانگیزه خواهند شد و با وجود دارا بودن شایستگی و استعداد، برای خود آیندهای متصور نخواهد بود. بنابراین شاهد عدم تلاش و انگیزه و شور و نشاط در جوانان خواهیم بود که میتواند در عرصههای مختلف به کشور آسیب برساند.