|
محمدرضا باهنر، نماینده ادوار مجلس و فعال سیاسی اصولگرا با خبرآنلاین گفتگو کرده است.
بخشی از این گفتگو را بخوانید:
نقدی در افکارعمومی به جریان اصولگرایی مطرح می شود و آن این است که «اصولگرایان در سال های اخیر به نهادهای نظام خیلی چسبندگی پیدا کرده اند»، این نقد را قبول دارید؟
من اول تأکید کنم، در کشور یکسری واقعیت ها داریم، یکسری هم مربوط به حس مردم است. اینها عموما امکان دارد بر هم منطبق نباشد. من یک مثال خیلی ساده تر بزنم مثلا ممکن است در یک کشور یا منطقه ای امنیت باشد ولی احساس امنیت نباشد. نظام و حاکمیت هم مسئول امنیت و هم مسئول حس امنیت است.
در گذشته گاهی اوقات اشکالاتی در رفتارهای ما بوده که این اشکالات را نتوانسته ایم در افکارعمومی حل کنیم. درباره همین مسئله چسبندگی به نهادهای نظام بارها مثال زدم. شورای نگهبان را در نظر بگیرید، برای انتخابات مجلس شورای اسلامی ۱۲ هزار نفر به عنوان نامزد ثبت نام کردند، ۶ هزار نفرشان رد و ۶ هزار نفرشان تأیید شدند، موقعی که ریز می شویم در بین ردصلاحیت شدگان می توان گفت به ۵۰۰- ۶۰۰ نفر ظلم شده است چون بی علت ردصلاحیت شدند. برعکس آن هم وجود دارد که در بین تأییدصلاحیت شدگان، ۵۰۰-۶۰۰ نفری هستند که باید ردصلاحیت می شدند و چون نشدند به مردم ظلم شده است.
حالا جریانی یک موقع می آید، این ۵۰۰ نفر ردصلاحیت شده را در مقابل ۶ هزار نفر عَلَم می کند و می گوید «چون این اتفاق افتاد شورای نگهبان به درد نمی خورد»، ما می گوییم این نقد به شورای نگهبان وارد است ولی شورای نگهبان هم چاره ای ندارد، یک ماه فرصت دارد، مجبور است ۱۲ هزار پرونده را رسیدگی کند، بالاخره این اشکالات پیش می آید.
قبول دارید که نظام انتخابات مشکل دارد؟ به جای آنکه فشار بررسی صلاحیت ها را بر شورای نگهبان قرار دهیم، بهتر نیست نظام انتخاباتی حزبی باشد؟
اتفاقا یکی از راه حل های این مشکلات تحزب است. داشتم این مسئله را می گفتم که یک رویکردی در مجموعه اصولگراها است که البته هزینه اش را هم دارند می پردازند، اصولا از نهادهای وابسته به نظام حمایت می کنیم. یعنی سپاه را هم بخواهیم ریز شویم، ممکن است سپاه ۱۰ کار خوب کند، دو تا کار اشتباه هم انجام دهد. یک عده آن دو کار اشتباه را عَلَم می کنند اما ما اصولگراها روی آن ۱۰ کار سینه می زنیم و طبیعی است که به این دلیل ما یکسری آرای مان را در افکارعمومی از دست می دهیم. معمولا نزد افکارعمومی نقد کردن ها، مخصوصا نقد قدرت بیشتر جذاب است تا دفاع از قدرت بنابراین این مشکل وجود دارد.
نکته دوم که من حتی درباره جمنا هم دوره گذشته دو سه مرتبه بحث کردم و یکسری اشکالات نیز به جمنا وارد می دانم اما جمنا منافع زیادی داشت. در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲، ۴ کاندیدای ریاست جمهوری داشتیم که هر کدام ۱۲ درصد رأی آوردند، در سال ۹۶ یک نفر ماند و ۴۰ درصد رأی آورد . این خیلی قدم خوب و رو به جلویی است.
اما جمنا یک اشکالاتی هم داشت. یکی از اشکالاتش همین بود. یعنی در افکارعمومی این طور برداشت شد که اصلا جمنا ساخته و پرداخته سپاه است. علتش هم بی دقتی و کم دقتی دوستان بود. مثلا در یک منطقه کوچک ۱۰ نفر را به عنوان عضو شورای جمنا انتخاب می کردند که یکی از آنها بازنشسته سپاه بود. حال آنکه تعداد بازنشسته های سپاه در بدنه جمنا شاید دو درصد نبودند اما چون پررنگ هستند، افکارعمومی فکر می کند اصلا بساط و مغازه و دکان همه اش دست آنهاست. این یکی از اشکالات جدی جمنا بود.
در تأثیرگذاری هم دو درصد بودند یا خیر؟
متفاوت بود. بسیاری از کاندیداهایی که بچه های سپاه بودند می خواستند استعفا دهند، جمنا نپذیرفت، قبول نکردند و نیامدند که کاندیدا شوند. اگر دست آنها بود که آنها دوست داشتند همه بیایند . بنابراین تأثیرگذاری اش جاهای مختلف، متفاوت بود اما می خواهم بگویم این اشکالات را من بعضی وقت ها نقد کردم.
مثلا قرار بود در جمنا تصمیمات از پایین به بالا و براساس رأی گیری باشد اما این رأی بعضی جاها مهندسی شد. یک جریان خاص و رایحه ویژه ای از مجموعه اصولگراها بیشتر رشد و نمو کرد. مثلا جمنا به تشکل های سیاسی و احزاب قدیمی فعال خیلی بها نداد. البته آنها هم ادعاهایی داشتند می گفتند ما باید سرمایه های اجتماعی را به میدان بیاوریم. سرمایه های اجتماعی هم آمدند کار هم کردند ولی بعضی جاها کاملا مشخص بود که آرا مهندسی شده است بنابراین من می خواهم بگویم هم بعضا به دلیل مواضعی که ما داریم، اگر سپاه ۱۰ حُسن و دو اشکال داشت، ما در کنار ۱۰ حُسنش باید صادقانه دو اشکالش را هم بگوییم اما نه اینکه بخواهیم با آن دو اشکال گردن بزنیم. رُقبای ما با آن دو اشکال گردن می زنند. ما می گوییم سپاه این ۱۰ حُسن را دارد و این ۲ اشکال را هم دارد. معتقدم آنی که نقد می کند جذاب تر است.