|
عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: چندی پیش ویدیویی از یک شخص روحانی که معمولا سخنان مناقشهانگیزی میگوید پخش شد که با خنده توضیح میدهد چرا در ایران کودتا و براندازی نمیتوان کرد.
او گفت چند سال پیش به یک سرجاسوس سیا 20 میلیون دلار دادند که برو در ایران و حکومت را براندازی کن. آمد ایران و 6 ماه فرصت داشت که ماموریت خود را انجام دهد، بعد از آن برگشت. از او پرسیدند که آیا کاری کردی، گفت خیر؟ گفتند، پولها را آوردی؟
گفت نه. گفتند مصرف عیش و نوش کردی؟ گفت نه. خرج ماموریت کردم. گفتند تو که براندازی نکردی؟ گفت پول را خرج این کردم که بفهمم حکومت دست کیه تا براندازی کنم. ولی 6 ماه گذشت و همه را خرج کردم و نفهمیدم که حکومت دست کیست؟
البته او این داستان را به عنوان جوک و لطیفه و شاید هم در مقام تعریف گفته است و ما هم به عنوان طنز تلقی میکنیم ولی میتوان مشابه جدی از آن را هم گفت.
اگر سیا 20 میلیون دلار یا بیشتر به افرادی بدهد که در ایران بذر بیاعتمادی و بدبینی بکارند تا آنان بهرهاش را ببرند و این فرد به ایران بیاید، احتمالا نیاز ندارد که یک سِنت آن را خرج کند زیرا کسانی یا وضعیتی وجود دارد که این بذر را مفت و مجانی میکارند و آبیاری میکنند و تنها کافی است دشمنان این ملت آماده برداشت کردن محصول آن باشند.
اجازه دهید سخنان یکی از نمایندگان مجلس[ابوترابی نماینده نجف آباد] را که در یک خبرگزاری مهم کشور منتشر شده است با یکدیگر مرور کنیم. «ماموران امنیتی ۳ کارتخوان با گردش مالی ده میلیاردی در دفتر وزیر نفت پیدا کردند. یکی از این کارتخوانها به نام یکی از آبدارچیهای دفتر آقای زنگنه است.
ماموران امنیتی علاوه بر کشف کارتخوان در دفتر وزیر نفت، مقادیری طلا و دلار را نیز در دفتر آقای وزیر کشف کردهاند که این مساله موجب اختلافات و بحثهایی بین زنگنه و وزیر اطلاعات در هیات دولت شده است. وزیر نفت عنوان کرده که من در این زمینه با وزارت اطلاعات همکاری نخواهم کرد.»
فرض کنیم که چنین خبری در یک جامعه پیشرفته و سالم مطرح شود، چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ خیلی ساده، پلیس و دادستان به سرعت وارد ماجرا میشوند. اتهامزننده را احضار و مدارک او را میگیرند و فوری اقدام به بازرسی از محل و افراد مرتبط با ماجرا میکنند. اگر ادعای مذکور قرین به حقیقت باشد از اتهامزننده تشکر میکنند و برای متهمان پرونده تشکیل میدهند. اجازه نمیدهند که مساله کهنه شود یا مورد رسیدگی قرار نگیرد و اگر اتهامات بیپایه و ساختگی و براساس شایعات است، با او برخورد میشود.
در اینجا وزیر نفت و وزارتخانه متبوع او باید فوری شکایت کنند و ادعای خسارت مادی و معنوی و مجازات مفتری را بنمایند. این اتهام به شخص وزیر یا حتی یک وزارتخانه نیست. اگر اتهام نادرست باشد، افترا علیه همه و نیز اقدامی در جهت تخریب اعتماد اجتماعی و عمومی است.
متاسفانه در ایران این رسیدگی اتفاق نمیافتد. هر روز مثل نقل و نبات و شاید هم مثل زهر از این اتهامات علیه این و آن منتشر میشود. گاه کسی را متهم به گرفتن پول از خارج میکنند، آن دیگری را متهم به اختلاس و دزدی میکنند، ولی دریغ از رسیدگی قطعی و علنی و مجازات کردن مجرم یا افترازنندگان. نتیجه این رفتار چیست؟ هر کسی متوجه میشود که در این وضعیت میتواند هر توهین و اتهامی را طرح کند؛ ولو آن اتهام درست نباشد و هیچ مرجعی نیز گریبان او را نمیگیرد بنابراین ترسی از زدن اتهامات نادرست نخواهد داشت.
این عدم رسیدگی سریع و دقیق و شکایت نکردن کسانی که حقشان ضایع میشود، موجب تشدید این رفتارهای اعتمادبرانداز میشود. متاسفانه بخش مهمی از این ماجرا نیز پیرامون نفت است چون نفت لقمه چرب و شیرینی است که خیلیها خود را آماده کردهاند تا از طریق آن فساد مالی انجام دهند و به نام دور زدن تحریمها، بابک زنجانیها را تکثیر کنند. اکنون معلوم شد که چرا عدهای این همه دنبال به هم زدن روابط معمول کشور و بازگشت تحریمها هستند.