|
خبرآنلاین: چند هفتهای از حادثه تلخ در اطراف تئاتر شهر میگذرد. حادثه تیراندازی بر اثر درگیری دو دستفروش که منجر به تیراندازی یکی به دیگری شد و حالا اهالی هنر تئاتر میخواهند خانه اختصاصیشان دوباره محصور شود اما آیا این کار، گره گشاست؟
نگاهی بیاندازید به آنچه اهالی تئاتر گفته اند. از ایرج راد که خواسته بود محیط پارک شهر را با دیواره از اطرافش جدا کنند تا این همه آدم غیرمربوط آنجا نباشند تا بهروز قریبپور که گفته بود تئاتر شهر شده پاتوق معتادها و خاطرهای گفته بود از معتادانی که با کلک درون ساختمان اداری تئاتر شهر میرفتند تا تزریق کنند و از وضعیت اسفناکی گفته بود که در نهایت منجر به این تیراندازی و ماجراهایی چنین میشود.
پیام دهکردی هم تقریبا چنین نظری دارد. او هم همین قدر دلخور است از تبدیل شدن نماد اندیشه نمایشی کشور به پاتوق اراذل و میگوید هیچ ارادهای نیست تا آنجا سامان یابد.
تمام گفتههای این بزرگان صحیح و به دیده منت اما به راستی محصور کردن ساختمان زیبای تئاتر شهر پشت دیوارهای بتنی علاج کار است؟
وضعیت فرهنگی این منطقه درست میشود؟ نگارنده این مطلب البته با استاد قطبالدین صادقی همنظرتر است؛ اینکه سکوهای دور تئاتر شهر دقیقا تابعی از تمام فضای فرهنگی کشور ماست.
بیایید مروری کنیم به بزرگترین نمایشخانههای سراسر دنیا از فرانسه و انگلیس، تا آمریکا، آلمان، ترکیه و ایتالیا، کدامشان این بناهای فرهنگی که از بودجه عمومی ساخته شدهاند و پارکهایشان که بخشی از فضاهای عمومی شهری هستند را به روی مردم میبندند و انحصار ایجاد میکنند؟ در بسیاری از این کشورها حتی حیاط مدارس هم فضای عمومی محسوب می شود و استفاده از آن به روی مردم باز است.
ولی چرا آنها شاهد چنین اتفاقاتی نیستند یا کمتر دچارش میشوند؟ چون این خود خانواده هنرشان هستند که نمیگذارند محیط اطراف خانهشان به تصرف اهالی غیر درآید.
خانواده محترم تئاتر اگر امروز گلایه دارد از اینکه چرا فضای اطراف تئاتر شهر در تصرف ولگردهاست، باید خودشان بیش از گذشته آنجا را در اختیار بگیرند. کاری کنند که گروه نامانوس با آن فضا در اقلیت قرار بگیرند و چنان فضا را با خود بیگانه بدانند که دیگر آن محیط محل گذران وقتشان نباشد.