به گزارش ایسنا، روزنامه ایران نوشت: دختری بر لبه پرتگاه پل بر فراز اتوبان شلوغ ایستاده و هر لحظه امکان دارد خودش را به پایین بیندازد. جمعیت انبوهی بالای پل ایستاده و تلفن به دست در حال فیلمبرداری هستند. هیجانشان برای تماشای صحنه خودکشی یک انسان بیشباهت به تماشاگران مشتاق یک تئاتر خیابانی نیست.
تا چشم کار میکند مردم ایستادهاند و اتوبان در هر دو مسیر قفل شده است. یک ساعتی گذشت نه آن دختر خودش را پرت میکرد نه مردم دلشان میخواست صحنه را ترک کنند و پایان این نمایش را از دست بدهند. اشتیاقشان برای دیدن سکانس پایانی و دلهره آور نمایش خیابانی مرگ آنقدر زیاد بود که گاهی با کوچکترین حرکت دخترک دست و سوت میزدند و گویی به انجام کاری که قصد داشت، تشویقش میکردند.
هر لحظه به جمعیت تماشاگران اضافه میشد. تازه واردان از آنها که از اول نظاره گر نمایش بودند میپرسیدند چه شده است و جواب میشنیدند: «این دختر یک ساعته علافمان کرده. قصد خودکشی ندارد. تمامش نمیکند ما هم به کار و زندگیمان برسیم...» این جملات را میگفتند و مشتاقانهتر به لبه پل بالای بزرگراه خیره میشدند...
انگار کسی نگران دخترک نبود. صدای آژیر آمبولانس اورژانس و خودروهای آتشنشانی از دور شنیده میشد. امدادگران تشک نجات را پهن کرده بودند. مأمور آتشنشانی بالای پل رسید و به دختر جوان نزدیک شد. سرانجام او را در حالی که اصرار به خودکشی داشت در میان بازوانش گرفت و از سقوط نجاتش داد...
نمایش به پایان رسیده بود. در کمتر از چند دقیقه، موج عظیم جمعیت محل را ترک کرده و خیابان مانند یک سالن نمایش خالی شد. برخیها سرشان در گوشی بود تا فیلمهای گرفته شده را به اشتراک بگذارند و برخی داشتند داستان را با آب و تاب برای دیگران تعریف میکردند. اما هیچ کس به مشکلات دخترک فکر نمیکرد...
احساس باخت عمیق، سرخوردگی میآورد
دکتر مسعود غفاری، روانشناس و مشاور خانواده با هشدار درباره پایین آمدن احساس امید به زندگی به خبرنگار «ایران» می گوید: «در این بحث دو موضوع خودکشی و اقدام به خودکشی را باید بررسی کنیم. معمولاً افرادی که با مشکلاتی مانند شکست عشقی، نداشتن روابط پایدار در زندگی مشترک و... روبهرو هستند برای اینکه بتوانند توجه فرد یا افرادی را به خود جلب کنند اقدام به خودکشی کرده یا به اصطلاح تئاتر خودکشی به راه میاندازند. بررسیها نشان میدهد هدف این افراد علاوه بر جلب نظر همسر، نامزد، اعضای خانواده و... این است که حس نگرانی، دلسوزی و حتی احساس گناه را در آنها برانگیزند. براساس آمار، تعداد زنانی که اقدام به خودکشی میکنند بیش از مردان است. اما خودکشی تعریف متفاوتی دارد. فرد قصد دارد در عمل به بازماندگانش این پیام را بدهد که من از زندگیام به هیچوجه راضی نبوده و با انتخاب خودم زیر خاک را به ماندن روی خاک ترجیح دادهام. به عبارت دیگر هر گاه کسی در زندگی احساس باخت داشته باشد، افسرده میشود وقتی این حس ژرف شود، به اعتیاد میرسد و با عمیق شدن این حس خودکشی رخ میدهد.»
وی می افزاید: «مردم با محاسباتی درونی پیوسته خود را برنده یا بازنده ارزیابی میکنند. درباره برندگان صحبتی نیست اما گروه بازندگان -که متأسفانه حال بسیاری از مردم جامعه اینگونه است- چون هیچ تصویری از آینده بهتر برای خود ندارند دچار سرخوردگی میشوند. وزیر بهداشت چند روز قبل تعداد مبتلایان به آسیبهای روانی را حدود 11 میلیون نفر اعلام کرد. اما باید توجه داشته باشیم که تعداد افراد مشکلدار روانی بسیار بیشتر از اینها است و وقتی این افراد در جایگاه پدر، مادر، همسایه، همکار و... قرار بگیرند میتوانند برای اطرافیانشان گرفتاریهایی را ایجاد کنند. در صورتی که این مشکلات رفع نشود، معضلات به خانههای ما هم میرسد.»
غفاری درباره واکنشهای عجیب مردم حاضر در محل نیز می گوید: «آدمها وقتی زندگی سختی داشته باشند اول به پرخاشگری میرسند. این پرخاشگری را میتوان در روابط مشکل دار افراد و قهرها دید. اگر این پرخاشگری برطرف نشود تبدیل به ناکامی میشود. از نگاه یک روانشناس، «ناکامی»، مادر همه بیماریهای غیرعضوی است و اگر از حدی بگذرد تبدیل به افسردگی، اعتیاد و در نهایت خودکشی میشود. این ناکامی در افرادی که از شخصیت سالمتری برخوردار هستند به بیتفاوتی تبدیل میشود. بسیاری از مردم از جمله افرادی که به تماشای این نوع خودکشیها میایستند به این بیتفاوتی که بلای بزرگ اجتماعی است، رسیدهاند. به طور مثال میتوانیم به بیتفاوتی آموزگار به دانشآموز، پرستار به بیمار، کارمند به ارباب رجوع و... اشاره کنیم که اگر همراه با غرض ورزی باشد کاری پیچیدهتر میشود.»
این روانشناس در ادامه می گوید: «ما باید بستری را در جامعه ایجاد کنیم که هر کس بتواند از راه قانونی، اخلاقی، شرعی و انسانی نیازهای خود را برآورده کند چون در صورت سرکوب این نیازها ممکن است افسردگی، اعتیاد و خودکشی رخ دهد یا افراد برای رفع نیازهایشان به روشهای غیراخلاقی، غیرانسانی، غیرشرعی و غیر منطقی رو بیاورند. خانوادهها باید آموزش ببینند. مردم باید به مشاوره، مددکاری و روان درمانی ترغیب شوند چون افراد با مشکلات شخصیتی قادر به ایفای نقش شایسته خود نیستند.»
وی درباره چگونگی برخورد با افرادی که بهسمت خودکشی یا اقدام به خودکشی میروند، نیز می افزاید: «وقتی یک نوجوان یا جوان در قیاس شرایط خود در جامعه با هم سن و سالانش احساس میکند حتی قادر نیست حداقل امکانات آنها را نیز داشته باشد به ناکامی میرسد. در واقع در جامعه فعلی اختلاف طبقاتی وحشتناک مردم مانند بنزینی، آتش این اتفاقات را شعله ورتر میکند. هیچ کس با دل خوش تصمیم به خودکشی نمیگیرد پس لازم است کمبودها شناسایی شده و در رفع آنها بکوشیم.»
خودکشی خیابانی جرم نیست
حمید صادقیزاده، کارشناس ارشد حقوق جزا و خصوصی و وکیل پایه یک دادگستری نیز در این باره به خبرنگار «ایران» گفت: «براساس مواد قانون تعزیرات، خودکشی عنوان مجرمانه محسوب نمیشود. بنابراین حتی در صورتی که این اقدام باعث ایجاد بینظمی اجتماعی، ترافیکی یا آسیب روانی به جامعه شود، از نظر قانونگذار جرم به شمار نمیرود. در توضیح بیشتر این موضوع میتوان گفت از آنجا که فرد خودکشیکننده به نوعی بیمار است و تحت فشارهای بیرونی، روانی و درونی تصمیم به مرگ خودخواسته میگیرد، در بحث جرم شناسی مجرم نیست. تنها موضوعی که در قانون جرایم رایانهای مطرح است تهییج و تحریک افراد به خودکشی است که جرم است و مجازات دارد.»
وی با ابراز نگرانی از افزایش بیتفاوتی اجتماعی نیز می گوید: «ما در صحنههای خودکشی تماشاگرانی را داریم که به اتفاقات اطرافشان بهعنوان طنز و تفریح نگاه میکنند. به این معنا که افراد به جای منصرف کردن فرد از خودکشی، بهدنبال تهیه فیلم یا ساختن طنزی بهنام خود در فضای مجازی هستند. این احساس بیتفاوتی جمعی، انحطاط نسبی جامعه را نشان میدهد که بسیار خطرناک است. مهمترین عامل بروز این اتفاق کاهش آمار مطالعه و بیتمایلی به شناخت دنیای پیرامونی است. افراد آنقدر غرق در رفع مشکلات اقتصادی هستند که از این شناخت صرفنظر میکنند و به همین دلیل بروز اتفاقاتی مانند خودکشی، حیوان آزاری یا قتل را زنگ خطر نمیبینند. گاهی اوقات نیز تکرار اتفاقاتی مانند خودکشیها در شهرهای مختلف، موضوع را برای همه عادی میکند و جامعه از کنارآن مانند وقایع روزمره عبور میکند.»