|
روزنامه ایران: کمال دهقانی؛ نماینده مجلس طی یادداشتی به تحلیل سفر چند ساعته ظریف به فرانسه پرداخت.
او نوشت:
گروه هفت به دلیل قدرت اقتصادی و به تبع آن سیاسی که دارد، در منظومه معادلات بینالمللی گروهی تصمیمساز در برخی شئون مناسبات و وضعیتهای جهانی محسوب میشود.
به طور سنتی کشور امریکا خود را مرکز و نقطه ثقل این گروه میداند. این دیدگاه البته صرفاً محدود به خود این کشور نمیشود و سابقه نشان داده که اعضای گروه هفت نیز تا پیش از این کم و بیش این نقش محوری و تنظیم کننده امریکا را در عمل پذیرفتهاند، هر چند شاید آن را رسماً بیان نمیکنند.
سفر اعلام نشده وزیرخارجه کشورمان به محل برگزاری اجلاس اخیر این گروه در بیاریتز فرانسه درست از همین زاویه دارای اهمیت دوچندانی میشود. چه آنکه این سفر تقریباً به لحاظ خبری تمام تحولات رخ داده در میان سران گروه هفت را که ناظر به اتفاقات بسیار بزرگی چون برگزیت، تحولات شرق آسیا، مسائل زیست محیطی و... بوده تحت تأثیر قرار داد. انفعال ترامپ و گیجی او از حضور ظریف در فرانسه هم نشانه این بود که چنین اتفاقی نه تنها برای امریکاییها قابل پیشبینی نبود بلکه تحولی مورد تمایل و دلخواه آنها هم محسوب نمیشود.
مهمترین اتفاق ناشی از این سفر پیام بسیار روشنی بود که این بار نه ایران بلکه فرانسه و تا حدودی اروپاییها به ترامپ دادند؛ این پیام چیزی نبود جز نشان دادن عزم عملی آنها برای ایستادن در مقابل سیاست یکجانبهگرایی کاخ سفید. امریکا در قبال برجام و جمهوری اسلامی ایران طی دو سال گذشته یکجانبهگرایانهترین سیاستهای ممکن را اتخاذ کرده که نهایت و اوج آنها تحریم وزیر امور خارجه کشورمان است. تحریمی که درست بیخ گوش ترامپ و در خلال یکی از مهمترین رویدادهای دیپلماتیک جهان، آن هم در قلب اروپا و توسط یکی از قدرتهای اروپا که عموماً اشتراکات زیادی با امریکا دارد، شکسته میشود.
کاملاً روشن است که چنین موقعیتی برای فردی با خصوصیات ترامپ، آن هم در شرایط فعلی که زیر بار فشارهای فزاینده داخلی قرار گرفته، چقدر میتواند اتفاقی تحقیرآمیز باشد.
اما در لایه بعدی این سفر نشان داد که علیرغم موانع ایجاد شده توسط کاخ سفید همچنان دیپلماسی ایران فعال و پویا است و مهمتر اینکه این دیپلماسی فعال در میان شرکای سنتی امریکا مشتریان کاملاً جدی هم دارد. تلاش اروپا برای حفظ برجام بدون امریکا و ادامه گفتوگوها با ایران در غیاب واشنگتن اتفاقی است که در تاریخ دیپلماسی کمتر نمونهای میتوان برای آن یافت.
اما چیزی که در این میان مهم است، این است که اروپا در شرایط کنونی نباید برای ایران نقش میانجی با امریکا را بازی کند. چرا که ما در این صحنه خود درگیر مسائل مستقیمی با اروپاییها و در رأس آنها سازوکار اینستکس هستیم که به نظر میرسد تعیین تکلیف آنها اولویت ضروریتری نسبت به تنشزدایی مستقیم با امریکاییها دارد. از مجموع تحولات نیز به نظر میرسد خط اصلی تلاشهای وزارت امور خارجه هم در همین مسیر میباشد و برای جمهوری اسلامی ایران فعلاً اروپا در قامت میانجی با امریکا محسوب نمیشود، چرا که پیش از آن خود اروپا باید تکلیف برخی مسائل را روشن کند.
در نهایت اینکه ارزش سفر اخیر آقای ظریف به فرانسه در آنجا است که جمهوری اسلامی ایران اوج دیپلماسی و علاقه خود به گفتوگو را در شرایطی به دنیا نشان میدهد که همزمان در سوی دیگر میدان در حال به رخ کشیدن اوج اقتدار نظامی و مقاومت خویش است. به عبارتی، با این تلاشها تصویری که از ایران به دنیا مخابره میشود تصویر بازیگری مقتدر اما اهل منطق و گفتوگو است و به نظر میرسد همین تصویر هم باعث میشود که خبر اصلی مخابره شده از اجلاس گروه هفت نه اخبار سران کشورهای عضو بلکه خبر حضور چندساعته وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران در فرانسه باشد.