خبرگزاری تسنیم: جمشید دموئی، استاد اقتصاد و رئیس دانشکده اقتصاد و مدیر مرکز بررسیهای اقتصادی مسائل اجتماعی دانشگاه لوترن کالیفرنیا است.
او که دارای مدرک کارشناسی در رشته اقتصاد از دانشگاه تهران و مدرک کارشناسی ارشد و دکترای از دانشگاه ساری در انگلستان است معتقد است، حذف صفرها باید در شرایط ثبات و پایداری اقتصادی صورت میگرفت و نه در شرایط تورمی و در حالی تغییرات غیرقابل پیش بینی مشخص.
وی که سمتهایی همچون مدیرکل بخش مطالعات و سیاستهای اقتصادی وزارت اقتصاد و دارایی ایران، عضو و یا سرپرست هیئت نمایندگان در همایشهای داخلی و بینالمللی، اقتصاددان ارشد و بعدها مشاور در برنامه توسعه سازمان ملل متحد و دفتر خدمات پروژه سازمان ملل متحد، رئیس کل شرکت پژوهش جهانی دموئی و... را در کارنامه کاری اش دارد، بر این باور است که ایران نباید جا پای برزیل بگذارد و تجربه ناموفق برزیل را تکرار کند. برزیل با حذف ناموفق صفرها مجبور شد طی ۵۰ سال ۸ بار واحد پول ملی اش را تغییر دهد.
او همچنین به بررسی تأثیر حذف صفرها بر بورس پرداخته که نظرات وی در این خصوص و سایر نظراتش را در ادامه میخوانید.
مشکلی برای حذف صفرها از پول ملی نیست، مشکل زمان انجام این کار است
نظرتان در خصوص تصمیم ایران برای حذف چهار صفر از واحد پول ملی چیست؟
اگر به نرخ برابری دلار و ریال نگاهی بیاندازیم و آن را در طی چهل سال گذشته مورد نظر قرار دهیم، متوجه میشویم که این نرخ به اندازه بیشتر از ۲۳۳۰ بار کوچکتر شده است، مشکلی نیست که ایران همانند بسیاری از کشورهای دیگر جهان که در طی زمان طولانی به این اقدام دست زده اند، باید این قدم را بردارد. دلیل این تغییر و تبادل افزایش تورم در کشورهایی است که به این سوی کشانده میشوند.
برزیل نمونه ناموفق حذف صفرها از پول ملی
برزیل طی ۵۰ سال مجبور به ۸ بارتغییر در واحد پولی ملی خود شد
نکته مهم درحال حاضر، پاسخ به این سوال است که آیا زمان حاضر، زمان مناسبی برای این تصمیم بود؟
کشورهایی که این اقدام را به انجام میرسانند میتوانند موفق و یا ناموفق باشند. برزیل این کار را به صورت ناموفقانه انجام داد و لذا مجبور شد که واحد پولی خود را حدود ۸ بار در طی ۵۰ سال تغییر دهد.
ترکیه موفق شد، چون قبلش تورم را با دشواری تحت کنترل درآورده بود
از یک نمونه غیرموفق یاد کردید، از یک نمونه موفق نیز یاد کنید.
ترکیه این اقدام را در سال ۲۰۰۵ انجام داده به مراتب در این مورد موفق بوده است. دلیل موفقیت و عدم موفقیت را باید در چند موضوع عمده جستجو کرد. در مورد اول مسأله تورم موجود و ادامه آن در زمان قابل توجهای که پیش روی آن اقتصاد است.
به طور مثال ترکیه در سالهای ۲۰۰۱ و ۲۰۰۲ گرفتاری بسیاری با تورم داشت. در سال ۲۰۰۱ نرخ تورم ترکیه حدود ۷۰ درصد بود. ترکیه در آن زمان امیدآن را داشت که به عضویت جامعه اروپا درآید و لذا اقدامات زیادی را به کمک و توصیه صندوق بین المللی پول انجام داد و توانست با دشواری تورم را تحت کنترل درآورد و آنگاه اقدام به تغییر ارزش پول خود و برداشتن صفر کرد.
منتظر بالا بودن قیمتهای خرد توسط فروشندگان پس از حذف صفرها باشیم
این تجربه را در ایران و تأثیر آن بر اقتصاد را چطور پیش بینی میکنید؟
دشوار است که اقدام ایران را از بعد نظر زمانی در شرایط فعلی، درست بپنداریم. چراکه این اقدام باید در زمانی صورت میگرفت که اقتصاد ایران با ثبات اقتصادی بیشتری روبرو بود.
سرانجام مسأله تأثیرات آن بر کل اقتصاد و به ویژه مسأله تورم است. من فکر نمیکنم که این اقدام فشار تورمی را بر اقتصاد ایران به صورت قابل توجه افزایش دهد. ولی این مسأله را نیز باید پذیرفت که از نظر روانی تصور آنکه قیمت یک کالا ۵۰۰ تومان بالا رود به مراتب بیشتر از آن خواهد بود که بگویم این قیمت ۵ تومان بالا رفته است. حتی در مواردی که تغییر در مورد اقلام زیر ۱۰۰۰ تومان فعلی است، گرایش فروشندگان به بالا بردن قیمتهای خرد بالاتر خواهد بود؛ لذا میتوان پذیرفت که این اقدام آثار تورمی کمی در اقتصاد داشته باشد که در طی زمانی نه چندان طولانی حل و فصل خواهد شد. مسأله به مراتب مهمتر از انجام این اقدام، در زمانی است که شرایط اقتصادی کشور در شرایط ثبات و پایداری باشد و نه تورمی و در حال تغییرات غیرقابل پیش بینی مشخص.
سهامداران خرد متوجه کوتاه مدت بودن تأثیرات حذف صفرها بر بورس باشند
از تأثیرات حذف صفرها بر بورس بگویید.
در مورد تأثیر حذف صفرها از واحد پول ایران بر شرایط بازار بورس باید بگویم که برگشت به سرمایه گذاری در بازار بورس در رابطه مستقیم با سودآوری یک شرکت در زمان حال و یا آینده باید قابل تصور باشد. برگشت به سرمایه گذاری در بازار بورس را باید درصد افزایش قیمت سهام در مقایسه با عایدی آن جستجو کرده نه صرفاً قیمت مطلق یک سهام.
برای درک بهتر این نکته باید اشاره کنیم که بسیاری به تفاوتی که بین ارزش اقتصادی و مالی سهام یک شرکت است در مقایسه با قیمت کل سهام آن شرکت توجه لازم را نمیکنند. وقتی قیمت یک سهم را در کل سهام موجود یک شرکت ضرب میکنیم، به ارزش کل سهام موجود یک شرکت میرسیم و این رقم ممکن است با برداشتن صفر برای مدت کوتاهی نظر خریداران را جلب بکند. این رقم هیچ رابطه اصولی با سوآوری سهام یک شرکت ندارد. ممکن است برای مدت کوتاهی موجب برداشت غلط خریداران شود. البته این نوع سرمایه گذاران، سرمایه گذاران غیرمطلع هستند و شاید عده کثیری از آنها سرمایه گذاران خرد باشند. این شرایط طی مدتی نسبتاً کوتاه حل و فصل خواهد شد.