|
این روزها در تمام رسانه ها و محافل سیاسی آنکارا، سخن از شرق مدیترانه و تحرکات ترکیه در برابر یونان، قبرس و فرانسه به میان می آید و فضایی شکل گرفته که گویی دولت اردوغان، عملاً موضوعات حساس و مهمی همچون سوریه و عراق را نیز از یاد برده است.
دیروز وزارت دفاع ترکیه با اعلام یک آمار، از پایان عملیات تعقیب و جستجوی موسوم به چنگال ببر در شمال عراق خبر داد و رسانه های نزدیک به حزب دموکرات کردستان عراق، تلاش کردند این خبر را به نفع خود مصادره کرده و نشان دهند که توقف عملیات، صرفاً به خاطر میانجی گری و دیدار نیچیروان بارزانی رئیس اقلیم کردستان عراق با رجب طیب اردوغان بوده است.
اما در هر حال، نمی توان این واقعیت را نادیده گرفت که دولت ترکیه در شرایط کنونی، موضوع شرق مدیترانه را به یک استراتژی حیاتی تبدیل کرده و نمی تواند به صورت همزمان، توان و تمرکز خود را صرف چندین کانون مهم کند.
شاید در چنین شرایط حساسی است که روس ها نیز فرصت را مغتنم شمرده و در راستای طراحی سناریوهای جدید برای بازگرداندن ثبات به سوریه، با کردها وارد همکاری شده اند تا آنان را بیش از پیش، در کنار دولت بشار اسد نگه دارند و به طور غیرمستقیم، جای پای ترکیه را سست کنند.
در چنین شرایطی باید گفت: اگر مسکو بتواند دولت اسد و کردها را به هم نزدیک کرده و آنان را در مورد چند و چون تامین امنیت شمال سوریه به توافق نهایی برساند، ترکیه در موقعیت آچمز قرار خواهد گرفت.
شکست ترکیه در دیرالزور
چندی پیش، ترکیه و قطر، یک طرح سیاسی جدید پیش کشیدند که هدف کانونی مهمی داشت و در صورت موفقیت، می توانست در حوزه حساس و استراتژیک شرق فرات، موقعیت ترکیه و معارضین سوری تحت حمایت آنکارا، تقویت شود. اهداف ترکیه و قطر عبارت بودند از:
1.سازماندهی و تسلیح و تجهیز عشایر عرب و تشکیل یک نیروی شبه نظامی جدید.
2.ایجاد توافق بین عشایر دیرالزور به منظور درگیری با نهادهای اقماری پ.ک.ک و نیروهای موسوم به قسد «قوات سوریا الدیمقراطیة».
نشست ها و جلسات متعددی برای نیل به این هدف در دوحه، استانبول و استان شانلی اورفای ترکیه برگزار شد و سران عشایر، قول مساعد دادند. اما دو فاکتور مهم، این نقشه را نقش بر آب کرد: نخست پادرمیانی آمریکایی ها و مذاکره آنان با سران عشایر عرب.
دوم، دلجویی مظلوم عبدی از سران عشایر عرب و عذرخواهی در مورد خطاهای مدافعین جوان کُرد و عرب که تیراندازی آنان موجب کشته شدن یکی از مهره های مهم عشیره مورد حمایت ترکیه شده بود.
زمانی برای مشغول بودن ترکیه و آمریکا
پس از شکست ترکیه و معارضین سوری تحت حمایت آنکارا در طرح مرتبط با دیرالزور، اتفاق جدیدی در سوریه نیفتاد. چرا که روز به روز و حتی ساعت به ساعت، موضوع مدیترانه اهمیت بیشتری پیدا کرده و ظاهراً چهره های کلیدی تیم اردوغان یعنی هاکان فیدان رئیس سرویس اطلاعاتی میت، خلوصی آکار وزیر دفاع، ابراهیم کالن سخنگو و مشاور امنیت ملی و سیاست خارجی و مولود چاووش اوغلو وزیر امور خارجه، عزم خود را جزم کرده اند تا صرفاً بر روی شرق مدیترانه تمرکز کنند.
به موازات مشغولیت جدی ترکیه در مدیترانه، تیم دونالد ترامپ نیز همه هم و غم خود را صرف انتخابات 2020 کرده و در نتیجه در این خلا، روس ها فرصت را مغتنم دیدند تا نهادهای اقماری پ.ک.ک در شمال و شمال شرق سوریه را در یک مسیر جدید، هدایت کنند.
دستاورد طرح نظامی روسیه برای دمشق
دعوت از هیات کردهای سوری نزدیک به پ.ک.ک به ریاست الهام احمد به مسکو و توافق آنان با هیات دیگری از کردهای نزدیک به بشار اسد به ریاست قدری جمیل، ابتکار عمل جدیدی از سوی تیم بوگدانوف/لاوروف است که می تواند زمینه ساز تعامل بین کردها و دمشق باشد.
یکی از ابعاد مهم طرح مسکو، تلاش برای گنجاندن شبه نظامیان مسلح تحت امر نهادهای اقماری پ.ک.ک در ساختار دفاعی و نظامی کلان سوریه و ارتش این کشور است.
مظلوم عبدی که آمریکایی ها او را به نام ژنرال مظلوم عبدی می شناسند و ترکیه او را در لیست قرمز تروریست های تحت تعقیب قرار داده، در مورد ابعاد این توافق، اطلاعات چندانی در اختیار رسانه ها نگذاشته اما به 3 نکته مهم اشاره کرد که می تواند تابلویی نسبتاً واقعی از روند تحولات آتی ترسیم کرده و موقعیت ترکیه را نیز نشان دهد.
مظلوم عبدی گفته است:
1.ما خواهان تجزیه خاک سوریه نیستیم و در کنار دولت مرکزی سوریه می مانیم.
2.خواهان مذاکره و توافق نهایی با دولت مرکزی سوریه هستیم.
3.می توانیم تمام نیروهای مسلح تحت امر خود را زیر پرچم ارتش سوریه جای دهیم اما در عین حال، می خواهیم ساختار خودگردان ما محفوظ بماند.
نکته سوم فرمانده کل نیروی سوریه دموکراتیک یا «قسد»، همان نکته مهمی است که می تواند برای دولت اسد به یک مجرای تنفس جدید و برای ترکیه به یک نقطه آچمز تبدیل شود.
اگر واقعاً امکان عملی شدن این طرح وجود داشته باشد و روسیه در قبال اخذ برخی تعهدات، بتواند این پروژه را عملی کند، نه تنها برای حمله، بلکه برای حضور در شمال سوریه، بهانه ای برای دولت ترکیه باقی نخواهد ماند.
موانع پیش روی طرح مسکو و کردها
تحقق هدف مهمی همچون قرار گرفتن کردهای مسلح در چهارچوب ساختار نظامی سوریه، کار آسانی نیست و چالش های متعددی دارد.
یکی از مهم ترین چالش ها، این است که اولاً دولت سوریه، هنوز هیچ تصمیمی در مورد تغییر ساختار سیاسی اتخاذ نکرده و شواهد نشان می دهد که مطالبه حداکثری کردها یعنی فدرالیسم را نخواهد پذیرفت. اما در عین حال، راه برای چانه زنی بر ساختارها و چهارچوب های دیگر، مسدود نیست.
چالش دوم این پروژه، آمریکا است. همین چند وقت پیش بود که دولت ترامپ، از امضای یک توافق نفتی برای فعالیت شرکت آمریکایی دلتا در شمال سوریه خبر داد.
علاوه بر همکاری نفتی، هماهنگی اطلاعاتی و نظامی بین نهادهای اقماری پ.ک.ک و آمریکا، بسیار زیاد است و قطعاً کردها از شانس و مجال آن برخوردار نخواهند بود که هم با روسیه و دولت مرکزی سوریه و تیم کرملین کار کنند و هم در کنار آمریکایی ها بمانند.
سومین چالش مربوط به عملی شدن پروژه مزبور، وابستگی فکری، عقیدتی و ساختاری قسد به پ.ک.ک است که نه تنها از سوی آمریکا و اروپا، بلکه از طرف ترکیه و ایران نیز به عنوان یک گروه تروریستی شناخته شده است.
لذا چنین به نظر می رسد که کردها باید تکلیف خود را هم با آمریکا و هم با پ.ک.ک روشن کنند تا بتوانند در میدان مذکره با دولت اسد، در موقعیت بهتری قرار بگیرند.
چهارمین و آخرین چالش، مربوط به ترکیه و امکان استفاده تیم اردوغان از کارت ها و ابزارهایی برای خراب کردن بازی است. اما روسیه در شرایط فعلی، در پرونده های حساس و مهمی همچون ادلب، لیبی و شرق مدیترانه، امکانات متعددی برای مدیریت ترکیه دارد.