|
صادق زیبا کلام در یادداشتی نوشت: برخی محافل دیپلماتیک احتمال میدادند که ممکن است وزیر خارجهٔ سوئیس حامل پیامی مبنی بر تمایل واشنگتن برای گفتگو با تهران باشد. اما مقامات رسمی کشورمان اعلام کردند که ایران کماکان حاضر به گفتگو با واشنگتن نیست. این ماجرا بیشباهت به دوران گروگانگیری نیست.
در آن مقطع آمریکاییها هر کسی را که فکر میکردند ممکن است نزد رهبران انقلابی ایران از احترامی برخوردار باشد، بعنوان واسطه برای گفتگو به ایران فرستادند. دولت کارتر حتی حاضر به دادن امتیازاتی هم شده بود. از جمله فراهم آوردن تمهیداتی که مانع از طرح شکایت علیه ایران در دادگاههای آمریکا بشود. اما همهٔ آنها بیفایده بود. فضای ایران سرشار از ادبیات انقلابی و دشمنی با آمریکا شده بود و هیچکس جرأت نمیکرد سخنی از گفتگو و مذاکره با «شیطان بزرگ» را مطرح کند. کارتر لیبرال که نتوانسته بود بحران گروگانگیری را حل کند، از ریگان تندرو شکست خورد و پس از انتخابات، مذاکرات میان ایران و آمریکا با وساطت الجزایر صورت گرفت که منجر به بیانیهٔ الجزایر و آزادی گروگانها شد.
مقداری از اموال ما آزاد شد و بخشهای دیگری همچنان در توقیف ماند و تحریمها هم لغو نشدند. قرار شد دادگاهی مرکب از سه قاضی ایرانی، آمریکایی و هلندی در لاهه به شکایات ایرانیها و آمریکاییها از یکدیگر رسیدگی نماید.
هزاران ایرانی که موفق به گرفتن گرین کارت شده و اموالشان بعد از انقلاب مصادره شده بود، بعلاوه آمریکاییهایی که آنها هم داراییهایشان در ایران ضبط شده بود، علیه دولت ایران به دادگاه لاهه شکایت کردند. و چون دولت ایران هیچ دلیل موجهی برای ضبط اموال آنها نمیتوانست ارائه دهد، لذا از محل داراییهای بلوکهشدهٔ ایران در آمریکا به آنان خسارت پرداخت میشد. مقامات ایران آمار دقیقی از میزان پرداخت اینگونه خسارتها ارائه ندادهاند، اما به چندین میلیارد دلار بالغ میگردید. برعکس شکایتهای آمریکاییها علیه ما که مشخص میبودند، شکایات ما علیه آمریکاییها در بسیاری ازموارد؛ کلی، مبهم و شعارزده بودند. همچون ادعای خسارت بواسطهٔ نقش آمریکاییها در کودتای ۲۸ مرداد. نمیدانم ما بواسطهٔ شکایتهایمان چقدر خسارت دریافت کردیم.
البته مقامات ایران تقصیرها را بر گردن بهزاد نبوی که مسئولیت مذاکره با آمریکاییها و تنظیم بیانیهٔ الجزایر را بر عهده داشت، انداختند. بدون کوچکترین اشارهای به خودداری ازمذاکره با دولت جیمی کارتر.