|
روزنامه همدلی: با پایان یافتن جنگ سرد، بسیاری از هویتهای قومی – محلی در منطقه قفقاز رشد کردند و باعث شکلگیری منازعاتی در این منطقه شدند.
بزرگترین منازعه بحران ناگورنو- قرهباغ بود که هرچند با آتشبس میان آذربایجان و ارمنستان کنترل شد اما امکان منازعه میان این دو کشور به مثابه آتشی در زیر خاکستر همیشه وجود داشته است و از اینرو هردو کشور خود را برای جنگ آماده نگهداشتهاند. این منازعه از سال 1988 شروع شد و با برقراری آتشبس بین ارامنه و آذریها پایان یافت و حالت «نه جنگ ونه صلح» به خود گرفت.
منازعه بیشتر از آنکه جنبه حقوقی داشته باشد جنبه سیاسی دارد و دو اصل حفظ تمامیت ارضی کشورها و حق تعیین سرنوشت ملتها در این منازعه رودرروی یکدیگر قرارگرفتهاند و این امر منجر شده تا بازیگران درگیر در منطقه برای تأمین اهداف خود به این بحران توجه داشته باشند.
روسیه در تلاش است که خود را هنوز قدرت برتر منطقه نشان بدهد و اجازه نفوذ سایر قدرتها و مداخله آنها را به حیات خلوت خود ندهد، چراکه قفقاز همواره حوزه منافع حیاتی روسیه را تشکیل میدهد و در میان موضوعات سیاست خارجی، روسیه کمترین چالش را در میان گرایشهای فکری متفاوت و بعضاً متضاد با منافعش، به خود اختصاص داده است؛ و سعی داشته همچنان مناقشات منطقهای قفقاز تداوم یابد وعلیرغم همه تلاشهایی که گروههای میانجی در رابطه با صلح قرهباغ انجام دادهاند هیچگونه توافق جدی در این دوره بین ارمنستان و آذربایجان صورت نگرفته است.
از طرف دیگر از آنجا که آمریکا منافع خود را در قالب ناتو به دنبال میکند، تصمیم گرفت در راستای پاسخ به تغییر محیط بینالملل برای ایفای نقش فعال در ساختار جهانی، اهداف و رویکرد خود را تغییر دهد و مفهوم جدید استراتژیکی برای خود تعریف کند.
در این رویکرد جدید، ناتو به دنبال مدیریت بحرانها و گسترش نفوذ خود به شرق (منطقه قفقاز) است. ترکیه نیز برای تأمین انرژی و موقعیت ژئواستراتژیک و ژئوپلتیک به منطقه قفقاز چشم دارد و از دیرباز برای بهرهمندی از منابع انرژی منطقه قفقاز، اکتشافات و استخراج آنها و تعیین خطوط انتقال انرژی به خارج از منطقه تمایل بسیاری داشته است. ایران با توجه به اینکه همسایه هر دو کشور است تاکنون بیشتر نقش میانجی را ایفا کرده و تلاش میکند این مشکل حل شود.
طولانی شدن بحران به خاطر رقابت و مداخله قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای برای مدیریت بحران در جهت کسب و منافع بیشتر ازجمله عوامل ورود روسیه، آمریکا و ترکیه به منطقه قفقاز جنوبی و بحران قرهباغ برای ایفای نقش بیشتر در بحران بوده است.
بهطورکلی موضع رسمی جمهوری اسلامی ایران و ایالاتمتحده (در راستای مدیریت جهانی) درباره بحران قرهباغ بر ضرورت پایان هر چه سریعتر منازعه نظامی و آغاز مذاکرات برای رسیدن به یک راهحل سیاسی استوار است. منازعه قرهباغ بیثباتی در منطقه را به وجود آورده و موقعیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک منطقه قفقاز موجب باقی ماندن منازعه و بحران به شکل لاینحل شده است.
هیچکدام از این قدرتها هنوز نتوانستهاند راهحلی ارائه دهند که براساس آن بتوان این بحران را پایان داد و به دلیل خواستههایی که سیاستگذاران در راستای رسیدن به اهداف خود دارند، دخالت و نفوذ در این بحران پیچیدهتر میشود. میتوان گفت ریشه این بحران به درک تهدید استالین از هویت مشترک قومیتها و جدا کردن این ملیتها و جبههگیری ترکیه در مقابل ارمنیها و درک تهدیدی که از یکدیگر داشتند، برمیگردد و هماکنون نیز با تصمیمگیری سیاستگذاران خارجی و تصوری که از منافع خود و مورد تهدید قرار گرفتن آنها در منطقه قفقاز دارند، تداوم بحران مشاهده میشود.