کد خبر: ۵۹۶۶۹۹
تاریخ انتشار: ۱۱:۴۱ - ۱۹ مهر ۱۳۹۹

تکرار احمدی‌نژاد در سال ۱۴۰۰ شدنی است؟

روزنامه اعتماد: ديروز روز كم‌خبري بود. كم‌خبر كه نه، شايد صحيح‌تر آن است كه بگوييم روزِ تك‌خبري بود. بعدازظهر پنجشنبه خبر درگذشت استاد شجريان، اسطوره آواز ايراني آمد و انگار يك بمب خبري چندين و چند تني منفجر شده باشد؛ از رييس‌جمهوري و وزير و وكيل تا هزاران و بلكه ميليون‌ها شهروند ايراني، هر كدام به‌نحوي به آن واكنش نشان‌ دادند.

در اين غائله اما به‌نحوي دور از انتظار، چندين و چند خبر و اظهارنظر هم درباره احمدي‌نژاد منتشر شد. اخباري با محوريت انتخابات 1400 كه يكي از «كانديداي اجاره‌اي جريان بهار» حكايت داشت، يكي به واكنش‌ها به احتمال رد يا تاييد صلاحيتش توسط شوراي نگهبان مي‌پرداخت، ديگري از احتمال اخراجش از مجمع تشخيص مصلحت نظام مي‌گفت و آن‌ديگري از اينكه اگر اخراج نشود، كانديدا بشود و ردصلاحيت نشود، منتخب ملت هم خواهد شد يا نه.

عجيب‌تر اما اين بود كه منابع و رسانه‌هايي كه اين اخبار متعدد را روي خروجي‌هاي خود فرستادند، يكسان نبود و ميان‌شان هم اصلاح‌طلب ديده مي‌شد، هم اصولگرا و هم اعتدالي و حتي دولتي و حاكميتي.

با وجود اين تكثر منابع رسانه‌اي منتشركننده اخبار احمدي‌نژادي در يكي، دو روز گذشته اما محتواي اين اخبار و اظهارنظرهاي مطبوعاتي، نسبتا يكدست بود و اغلب به‌نحوي عليه رييس دولت نهم و دهم. هرچند در اين ميان دست‌كم يكي از رسانه‌ها با نگاهي نسبتا متفاوت از احمدي‌نژاد و تحركات انتخاباتي‌اش گفته و درحالي كه با انتشار اخبار و اظهارنظرهايي درباره احتمال اخراج خودخواسته احمدي‌نژاد از مجمع تشخيص مصلحت نظام و ناممكن بودن تاييدصلاحيتش ازسوي شوراي نگهبان، نگاه اغلب رسانه‌ها به او و ورود احتمالي‌اش به انتخابات 1400 منفي بود،

اين يكي به نقل از يكي از حاميان روزهاي دور احمدي‌نژاد از اين نوشت كه بهاري‌ها ممكن است درصورت ردصلاحيت احمدي‌نژاد با «كانديداي اجاره‌اي» وارد گود انتخابات شوند و اين‌كه اين كانديدا ممكن است كه باشد و كه نه! هرچند تجربه نشان داده آن‌چه براي احمدي‌نژاد مهم است، اصل انتشار خبر است و اينكه تيتر رسانه‌ها باشد، نه محتواي خبرها و اينكه لزوما به‌سود او باشند و به‌نفع كنشگري سياسي‌اش.

وقتي ترامپ به كرونا يا آن‌طور كه خود عنوان مي‌كند «ويروس چيني» مبتلا شد، بسياري از ناظران انتخابات 2020 ايالات متحده از اين گفتند كه كرونا در آستانه اين انتخابات نه‌تنها منجر به آشكار شدن ناكارآمدي‌هاي دولت ترامپ در مديريت كشور شده، بلكه در آستانه دومين مناظره انتخاباتي، گريبانش را هم گرفته و مي‌رود كه مانع از حضورش در ادامه كارزار انتخاباتي شود.

اما چندي بعد، تحليل‌هايي تازه از راه رسيد، متمركز بر اينكه آن‌چه يك «سياستمدار پوپوليست» مي‌خواهد «خبر» است و حضور در سطح رسانه‌ها و پيش چشمِ ملت. منفي و مثبتش هم چندان توفيري ندارد. اينكه «ديده شدن» رمز پيروزي هر سياستمدار پوپوليستي است و آنها هر كار مي‌كنند كه جلوي چشم ملت باشند و از نظرها دور نمانند.

تحليل‌ها در ادامه حتي چنان تشديد شد و به‌تعبيري رنگ افراط گرفت كه «تئوري توطئه» هم وارد ساختار تحليل بعضي تحليلگران شد و آنها بعضا از اين گفتند كه نكند كلِ اين غائله «ابتلاي ترامپ به ويروس چيني»، يك بازي رسانه‌اي است تا مرد نخست اين روزهاي كاخ سفيد، هم خود را قدرتمند و فاتح، حتي مقابل اين بيماري مهلك جا بزند و هم فراتر از آن، بتواند ادامه سياست عجيب و نامتعارفش را در مواجهه با كرونا پيش ببرد و باز همه مصائبِ كرونايي ايالات متحده را به گردن دشمن خارجي و مشخصا چين بيندازد.

اين تحليل‌هاي مبتني بر مفروضاتِ اثبات‌ناپذير البته هيچگاه چندان قابل‌اتكا نيستند اما به همين دليل، رد و تكذيب‌شان هم آسان نيست. ماجراي انتشار چندين و چند خبر انتخاباتي درباره احمدي‌نژاد هم به‌نظر مي‌رسد به موج خبري ابتلاي ترامپ به كرونا شبيه باشد.

بحث البته درباره صحتِ اصل آن خبر نيست و آن گروه از تحليل‌هاي مبتني بر تئوري توطئه روزهاي نخست هم حالا ديگر تكرار نمي‌شوند و اين‌طور كه پيداست قدرتمندترين مرد حال حاضر ايالات متحده كه رقبايش را به اين متهم مي‌كرد كه بي‌دليل از يك بيماري واهمه دارند، حالا خود گرفتار كروناست.

اما حتي اگر نگوييم اين بيماري نابهنگام، عملا حال و روز ترامپ را در آستانه انتخابات دگرگون كرده، دست‌كم مي‌توانيم بگوييم به زيانش هم تمام نشده؛ همان‌طور كه ماحصل انتشار اين چند خبر يكي، دو روز گذشته و البته چندين خبر ماه‌هاي اخير درباره احمدي‌نژاد و حضورش در انتخابات -كه عمدتا محتوايي عليه او داشته و دارند- اگر به‌سودش تمام نشده باشد، دست‌كم اين نكته مثبت را داشته كه او دوباره به صدر اخبار بازگشته و ازقضا بعيد نيست بر آن گروه از راي‌دهندگان كم‌سن‌وسال‌تر انتخابات 1400، اثراتي مثبت و به‌سود جريان بهار داشته باشد؛

چه آنكه آنها يك دهه پيش كه دور، دور احمدي‌نژاد و بهاري‌ها بود كم‌سن‌و سال‌تر از آن بودند كه درگير مسائل سياست باشند و از آن‌چه طي آن 8 سال سخت، بر اين مملكت رفت، باخبر نيستند و اين به‌سود احمدي‌نژاد است؛ چراكه اولا اگر به‌ هر شكل، موفق به عبور از سد نظارت استصوابي شوراي نگهبان شود، حتي براي راي‌اولي‌ها هم شناخته‌شده است و ثانيا از آنجا كه اين سال‌هاي اخير، تصويري يك‌سر متفاوت از خود بروز داده و مي‌دهد، ممكن است به‌واقع بتواند راي آنها را نيز به دست بياورد.

ضمن آنكه بعيد نيست گذر ايام، بعضي خاطرات تلخ دولت بهار را از خاطر برخي راي‌دهندگان مسن‌تر نيز زدوده باشد و آنها به‌سادگي، امروز و اكنون احمدي‌نژاد را ملاك تصميم قرار دهند و نامش را روي برگه‌هاي راي انتخاباتي بنويسند كه به‌باور بسياري از ناظران، پيروزي در آن احتمالا با كمتر از 20 ميليون راي هم ممكن است. حال اگر پايگاه اجتماعي ثابت احمدي‌نژاد را هم به اين دو گروه راي‌دهندگان اضافه كنيم، آن‌وقت هيچ بعيد نيست كه تاريخ براي مردي كه روزگاري شعار «عدالت اجتماعي» مي‌داد و حالا از «آزادي» مي‌گويد، دو بار تكرار شود!


نظر شما
طراحی و تولید: "ایران سامانه"