|
روزنامه آفتاب یزد: اگرچه همچنان نتیجه ی انتخاباتِ سوم نوامبر 2020 ریاست جمهوری ایالات متحده ی آمریکا، رسماً اعلام نشده است اما تلویحاً باید پذیرفت«دونالد ترامپ» برای ترم دومِ در کاخِ سفید ماندن، نتوانست علی رغم پشتیبانی 70 و چندمیلیونی، حائز نمره ی قبولی شود و این یعنی بسیاری از تعاملات جهانِ پیشرو از ژانویه ی 2021 باید بر اساس انگارههای سیاسی و فضای ذهنی «جوبایدن» طراحی و عملیاتی شود.
از چندجانبه گرایی اوباما تا تکرویهای ترامپ
مکی در پاسخ به این سوال که با فرض انتخاب شدن بایدن، روابط آمریکا و اروپا دچار چه تغییرات بنیادینی خواهد شد، میگوید:
رابطه اروپا و آمریکا به خصوص از زمان حمله آمریکا به عراق در زمان ریاست جمهوری جرج بوش پسر با چالشهای جدی روبه رو شد. چون آلمان و فرانسه به عنوان کشورهای محور اتحادیه اروپا در حمله به عراق با آمریکا همراهی نکردند و شکاف عمیقی میان متحدان اقیانوس اطلس و هم پیمان ناتو ایجاد شد و رامسفلد وزیر دفاع وقت آمریکا از اروپای قدیم و اروپای جدید صحبت کرد. یک دورهای چالشهای جدی سیاسی-امنیتی میان این دو متحد دیرین ایجاد شد و از همان زمان به شکل جدیتری موضوع ایجاد یک امنیت مستقل اروپایی در کشورهای اروپایی به خصوص در فرانسه مطرح شد. در دوره باراک اوباما نیز این اختلافات به شکل دیگری ادامه پیدا کرد. اوباما معتقد به یک سیاست چندجانبهگرایی بود و تلاش میکرد بخشی از مسئولیتهای آمریکا را به اروپاییها واگذار کند و به شرق آسیا و چین بیشتر متمرکز شود. عدم همراهی اروپاییها با آمریکا در ایجاد سپر دفاعی در کشورهای شرق اروپا و اینکه اروپا از سیاستهای نظامی آمریکاییها همواره نگران بودند باز یک شکاف بین اروپا و هم پیمان ناتوی آمریکا به وجود آمد. اما این شکاف به اندازهای نبود که بخواهد روابط عمیق امنیتی- سیاسی و اقتصادی میان اروپا و آمریکا را تحت تاثیر جدی قرار دهد.
حمایت آشکار از راست افراطی اروپا!
مکی ادامه میدهد: با به قدرت رسیدن دونالد ترامپ شاهد بودیم آمریکاییها به شکل آشکارتری از اروپاییها انتقاد میکردند و سیاست حمایت همگرایی اروپایی را کنار گذاشتند و از جریان واگرایی اروپا حمایت میکردند. این سیاستی بود که دیگر جنگ سرد را پیگیری نمیکردند حتی در اوج تنشهای آمریکا با اروپا در زمان حمله آمریکا به عراق هیچگاه آمریکاییها از این سیاست آشکار واگرایی اروپا حمایت نمیکردند اما ترامپ از این سیاست حمایت کرد و استیو بنن مشاور ویژهاش که بعدها برکنار شد از جریان راست افراطی به شدت حمایت میکرد و در تجمعات و نشستهای احزاب راست افراطی اروپا شرکت میکرد. خود ترامپ از این جریان که به هر حال تحولی در جریان واگرایی اتحادیه اروپا بود حمایت میکرد همه اینها باعث شد که روابط اروپا و آمریکا با یک تنش سیاسی-امنیتی جدی رو به رو شود. این تحلیلگر مسائل بینالملل خاطرنشان میکند: وزیر خارجه آلمان بارها به این نکته اذعان داشت که حتی اگر دموکراتها بعد از ترامپ به قدرت برسند ترمیم این شکاف و خدشهای که میان آمریکا و اروپا ایجاد شده به راحتی صورت نخواهد گرفت.
اکنون آمریکاییها با توجه به تمرکزی که روی شرق اروپا دارند و به نوعی اروپاییها هم میخواهند در ماموریتهای امنیتی ناتو مشارکت جدیتری داشته باشند به همان اندازه از اروپاییها هم انتظار پذیرش سهم بیشتری از بورسیه پیمان ناتو و هزینههای امنیتسازی در اروپا و دیگر کانالهای بحرانی در جهان را دارد و این سیاستی است که اروپاییها در حد انتظار آمریکا این مسئولیت را قبول نمیکنند و یک سیاست آهسته و نرمی را در افزایش بودجه نظامی و دفاعی خود در پیش گرفتند.
ولی قطعا اروپاییها از جو بایدن همان طور که استقبال کردند انتظار دارند که بتوانند آن روابطی که میان آمریکا و اروپا در دوره ترامپ به آن خدشه وارد شده را ترمیم کنند. وعدههایی که بایدن برای بازگشت به پیمان آب و هوایی و یا تمدید توافق تسلیحاتی با روسیه و حتی بازگشت به برجام داده، سرفصلهای روابط همکاری میان اروپا و آمریکا است و باید دید تاچه حد جو بایدن به این نوع توافقات دو جانبه ی منطقهای برمیگردد و احترام میگذارد و به همان اندازه تا حدودی تنش بین روابط آمریکا و اروپا کاسته خواهد شد.
آمریکا به همراهی اروپاییها نیازمند است
مکی در ادامه ضمن تایید بهتر شدن روابط آمریکا و اروپا در زمان بایدن میگوید: دموکراتها و شخص جو بایدن از سیاست چندجانبهگرایی حمایت میکنند و آمریکاییها نمیخواهند بسیاری از بحرانهای منطقهای و جهانی را به تنهایی مدیریت کنند. نه قادر به چنین کاری هستند و نه میخواهند بپذیرند. چون هزینههای جدی برای شان خواهد داشت. گاهی اوقات اروپاییها نیز بخشی از این بار هزینههای امنیتسازی در منطقه و جهان را میپذیرند و آمریکا به عنوان قدرت برتر نظامی قطعا هدایت و مدیریت کلان این بحرانها را برعهده خواهد گرفت. حتما شاهد اجماع بیشتری میان اروپا و آمریکا در زمان جو بایدن خواهیم بود با توجه به رویکردهای چندجانبه گرایی که وی دارد و این هم گرایی شاید در جاهایی بتواند جمهوری اسلامی ایران را تحت فشار بیشتری قرار دهد ولی این مسئله بستگی به این دارد که ایران تا چه حدی بتواند با یک سیاست هوشمندانه و چندجانبهگرایانه که همزمان بتواند هم مناسبات خود با اروپا و آمریکا را تضمین کند و هم همزمان مناسبات خود با چین و روسیه را تقویت نماید.
دورهگذار بینظمی در نظام بینالملل فرصتی پیش روی ایران
مکی معتقد است: به هر حال اروپاییها و آمریکاییها به شدت نگران نفوذ چین و روسیه هستند و ایران این فرصت را دارد که در این دورهگذار بینظمی در نظام بینالملل حداکثر بهرهبرداری را کند و با سیاست چندجانبه گرایانه منافع خود را تامین کند. وی ادامه میدهد: این مسئله که آیا ایران از کانال اروپا میتواند برای حل مشکلات خود حتی با آمریکا بهره بگیرد بستگی به شخصی دارد که در کاخ سفید بشود با او گفتگو و مذاکره کرد و تعهد به مذاکرات بینالمللی داشته باشد. در زمان ترامپ چنین شرایطی وجود نداشت اما این نکته را باید بدانیم اگر بخواهیم با اروپا هم کار کنیم بدون حل مشکلات با آمریکا نمیتوانیم با اروپا هم مشکلات مان را حل کنیم حتی اگر بخواهیم روابط گستردهای با چین و روسیه برقرار کنیم نیز باید بتوانیم تحریمهای آمریکا علیه خودمان را برداریم. برداشتن تحریمها راهکار و مکانیسمی دارد و قطعا باید تحریمها با مذاکره و گفتگو برداشته شود.
نمی توان در خلاء تصمیم گرفت!
مکی تاکید میکند: در خلاء چنین کاری انجام نخواهد شد. دوستانی که به هر نوع مذاکرهای با اروپا و آمریکا حساسیت نشان میدهند حساسیتی به دور از واقع بینی و منافع و امنیت ملی کشور است. شرایط جهانی شرایطی است که اگر بخواهیم به عنوان یکی از کشورها و قدرتهای منطقهای و جهان از نفوذ و تواناییها و ظرفیتهای خود استفاده کنیم قطعا باید بتوانیم با کشوری که دارای تواناییهای اقتصادی و امنیتی در جهان است و نشان داد تا چه حد میتواند سیاست هایش را در قبال ایران پیش برد و محدودیتها و چالشهای جدی برای ایران ایجاد کند به سمت کاهش مشکلات و تنشها حرکت کنیم و اگر چنین نشود قطعا نمیتوانیم در مناسبات با کشورهای شرق آسیا آن چنان که میخواهیم منافع و امنیت ملی خود را تامین کنیم. آنها هم کشورهایی هستند که به دنبال منافع خود هستند و هر چقدر ما به آنها وابستهتر شویم حتما آنها هم سیاستهایی را به ایران تحمیل خواهند کرد که شاید ضرر آن کمتر از سیاستهای اروپا و آمریکا نباشد.
نگاه اروپاییها به ایران امنیتی است!
مکی در پایان خاطرنشان میکند: متاسفانه اروپاییها بیشتر از اینکه به ایران به عنوان یک کشوری نگاه کنند که میتوانند از منافع اقتصادی یا سیاسی آن بهر مند شوند به عنوان یک کشوری نگاه میکنند که منبع تهدید است. تهدید از جهت موج پناهجویانی که به اروپا راه افتاد. به همین دلیل تفاهم نامه برجام را یک توافقنامه امنیتی میدانند. ما به دنبال این هستیم که این توافق نامه یک تفاهمنامه اقتصادی و سیاسی باشد که بتواند راهی برای گشایش ایران در عرصههای مختلف ایجاد کند. اما آنها نگاه امنیتی به این توافقنامه دارند و فکر میکنند اگر این توافق نامه را هم چنان پابرجا نگه دارند میتوانند سنگ بنا و نقطه اتکایی برای حل دیگر چالشها در منطقه باشد و تبعات این چالشها مادام متوجه اروپاییها بوده است و آنها پی بردند مهار ایران از طریق گفتگو، مذاکره و تفاهم نامههای سیاسی و امنیتی است.
به هر حال ما باید از این فرصت استفاده کنیم و کشور را از این وضعیت امنیتی و تهدیدی برای منطقه خارج کنیم اگر توانستیم این کار را انجام دهیم قطعا در عرصههای مختلف میتوانیم نقش اثرگذاری در روندهای منطقه داشته باشیم تا نقش تنشزا و نگاه بحران آفرین. قطعا اینها با گفتگو و روابط حل میشود با انزوا و شرط و شروط گذاشتن و با تصمیمات در خلاء گرفتن به نتیجهای نمیرسیم. سیاستی که در سالهای گذشته توسط خیلی از جریانها تصور کردند که میتواند نقش ایران را درمنطقه افزایش دهد قطعا شرایطی که وجود دارد تواناییهای سیاسی-اقتصادی و حتی امنیتی- دفاعی ایران را رو به استهلاک میبرد.